کد خبر: 86787

رسانه قطری چطور یکه‌تاز خبررسانی در ماجرای غزه شد؟

سند تحول الجزیره را اجرا کنید

نام رسانه الجزیره نه‌تنها برای دنبال‌کنندگان جدی مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای، بلکه برای خیلی از مردم عادی ما هم آشناست. تا پیش از جنگ اکتبر ۲۰۲۳ غزه، شاید خیلی‌ها نمی‌دانستند این نام را کجا شنیده‌اند اما به هر حال شنیده بودند. حتی خیلی‌ها فکر می‌کردند این شبکه برای کشور الجزایر است و از ارتباط آن با قطر بی‌اطلاع بودند اما بعد از طوفان‌الاقصی، تقریبا همه ایرانی‌هایی که کم‌وبیش سری در حساب اخبار دارند نسبت به این عنوان آگاهی‌هایی پیدا کرده‌اند.

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: نام رسانه الجزیره نه‌تنها برای دنبال‌کنندگان جدی مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای، بلکه برای خیلی از مردم عادی ما هم آشناست. تا پیش از جنگ اکتبر ۲۰۲۳ غزه، شاید خیلی‌ها نمی‌دانستند این نام را کجا شنیده‌اند اما به هر حال شنیده بودند. حتی خیلی‌ها فکر می‌کردند این شبکه برای کشور الجزایر است و از ارتباط آن با قطر بی‌اطلاع بودند اما بعد از طوفان‌الاقصی، تقریبا همه ایرانی‌هایی که کم‌وبیش سری در حساب اخبار دارند نسبت به این عنوان آگاهی‌هایی پیدا کرده‌اند. جالب اینجاست که الجزیره شعبه‌ای به زبان فارسی ندارد؛ همان‌طور که سی‌ان‌ان ندارد؛ اما نام هر دو شبکه را اکثر ایرانی‌ها شنیده‌اند و حتی اگر نشنیده بودند، خواه‌ناخواه زندگی‌شان از تاثیراتی که این رسانه‌ها بر فضای عمومی سیاست و جو کلی جوامع می‌گذارند، متاثر شده است. سال‌ها از زمانی که عبارت «تاثیر سی‌ان‌ان» به فضای نظریه‌پردازی رسانه وارد شد و سپس نظریه‌اش بدون تغییر نام، تغییر محتوایی داد گذشته بود که الجزیره تاسیس شد و مدت زیادی نگذشت که عبارت «تاثیر الجزیره» را در کنار ترم رسانه‌شناختی و سیاسی قبلی قرار داد. اینکه در جهان تک‌قطبی که دامنه‌اش لااقل به سه دهه کشید و تمام رسانه‌های جریان اصلی را صدای واحدی که متعلق به اردوگاه سرمایه‌داری سفیدپوست بود تشکیل می‌داد، یک رسانه عربی خلاف جریان حرکت کند و بتواند تا این اندازه بدرخشد و مطرح شود، در نوع خود پدیده‌ای شگرف است. مواضع و اصولی که الجزیره برای خودش تعریف کرده از یک‌سو و فعالیت حرفه‌ای و باکیفیت آنها از سوی دیگر، عواملی بودند که توانستند این رسانه را به جایگاه کنونی‌اش برسانند. به عبارتی اینکه الجزیره طرف کدام سمت دعواها را می‌گیرد یکی از عوامل نفوذ و محبوبیت آن است و اینکه این طرف‌گیری را با چه کیفیتی انجام می‌دهد عامل دیگر. پس از طوفان ‌الاقصی در سرزمین‌های اشغالی، کانال الجزیره با اینکه تا همان روز هم اعتبار بالایی داشت یک صعود خیره‌کننده را تجربه کرد. جهان سیاست در آستانه خلق مجددی قرار گرفته و نظم بین‌الملل درحال گردش است. از جنگ اوکراین تا اتفاقات قلب آفریقا خیلی از اخباری که می‌شنویم نشانه‌های وقوع‌یافته این گردش بزرگ هستند و در ضمیر حوادث اتفاقات به‌وقوع نپیوسته‌ای در مناطق دیگر جهان از جمله شرق آسیا مستتر است. در این میان آنچه در غربی‌ترین نقطه آسیا یا به قول غربی‌ها خاورمیانه رخ می‌دهد یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ است و بلوک سرمایه‌داری این بار حتی با لحنی تندتر و صریح‌تر از آنچه برای جنگ اوکراین به کار برد، نسبت به این حوادث واکنش نشان داد و نخواست که در شرمندگی و تعارف نسبت به شعارهای حقوق‌بشری‌اش گیر کرده باشد. رسانه‌های غربی عملا لحن پروپاگاندای جنگی گرفتند که لحنی گستاخ، جانبدارانه و حتی لجوج است و این درحالی بود که افکار عمومی جهان به شکل بی‌سابقه‌ای می‌رفت تا نسبت به موضع همیشگی جهان غرب در قبال نزاع فلسطین، واکنش منفی نشان بدهد. دیری نمی‌گذشت از روزگاری که سه دانشجوی حقوق هاروارد را به جرم محکوم کردن جنایت اسرائیل از هستی اجتماعی ساقط کرده بودند اما حالا صدها حقوقدان شاغل و محصل در غرب بیانیه امضا می‌کنند و ضمن متهم کردن اسرائیل به جنایت جنگی به شکل عمدی و آگاهانه حاضر نمی‌شوند در صدر بیانیه‌شان حماس را هم به‌طور ضمنی محکوم کنند. خیابان‌های اروپا و آمریکا پر از جمعیت‌هایی است که به جنایت صهیونیسم اعتراض می‌کنند. هواداری از اسرائیل اگرچه در میان افراد بالای ۶۵ سال آمریکایی که فکرشان دستپخت دوران جنگ سرد بوده، هنوز بالای ۸۰ درصد است، اما بین افراد ۱۸ تا ۳۴ ساله آمریکایی این نسبت به ۲۷ درصد رسیده است. جهان جدید خسته است از تک‌صدایی رسانه‌های جریان اصلی و در این میان دنبال صدایی دیگر می‌گردد؛ صدایی که بدیل این لحن یکجانبه ۳۰ ساله باشد و نخواهد بدیهیات را با کیمیاگری در کلمات و تصاویر کتمان کند.

