هادی یوسفی، پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس درباره آییننامه ارتقا گفت: «در ابتدا باید بگویم آییننامه سال 94 تغییراتی را نسبت به آییننامه سال 89 داشت. شاید مهمترین تغییر افزایش حداقل امتیازات لازم از بند مقالات علمی پژوهشی یعنی تا جایی که به خاطر دارم برای ارتقا برای مثال به رتبه دانشیاری، حداقل امتیاز از 5 به 25 رسید و برای رتبه استادی از هفتونیم به 40 رسید یعنی ما تاکید بیشتر روی مقالهمحوری داشتیم و عملا در سال 94 اصالت بیشتری به مقاله داده شد و آن را باید یک تغییر اساسی دانست.» او ادامه داد: «همراه با این تغییر، بحث ماده فرهنگی و تربیت اجتماعی را هم داشتیم که 10 امتیاز وتویی داشت و فرد درحالیکه در آییننامه قبلی میبایست این امتیاز را تنها از یک بند به دست میآورد، اما در آییننامه جدید این امتیاز بین بندهای مختلف توزیع شد. بهطور کلی در این آییننامه شاهد کاهش توازن بین مواد آییننامه بودیم و عملا ارزشگذاری کمتری به فعالیتهای آموزشی نسبت به فعالیتهای پژوهشی داشتیم.» یوسفی تصریح کرد: «مدل ارزیابی در این آییننامه اشتباه است. ما یک آییننامهای برای همه دانشگاهها، همه رشتهها و همه مناطق جغرافیای کشور داریم که از این بابت میتوان آن را مورد نقد قرار داد. چطور میتوان دانشگاهی که در مرکز تهران قرار دارد و جزء دانشگاههای برتر بوده و امکانات خوبی هم دارد را بخواهیم با دانشگاهی در یکی از استانها و شهرهای مرزیمان یکسان در نظر بگیریم. مثلا ما رشته فیزیک کوانتوم در دانشگاه تهران و دانشگاه ایلام داریم، طبیعتا کیفیت افرادی که جذب این دو دانشگاه میشوند چه از لحاظ دانشجو و چه هیاتعلمی با یکدیگر متفاوت هستند، بنابراین عملکرد و خروجی این دو دسته اعضای هیاتعلمی نیز متفاوت خواهد بود، حالا میخواهیم هر دو را یکسان ارزیابی کنیم؟» پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس اظهار داشت: «ما نیازهای مختلفی در گسترده جغرافیایی داریم اما این آییننامه ارجحیتی به دانشگاهها در این زمینه نداده است. یعنی اینطور نیست که اگر دانشگاهی به نیاز منطقهاش بپردازد، امتیاز ویژهای داشته باشد. مساله دیگر درباره کل مدل ارزیابی این است که مدل ما بروکراتیک است، یعنی به نظر میرسد باید یک فرآیند اداری طی شود. درحالیکه ما میخواهیم به فردی اعتبار علمی بالاتری بدهیم و این نیازمند آن است که از لحاظ علمی، ارزیابی دقیقتری انجام شود.»
او بیان داشت: «امروز در بسیاری از دانشگاههای برتر دنیا اینطور عمل میشود که یک گروه ارزیابی خبره در رشته و گروه علمی که فرد فعالیت میکند، تشکیل میشود و کار ارزیابی فرد به این گروه خبره واگذار میشود. این گروه هم تولیدات علمی، سخنرانیها و اختراعات و... را بهعنوان خروجیهای یک فرد مورد ارزیابی قرار میدهد و این گروه تشخیص میدهد که آیا فرد این صلاحیت را دارد که مثلا از مرتبه استادیاری به دانشیاری ارتقا یابد یا خیر؟» یوسفی بیان داشت: «ما با یک آییننامه یکسان همه افراد را در فرآیندی بروکراتیک مورد ارزیابی قرار میدهیم و این مساله برای ارزیابی یک فرد متخصص شایسته نیست. اتفاقی که امروز در نظام اجرایی ارتقای ما رخ میدهد این است که افرادی که در هیاتممیزه دانشگاهها کار ارزیابی را انجام میدهند شاید برخی از آنها شناخت کافی از حوزه علمی فرد متقاضی ارتقا نداشته باشند. یعنی شاید فردی در جامعهشناسی روستایی کار میکند اما ممکن است فردی از رشته برق که عضو هیاتممیزه ارتقاست وی را مورد ارزیابی قرار دهد و این مساله بحث وجهه علمی را تحتالشعاع قرار میدهد.»
پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس افزود: «ما دانشگاههای صنعتی، جامع، سازمانی، وابسته به نیروهای مسلح و... در کشور داریم که میتوان ارزیابی اساتید را براساس تقسیمبندی مدل دانشگاهها انجام دهیم. همچنین میتوان ارزیابی را براساس گروههای علمی دنبال کرد. طبیعتا اینکه بخواهیم یکباره به دانشگاهها بگوییم هر دانشگاهی برای خودش آییننامه ارزیابی جداگانه تدوین کند کار سختی است.»
او درمورد نحوه اصلاح آییننامه افزود: «در حال حاضر تمرکز آییننامه در ماده 3 که مربوط به پژوهش و فناوری میشود، روی بند 1 متمرکز است که این بند روی مقالات علمی و پژوهشی تمرکز دارد. این بند منجر شده که آییننامه بهصورت کلی پژوهشمحور و مقالهمحور شود. ماده 3 که ماده پژوهشی است بندهای دیگری دارد. برای مثال در بند 8 و 9 تاکید روی کاربردیسازی دانش و اختراع و اکتشاف و کاربرد دانش در صنعت و جامعه است.»
یوسفی با تاکید بر اینکه میتوان دو تغییر روی آییننامه اعمال کرد، تصریح کرد: «یکی از بحثهای این است که ما برای بند 1 ماده 3، حداکثر امتیاز را تعیین کنیم و برای سایر بندهایی که میخواهیم اعضای هیاتعلمی در آن جهت فعالیت کنند حداقل امتیاز تعریف کنیم. برای مثال بندهای 7 و 8 است از جمله بندهایی هستند که نیاز است برای آنها حداقل امتیاز تعیین شود. یعنی در وضعیت موجود آییننامه میتوان این کار را انجام داد. بحث اثرگذاری هم موضوع دیگری است. یعنی چه در ماده پژوهشی، چه آموزشی و چه علمی و اجرایی میتوان این اثرگذاری را برای فعالیتها مدنظر قرار داد. برای مثال در فعالیتهای علمی اجرایی عضو هیاتعلمی میتواند دانش خود را به زبان عامه مردم مطرح کند. این کار از طریق سخنرانیها و حضور در برنامههای تلویزیونی و رسانههای مختلف میتواند صورت پذیرد.» او تصریح کرد: «این مساله تحت عنوان کارآمدی دانشگاه در حل مسائل جامعه محسوب میشود و اینطور نیست که حتما باید صنعت و بخشهای تولیدی را با دانش تحت تاثیر قرار داد، بلکه معضلات اجتماعی و اقتصادی هم باید از سوی دانشگاه مورد توجه قرار گیرد و این کار هم با نشر دانش به زبان عامه میتواند انجام پذیرد. در حوزه علوم انسانی هم بحث اثرگذاری آثار باید دنبال شود، آثاری که میتواند در اختیار سیاستگذاران قرار بگیرد و این مهم یک نوع کاربردیسازی دانش در این گروه علمی محسوب میشود و باید برای آن امتیاز لحاظ کرد. برای مثال انجام یک سیاستپژوهی برای نهادهای سیاستگذار و قانونگذار همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی که منجر به یک سیاست یا قانون شود میتواند امتیاز ویژهای برای عضو هیاتعلمی داشته باشد.» یوسفی گفت: «در آییننامه ارتقا و دیگر قوانین موجود میتوان امتیازی هم برای مشارکت عضو هیاتعلمی در پروژههای مانند احیای دریاچه ارومیه لحاظ کرد، یعنی باید کاری کرد که نظر دانشگاهها و گروههای علمی و اساتیدی که در حوزههای خاص تخصص دارند، را برای شروع یک پروژه مدنظر قرار گیرد. به عبارت دیگر اگر هیاتعلمی یک نظر تخصصی ارائه دهد و این نظر هم مورد استفاده قرار بگیرد میتواند در بحث ارتقایش موثر باشد. البته اینطور نیست که بگوییم حتما این کار در آییننامه لحاظ شود بلکه باید در دیگر قوانین هم تغییراتی را اعمال کرد که به این هدف رسید.»