زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: وجود یک بازوی پژوهشی قوی برای بررسی و ارائه پیشنهادها درباره طرح و لوایح مجلس، امری بوده که مرکز پژوهشهای مجلس، آن را پیگیری و اجرا میکرده است. این امر البته به این معنی نبوده که آنچه از جانب مرکز پژوهشهای مجلس ارائه میشده است، منطبق با نظر مجلس بوده یا مجلس پیشنهادهای مرکز را مورد توجه قرار میداده است اما پیشنهادهایی نیز بوده که از جانب مرکز پژوهشها ارائه میشده و پایش به کمیسیونهای مجلس، باز میشده است. تدوین لایحه تجمعات مجلس، ازجمله این موارد است. این روزها اما روزهای پرکار نمایندگان مجلس برای بررسی برنامه هفتم توسعه در صحن است. برنامهای که رفتوبرگشتهای آن حواشی زیادی به همراه داشت و البته مرکز پژوهشها نیز پیشنهادهایی درباره موارد مهمی که باید در برنامه هفتم مورد توجه قرار بگیرد، ارائه داد. برای بررسی جزئیتر تصمیمات در روند تدوین برنامه هفتم و سرنوشت برخی طرحها و تصمیماتی که مرکز پژوهشها به مجلس ارائه کرد با بابک نگاهداری، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
* برنامه هفتم پیشرفت و توسعه درحقیقت نقشه راه حرکت کشور در پنج سال آینده برای رقم زدن یک پیشرفت و توسعه در کشور است. نظام حکمرانی کشور، تصمیم میگیرد که میخواهد برنامه توسعه آینده و کشور و ملت و مردم را به کدام سمت و سو ببرد و در حقیقت اولویتهای اصلی که میخواهد دولت و حکومت تصمیم بگیرد و جهتگیری به آن سمت بکند، چه اولویتهایی است. مطمئنا توصیه مرکز پژوهشها هم به دولت هم به مجلس، این بوده که برنامه هفتم اولویتمحور و با تمرکز بر مساله اصلی کشور نوشته بشود. اینکه ما فکر کنیم برنامه هفتم محملی است برای اینکه باید همه موضوعات کشور، اعم از موضوعات جاری تا راهبردی در برنامه هفتم نوشته بشود، شاید نگاه صحیحی نباشد. برنامه پیشرفت و توسعه جای اولویتها و مسائل اصلی کشور است و باید به تعداد محدودی(شش یا هفت مورد) اولویت اصلی تعیین بشود و همه زمامداران و مدیران حکمرانی به یک اشتراک ذهنی برسند که میخواهند در پنج سال آینده، روی آن اولویتها تمرکز کنند و با تحقق آنها، نویدبخش پیشرفت و توسعه برای کشور باشند.
* میشود گفت مجلس 60 درصد براساس نظرات و توصیههای مرکز پژوهشها تصمیم میگیرد، 40 درصد متفاوت از نظر مرکز، که بالاخره این هم حق نمایندگان است، بالاخره ما تصمیمساز هستیم و آنها تصمیمگیرندهاند. ما هم این حق را به مجلس میدهیم، شاید در حد 60-50 درصد موفق باشیم و نظرات کارشناسی خودمان را در جلسات کمیسیونها و کارگروهها و صحن مجلس به پیش ببریم. 40درصد هم مجلس تصمیم خودش را میگیرد. قبول دارم تا حدی موفق بودیم و تا حدی هم در پیشبرد راهبردها و راهکارها موفق نبودیم.
*پیشرفت و توسعه تقلیدی نیست. رویکردهایی در کشور دنبال میشود و عدهای هم طرفدار آن هستند و احساس میکنند نسخهای که مجامع بینالمللی میپیچند مثل بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و اسناد و روشهایی که دارند و تجویز و توصیههایی که میکنند درست است و جواب میدهد. اتفاقا تجربه کشورهای موفق نشان داده که رویکرد تقلید از راهحلهای پیشنهادی معمولا بهخاطر اینکه با شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و بومی کشور تناسب ندارد جز یکی دو کشور که احتمالا شرایطشان با آن رویکرد مناسب بوده نتایج چندانی در کشورهایی که رویکردهای تجویزی را تقلید و اجرا کردهاند حاصل نشده است. اعتقاد ما این است که رویکرد باید مسالهمحور باشد، یعنی میبایست حل مساله در دستور کار نظام حکمرانی کشور قرار بگیرد و مسائل اصلی کشور را خوب تحلیل کنیم. مسائل البته در دنیای امروز خیلی پیچیده شده است و نمیشود خیلی ساده مسائل را حل کرد.
*مدیرانی هم در کشور وجود دارند که بیشتر از اینکه حل مساله در دستورکارشان قرار بگیرد، نمایش کار برایشان موضوعیت دارد. اینکه همایش بگذارند، نمایشگاه بگذارند، سفر خارجی بروند، از سند ملی رونمایی کنند ولی اینکه آیا مجموعه رفتوآمدها و نمایش دادنها مسالهای را از جامعه حل میکند، دردی از درد مردم را حل میکند، اتفاق نمیافتد. میبینیم آنها در آخر دورهشان هم هیچ اتفاقی نیفتاده، هیچ مسالهای هم حل نشده و اگر آن سازمان کلا نبود هیچ تفاوتی نداشت. اینها برای خود مشروعیت کوتاهمدت درست میکنند، ولی خروجی نهایی کار، ضربه زدن مهلک به مشروعیت نظام است و نظام حکمرانی کشور آسیب میبیند. به این خاطر که مدام نمایش و وعدههای بیعمل داده میشود و درنهایت هیچ مسالهای از مسائل مردم حل نمیشود. در درازمدت مردم را نسبت به نظام حکمرانی سر خورده میکند. به نظر من رویکرد باید حل مساله باشد؛ چه در مجلس انقلابی و چه در دولت انقلابی. ما باید مسائل اصلی را به تعداد مشخص در دایره کارمان قرار بدهیم، در برنامه هفتم نیز همه اهتمام ما باید حل مساله باشد.
برای خواندن متن کامل گفتوگو، اینجا را بخوانید.