الجزیره در این لحظه مهم تاریخی توانست بدرخشد و همان صدای بدیل باشد. مواضع این شبکه که جزء اصول آن بودند، از ابتدا حمایت از فلسطین در چهارچوب ملی‌گرایی عربی و امت‌گرایی اسلامی بود اما در این لحظه حساس که چنین مضامینی با احساسات انسانی و ضدیت علیه نژادپرستی پیوند خورده و میلیون‌ها نفر در جهان را به خشم آورده و در وضعیتی که به‌رغم لبریز شدن صبر توده‌ها از یکجانبه‌گرایی زورگویانه بلوک سرمایه، همچنان رسانه‌هایشان همان حرف‌های همیشگی را این بار با لحنی لجوجانه‌تر می‌زنند، الجزیره به‌مثابه روزنه‌ای درآمد که باز شد تا از آن سیل به راه بیفتد. گذشته از عملکرد ضعیف رسانه‌های داخلی ایرانی‌ها که دائما مورد نقد خودی‌ها هم بوده، حتی غول‌هایی مثل چین و روسیه با وجود اینکه توانسته‌اند افکار عمومی داخلی‌شان را کاملا با سیاست‌های کلان حاکمیتی‌شان همسو کنند، در تاثیرگذاری رسانه‌ای روی باقی جوامع کاملا بی‌عمل و شکست‌خورده ظاهر شدند. اما الجزیره توانست صدایی باشد که در میان هیاهوی رسانه‌های جریان اصلی، پیامی دیگر را برساند و در این زمینه موفق عمل کرد.

