نیلوفر مژدهی، خبرنگار: مدتی است که تیم نساجی راهی لیگ برتر شده و شاید اینبار بدترین فصل آنها باشد. این تیم که به انگیزه حضور در لیگ قهرمانان آسیا، قصد داشت فصل را با قدرت شروع کند در ادامه با چالشهای بسیاری همراه شد. عدم نتیجهگیری، فشار روی تیم رحمتی را زیاد کرد و درنهایت کار را به جایی کشاند که هواداران، هم علیه مهدی رحمتی در ورزشگاه شعار دادند و هم بازیکنان مورد غضب آنها قرار گرفتند.
تصورات اشتباه حدادیان
رضا حدادیان، مالک باشگاه نساجی بعد از مسابقه برابر نوبهار ازبکستان، در شرایطی که تیمش از لیگ قهرمانان آسیا حذف شده بود حمایت خود را حداقل تا نیمفصل از مهدی رحمتی اعلام کرد. فردای آن روز بیانیهای از سوی باشگاه منتشر شد و طی آن از هواداران دعوت شد تا در مسابقه بعدی این تیم در لیگ برتر از نساجی حمایت کنند. اینجا بود که همه فکر کردند نساجی قرار است با توجه به وعدههای تازهای که رحمتی داده از این پس حضور قدرتمند در لیگ برتر داشته باشد و از اینرو خواهان حمایت هواداران است. اما اتفاق عجیب زمانی افتاد که مسئولان باشگاه نساجی نامهای با امضای مدیرعامل این باشگاه منتشر و طی آن برای واگذاری باشگاه نساجی اعلام آمادگی کردند.
هرچند صادق درودگر تصمیم رضا حدادیان برای واگذاری باشگاه نساجی را یک تصمیم احساسی و عجولانه نمیداند اما در شرایطی که او ابتدا حمایت خود را از مهدی رحمتی نشان داده و در ادامه از هواداران هم خواسته از او حمایت کنند، به یکباره فروش باشگاه نساجی چه معنی میتواند داشته باشد؟ در واقع رضا حدادیان میداند شرایط مالی باشگاه نساجی و موقعیت آن در جدول هر چقدر هم که خوب باشد، در شرایط فعلی هیچ خریداری حاضر به پرداخت هزینه برای این باشگاه نیست. درست است که تیمداری و باشگاهداری در فوتبال ایران آن هم در بخش خصوصی بسیار سخت است و کلا با توجه به سیستم ورزش ایران نمیتوانند با بخش دولتی رقابت کنند اما اینها مواردی است که رضا حدادیان از ابتدای حضور در باشگاه نساجی به آن واقف بود. اگر او به امید اینکه برایش استادیوم بسازند یا زمینی برای ساختوساز به او بدهند راهی باشگاه نساجی شده باید بداند که در این استان از ابتدا و از سالهای خیلی دور همتی برای رسیدگی به ورزش و فوتبال وجود نداشت. هر آنچه درخصوص ورزش از استان مازندران دیده مربوط به فعالیت شخصی افراد است و تلاشی برای تغییر در بهبود شرایط ورزشکاران در این استان وجود ندارد. درنتیجه این اعلام واگذاری تنها تن و بدن هواداران این تیم را میلرزاند.
ایزد سیفاللهپور یکی از اعضای هیاتمدیره و مدیرعامل سابق این باشگاه درخصوص تصمیم جدید رضا حدادیان به «فرهیختگان» گفت: «هر سال به این باشگاه قولهایی میدهند اما وقتی وارد مسابقات میشویم مسئولان قولها یادشان میرود. چندی پیش با استاندار جلسهای گذاشتیم و گفتیم اگر میخواهید تیم راهی لیگ قهرمانان شود به ما کمک کنید. قرار شد ۲۵۰ میلیارد را حدادیان بپردازد و بقیه را استانداری به ما کمک کند اما هیچگونه همکاری نکردند. از طرفی قرار بود ورزشگاه را آماده کنند تا ما در لیگ قهرمانان در استادیوم خودمان به میدان برویم اما فقط آن را افتتاح کرده و پس از آن رها کردند. باقی ورزشگاه را حدادیان با دو میلیارد هزینه آماده کرد. درنهایت هم ورزشگاه به شرایطی نرسید که حتی سازمان لیگ آن را تایید کند. دیگر کاسه صبر حدادیان لبریز شده است. این تیم وارش نیست، نساجی است. لازم است مسئولان استانی برای تیم استانشان فکری کنند.»
ابعاد تصمیم تازه مدیر عصبانی
دو حالت وجود دارد. یا حدادیان تصمیم دارد به این شکل مسئولان استان را تحت تاثیر قرار داده و آنها را متوجه مشکلات این باشگاه کند تا به نوعی از آنها کمک بگیرد تا بخشی از مشکلات خود را حل کند یا میخواهد به این شکل بار را از روی دوش خود بردارد. مورد اول شاید آخرین تیرهای ترکش اوست. حدادیان تلاش میکند حالا که هیچ فردی مسئولیت این تیم را قبول نکرده، خود را بهعنوان منجی نشان دهد. او مالک خوبی برای نساجی است و هزینهها را تقبل میکند و به این باشگاه سر و شکل خوبی داده است. بدون شک هزینه تمرین در تهران، اقامت بازیکنان در هتل و سفرهای مکرری که با بهترین شرایط برایشان تدارک میبیند، کم نیست. اگر این ارقام را در کنار هزینههای معمول باشگاهداری در ایران بگذارید، سر به فلک میکشد. از اینرو بیشتر به نظر میرسد حدادیان کمآورده و اگر مسئولان استان تلاشی برای انتقال این تیم به مازندران نکنند قطعا عواقب بدی خواهد داشت.
