میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: سیزدهم آبانماه روز بسیار پرماجرایی در تقویم سیاسی و اجتماعی ایران است. سال ۱۳۴۳ در چنین روزی امام خمینی پس از سخنرانی معروفش علیه کاپیتولاسیون از ایران به ترکیه تبعید شد و درحالیکه عمده مسیر دستگیری و بازداشت را ساکت بود و با کسی حرف نمیزد در هواپیما به ماموران ساواک که همراهش بودند، گفت: «من به جرم دفاع از وطنم تبعید شدم» و دوباره لب فرو بست. سال ۱۳۵۷ هم در چنین روزی دولت شریفامامی که رئیس ساواک میگفت اگر نخستوزیر شود کشور را دوماهه به حالت انقلابی فرو خواهد برد، واقعا چنین کرد. او یک روز کوتاه میآمد و روز دیگر ناگهان خشونتی خونین به خرج میداد و یکی از قوسهای صعودی این خشونتورزی سیزدهم آبانماه بود؛ روزی که مقابل دانشگاه تهران تعدادی از دانشآموزان به گلوله بسته شدند. اما سیزدهم آبان را با یک عنوان دیگر هم میشناسند؛ تسخیر سفارت آمریکا در تهران که از جانب تسخیرکنندگانش به لانه جاسوسی شهرت پیدا کرد. این اتفاق در سال ۱۳۵۸ و به دست تعدادی از دانشجویان رخ داد و هدفش وادار کردن آمریکاییها به پس دادن شاه بود. شاه با هر زحمتی توانست بالاخره وارد آمریکا شود و ایرانیها میترسیدند که دولت آمریکا مثل سال ۳۲ دوباره بخواهد کودتا کند و او را به قدرت بازگرداند. تسخیر سفارت آمریکا در تهران از جمله بحثبرانگیزترین اتفاقات تاریخ معاصر بهحساب میآید و سینمای ایران تنها با یک فیلم سراغ آن رفته است. فیلمی که آن هم ربط مستقیمی به خود سفارت ندارد و به نیروهای دلتافورس مربوط میشود که برای نجات آمریکاییها به ایران آمدند و در طوفان شن گرفتار شدند. فیلم «طوفان شن» از محمدجواد شمقدری. البته در این خصوص مستندهای زیادی ساخته شد ولی در حوزه داستانی عملا هیچ فیلمی به خود واقعه اشاره نکرده است. جالب اینجاست که آمریکاییها هم در این خصوص کمکار بودند تا اینکه در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ میلادی، دو فیلم توسط کارگردانان ایرانی-آمریکایی با اشاره به این موضوع ساخته شد. این دقیقا به پس از وقایع ۱۱ سپتامبر و حمله به برجهای دوقلو مرکز تجارت جهانی برمیگردد که مقیاس اسلامستیزی در غرب بسیار بالا رفته بود و عدهای از افراد ایرانیالاصل در تلاش برای سوا کردن حساب خودشان از مردم منطقه غرب آسیا بودند. بیش از یک دهه بعد وقتی تقابل ایران و آمریکا خیلی جدیتر شد این بار چند نفر از ستارههای سینمای آمریکا راسا ورود کردند و در این باره فیلمی ساختند به نام «آرگو». با این فیلم که برنده اسکار هم شد، تعداد بسیار بیشتری از مخاطبان آشنا هستند. در ادامه به مناسبت ۱۳ آبانماه مروری کردهایم بر سه فیلمی که سینمای آمریکا با موضوع تسخیر سفارت این کشور ساخته است.
آمریکای زیبا- 2001
فیلم «آمریکای زیبا»America So Beautiful، در حقیقت چیزی نیست جز همانچه در اسمش آمده است. داستان گروهی از مهاجران ایرانی در لسآنجلس را دنبال میکند که سعی دارند در بحبوحه بحران تسخیر سفارت آمریکا در تهران، جایگاه خود را در آمریکا پیدا کنند. هوشنگ بر این باور است که بلیت خروج از بازار فارسی عموهایش را دارد و این بلیت یا برگ برنده، شریک شدن در یک دیسکوی پرزرقوبرق است. البته او باید بتواند سرمایه لازم برای این کار را فراهم کند. درحالیکه هوشنگ تلاش میکند تا پای خانوادهاش را به این معامله بکشاند، تصمیم میگیرد با بردن آنها برای یک شب در دیسکو، تکهای از رویا را به آنها نشان دهد. آنها در عوض با شبی از شگفتی و دگرگونی مواجه میشوند که مملو از شادی، درد و مکاشفه است. شب نومیدانه همگونسازی خانواده هوشنگ با فرهنگ آمریکا به جستوجویی متحرک برای هویت، فرهنگ و کالبدشکافی موثر در رویای آمریکایی تبدیل میشود. بابک شکریان که کارگردان این فیلم بود در سال ۲۰۱۵ هم یک فیلم دیگر به نام «Shah Bob» را کارگردانی کرد که چندان دیده نشد.
مریم-2002
«مریم» نوجوان ایرانیالاصلی است که در حومه نیوجرسی زندگی میکند. تا زمانی که پس از دستگیری گروگانهای آمریکایی در ایران احساسات ضدایرانی در جامعه اطراف او فوران کند خودش را یک آمریکایی میداند. حالا اما شرایط فرق کرده است. به عبارتی این فیلم به تجربیات ایرانیانی میپردازد که به دلیل تار شدن روابط بین ایران و آمریکا در آمریکا با تبعیض مواجه میشوند. رامین سری که کارگردان این فیلم بود ده سال بعد یک فیلم بلند دیگر به نام «بیعشق» ساخت و این دو مورد، تنها فیلمهایی هستند که تا به حال از او دیده شده است. مریم پریس که در این فیلم نقش مری آرمین را بازی میکند، تا به حال در چند سریال درجهچندم حضوری تکقسمتی داشته است و در این فیلم شهره آغداشلو نقش مادر او را بازی میکند. شان توب در نقش پدر مریم و همچنین دیوید آکرت، ماز جبرانی، ویکتور جوری، گلی سمیعی، آرمین امیری و تعداد دیگری از بازیگران که هیچکدام چهره شناختهشدهای نیستند، از دیگر بازیگران این فیلم به حساب میآیند.
آرگو-2012
«آرگو» ماجرای یک مامور سیاست که تحت پوشش یک تهیهکننده هالیوودی درحال جستوجو و تحقیق برای ساخت فیلمی علمی-تخیلی است، اما عملیات خطرناکی را برای نجات شش آمریکایی در تهران آغاز میکند که در جریان بحران اشغال سفارت آمریکا در ایران به راه افتاده است. کارگردان این فیلم بنافلک است و جرج کلونی تهیهکننده آن بود که هردو از ستارههای سینمای هالیوود هستند. بنافلک خودش هم در این فیلم بازی کرده و هنرپیشههای دیگری که هیچکدام ستاره نیستند از جمله برایان کرانستون، آلن آرکین، جان گودمن و الکساندر دسپلا هم بازیگران دیگر کار هستند. آرگو پر از جعلهای مشخص تاریخی است اما با حمایت سازمان سیا که بهطور رسمی اعلام شده توانست فروش خوبی در آمریکا پیدا کند. یکی از نکات اصلی این فیلم تاکید آمریکاییها روی قدرت سینما برای نفوذ در قلب سیستم امنیتی ایران است. آنها به این طریق سعی در فرار از اشاره به ماجرای طوفان طبس داشتند.