نگاهی بیندازیم به اینکه الجزیره چطور سر برآورد و چطور مسیرش را ادامه داد تا توانست به این درجه از تاثیرگذاری برسد و از این بپرسیم که ویژگی‌های کیفی و لحن غالب این رسانه از چه عناصری تشکیل شده که تا این اندازه ضریب نفوذ پیدا کرده است. نوع تشکیل این کانال تلویزیونی و شیوه‌ای که امرای قطر برای بهره‌برداری از آن در پیش گرفتند، در بلوغ و تاثیرگذاری این رسانه بسیار تاثیرگذار بود. به علاوه بررسی تاثیراتی که الجزیره در جهان، به‌خصوص جهان عرب داشته نشان‌دهنده ظرفیت‌های اجتماعی به‌خصوصی است که عموما وجودشان توسط رسانه‌های جریان اصلی انکار می‌شود. در ادامه یک بررسی کلی از تاریخچه الجزیره و این ویژگی‌های ممتازش را به بهانه نقش قدرتمند این رسانه در وقایع پس از طوفان ‌الاقصی بخوانید.

در آخرین دهه از قرن بیستم میلادی بود که شهروندان کشورهای عربی برای اولین بار شاهد ورود یک میهمان ناخوانده‌ به خانه‌های خود بودند. میهمانی که بدون اجازه دولت‌های عربی به خانه‌ها آمده بود. دولت‌هایی که عادت داشتند رسانه‌ها را زیر سلطه خود داشته باشند و محتوایشان را بدون هیچ گونه اغماضی بررسی کنند. گرچه کشورهای غربی از سال‌های دهه شصت میلادی وارد دنیای ماهواره‌ای شده بودند، باقی کشورها عمدتا سه دهه پس از آن به این مرحله مهم از تکنولوژی و تاثیرات آن بر مسائل اجتماعی و اقتصادی پا گذاشتند. پروژه ماهواره «عرب سَت» را می‌توان یکی از مهم‌ترین پروژه‌های عربی موفق در ورود به دنیای ماهواره‌ها دانست که به «آسمان‌های باز» معروف شد. از جمله کشورهای موفق دوران جدید در عرصه دیپلماسی، قطر بود که به‌رغم محدودیت‌های یک کشور کوچک توانست در سیاست خارجی موفقیت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای گوناگونی به دست بیاورد. یکی از اصلی‌ترین عواملی که قطر را به این موفقیت‌ها رساند دیپلماسی عمومی یا همان دیپلماسی رسانه‌ای بود. امیر حمد بن خلیفه آل‌ثانی که در سال ۱۹۹۵ با کودتایی آرام پدرش را از سلطنت خلع کرده بود در سال ۱۹۹۶ با تشکیل شورایی هفت‌نفره از وزارتخانه‌های گوناگون دستور تاسیس شبکه الجزیره را صادر کرد. در واقع حضور قطر در صحنه بین‌المللى در دهه 90 با انجام فعالیت‌هاى رسانه‌اى صورت گرفت. منحل کردن وزارت اعلام یا «وزارت تبلیغات» در قطر با عنوان این موضوع که اعمال سانسور و نظارت بر مطبوعات پس از روى کار آمدن شیخ حمد دیگر ضرورت ندارد یک فضاى باز سیاسى و در نتیجه آزادى بى‌سابقه‌ای را برای رسانه‌هاى گروهى به ارمغان آورد. پدیده رفع موانع و نظارت بر مطبوعات در این منطقه به‌ویژه در شرایط ملتهب و بحران‌زاى حاصل از اشغال کویت توسط رژیم عراق گام بزرگ و مهمى به شمار مى‌رفت. درحقیقت مورد شبکه الجزیره روند‌گذاری را برجسته می‌کند که شیخ حمد بن خلیفه آل‌ثانی از زمان به قدرت رسیدن خود در سال ۱۹۹۵ آن را اجرا کرد و با ایجاد میزانی از آزادسازی سیاسی که در میان کشورهای عربی منطقه خلیج‌فارس بی‌سابقه بود اعتبار قابل ملاحظه‌ای یافت. حرکت برای تاسیس الجزیره از تمایلی ساده برای متناسب کردن سیاست‌های قطر با الگوهای کلاسیک توسعه ناشی نمی‌شد بلکه به‌صورت اساسی با حفظ قدرت و احیای مشروعیت خاندان آل‌ثانی در ارتباط بود. این شبکه خبری به‌درستی هدف خود را تاثیر بر ملت‌های عرب زبان انتخاب کرد تا پس از فقط پنج سال به مهم‌ترین شبکه خبری عربی تبدیل شود. الجزیره در این میان چند خوش‌اقبالی استثنایی هم داشت؛ یا بهتر است گفته شود آنها توانستند از چند موقعیت پیش‌آمده در جهان پیرامون‌شان بهترین استفاده‌ها را بکنند. چند مورد اساسی و اصلی از خوش‌اقبالی‌ها از این قرار هستند.