بدون شک تمرین در مازندران و حضور هواداران در تمرینات و انگیزهای که آنها به تیم میدهند، نمیتواند با بهترین امکانات در تهران برابری کند. از اینرو حالا که حدادیان فهمیده یکی از مشکلات تیمش دوری از استان مازندران است و میخواهد تیم را به این شهر برگرداند، این مسئولان استان هستند که باید برای بازگرداندن تیم به شهرشان تلاش کنند، اما عملا هیچ حمایتی صورت نمیگیرد. درنتیجه در وهله اول به نظر میرسد حدادیان برای اینکه بتواند مسئولان استان را وادار به حمایت از باشگاهش کند، اقدام به واگذاری کرده است. مالک باشگاه نساجی باید بپذیرد که استان مازندران متاسفانه مانند بسیاری از استانهای کشور نه توان مالی کمک به باشگاه نساجی را دارد و نه تمایلی برای حضور موفق در ورزش نشان میدهد. سیفالله پور در بخش دیگری از صحبتهایش به ما گفت: «وعده و وعید به ما زیاد دادند. قرار بود در استان یک زمین تمرینی به ما بدهند که حداقل تمرینات را در حضور هواداران برگزار کنیم اما آن را هم تحویل ندادند. فکر میکنند چون حدادیان وضع مالی خوبی دارد دیگر نیازی به کمک نیست. از آنها در لیگ قهرمانان انتظار کمک داشتیم اما حتی برای تماشای مسابقات هم به استادیوم نیامدند. روزی که حدادیان این تیم را رها کند، روز مرگ فوتبال مازندران است.» این تیم در شرایط فعلی به دلیل عدم نتیجهگیری در لیگ قهرمانان آسیا و لیگ برتر مورد هجمه هواداران و رسانهها قرار گرفته است. شاید حدادیان برای اینکه بتواند از فشار روی خود و تیمش بکاهد دست به اقدام در جهت واگذاری زده است. حدادیان از اینکه سکوها در بازی اخیر، مخصوصا در لیگ قهرمانان بسیار ملتهب بود تحت تاثیر قرار گرفته است. هرچند درودگر ادعا میکند تصمیم رضا حدادیان یک تصمیم احساسی نیست و از مدتها پیش گرفته شده، اما بعد از این شکست و در پی التهاب سکوها منتشر شد. پس بدون شک به اتفاقات بازی با نوبهار بیربط نیست. طی چند هفتهای که از لیگ برتر گذشته هرچند تیم نساجی نتیجه نمیگرفت اما هرگز چنین شرایطی را از هواداران ندیده بودیم. اغلب لیدرها تلاش میکردند تا سکوها آرامش داشته و کمتر انتقادی به عملکرد تیم نساجی شود اما این بار دیگر تلاش لیدرها نتیجه نداد و هواداران که واقعا از عملکرد تیمشان راضی نبودند از مالکیت تا بازیکنان را مورد انتقاد قرار دادند. درنتیجه در شرایط فعلی بهترین کار بحث واگذاری است. اگر هدف تحت فشار گذاشتن مسئولان نیست، پس حدادیان به خود حق میدهد که منت هزینههایی که برای باشگاه نساجی و تیمداری در قائمشهر کرده است را بر سر هواداران بگذارد؛ چراکه به نظر میرسد اتفاقاتی که طی سالهای اخیر برای تیم نساجی به همراه حدادیان رقم خورد چندان برای مسئولان در استان مازندران اهمیتی ندارد. چرا حدادیان بهعنوان مالک باشگاه از هیاتمدیره دلایل از بین رفتن سهمیه ارزشمند لیگ قهرمانان را جویا نمیشود؟ آیا اینطور نیست که او به دلیل رفاقت با برخی افراد آنها را بهعنوان اعضای هیاتمدیره انتخاب کرده و هر سال نیز با همین رفیقبازیها مربیانی را بر مسند کار مینشاند که نمیتوانند موفق باشند. آدم خوب و رفیقبازبودن تنها برای مالک یک باشگاه بودن کافی نیست. از طرفی نساجی دارایی رضا حدادیان است. روزی او از حمایت معنوی هواداران برای موفقیت تیمش استفاده میکرد و در عوض با علم به اینکه هیچ حمایتی در این استان وجود ندارد این تیم را سرپا نگه داشت. تنها هنر مسئولان ورزش مازندران این بود که وقتی تیمشان در جام حذفی قهرمان شد عکسهای یادگاری بگیرند و پس از آن هیچ تلاش دیگری صورت ندادند. هواداران نساجی با جو وحشتناکی که در ورزشگاه قائمشهر به وجود میآورند دین خود را به این تیم ادا کردند و بیش از این لایق تهدید و تحقیر نیستند.