۱- توسعه میادین گاز طبیعی قطر و تسریع در روند برداشت و فروش این منابع و کسب درآمدهای سرشار دولتی برای سرمایه‌گذاری در زمینه‌های مختلف، دست حکومت را برای حمایت از الجزیره حسابی باز کرد.

۲- درپی پخش تلویزیونی مراسم تشییع جنازه یکی از شاهزادگان سعودی در شبکه تلویزیونی Orbit، دولت عربستان که تامین‌کننده مالی تلویزیون مذکور بود، اقدام به فسخ قرارداد خود کرد. این اقدام دولت سعودی باعث بیکاری پرسنل عرب تلویزیون اوربیت شد. شبکه الجزیره که در ابتدای راه بود، با استفاده از این فرصت طلایی با وعده کار توأم با آزادی‌عمل و دستمزد بالا اقدام به جذب این نیروها کرد. ۳- تعطیلی بخش عربی BBC باعث شد خبرنگاران و گزارشگران عرب آن شبکه به کمک یک روزنامه‌نگار فلسطینی، جذب شبکه الجزیره شوند. اینها افرادی باتجربه و زبده بودند. این امر حتی این شبهه را ایجاد کرد که BBC در تشکیل الجزیره نقش اصلی را ایفا کرده است. البته بخش عربی BBC در اکتبر 2005 مجددا راه‌اندازی شد. وقتی این سه مورد را که خوش‌اقبالی‌های الجزیره در بدو تاسیس بوده‌اند از نظر می‌گذرانیم، توجه به نکاتی که طریقه بهره‌برداری حاکمان قطر از این موقعیت‌ها را توضیح می‌دهد هم مهم است؛ اینکه خوش‌اقبالی و بداقبالی، درطول دوره‌های تاریخی برای هر دولت و حکومتی پیش می‌آید و نحوه مواجهه با آنهاست که تعیین‌کننده به‌نظر می‌رسد، پس باید توجه کنیم که ۱- توسعه میادین گازی و افزایش سرمایه‌های دولتی باعث حمایت دولت قطر از الجزیره شد نه دخالت در آن. به‌عبارتی حاکمیت قطر با تعیین خط‌مشی‌های کلی، جزئیات امور را به متخصصان این زمینه سپرد و دست‌شان را در انتخاب لحن و پرداختن به جزئیات باز گذاشت.

۲- جذب نیروهای شبکه اوربیت از یک‌سو و نیروهایBBC عربی از سوی دیگر و استخدام آنها در الجزیره که سیاستی کاملا متفاوت و مغایر با دولت‌های سعودی و بریتانیا داشت، عملی هوشمندانه بود. درحقیقت این عوامل رسانه‌ای توانستند به استخدام یک‌سری سیاست‌های رسانه‌ای جدید دربیایند و مهارت‌هایشان را در خدمت گفتمان جدید قرار دهند.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مرتبط ها