فاطمه بریمانیورندی، خبرنگار گروه نقد روز: بیش از دو هفته از جنگ 7 اکتبر میان غزه و رژیمصهیونیستی میگذرد. رژیمصهیونیستی با وجود همه حملات گستردهای که به غزه داشته و نسلکشی که در این منطقه انجام میدهد به نظر میرسد که دچار نوعی بحران شده است. بحرانی که وضعیت این رژیم در منطقه و آینده سیاسی آن را بهخصوص در روابط بینالملل دچار چالش و ابهام کردهاست. از طرفی انزجار از اسرائیل و اقدامات آن دیگر به منطقه خاورمیانه مربوط نمیشود. تظاهراتهای گسترده ضداسرائیلی نشان میدهد مساله مخالفت با اسرائیل و جنایاتش که از سوی فعالان فلسطینی زنده و رسا روایت میشود تبدیل به یک مساله جهانی شده است و رس انههای جهان نمیتوانند این موضوع را سانسور کنند. اسرائیل نیز برای کنترل این موضوع حکم به تعطیلی دفاتر رسانههای خارجی از جمله الجزیره و بیبیسی در مناطق اشغالی داد. حالا حتی متحدان رژیمصهیونیستی هم با «اما» و «اگر»های فراوان با او ادامه میدهند؛ چراکه آنها هم به دنبال تامین منافع خود بوده و ورود به وضعیت جنگی آنها را از اهداف سیاسی و اقتصادیشان باز میدارد. البته دیگر هیچ چیزی مانند قبل نیست. از دست دادن افکار عمومی برایش بهگونهای بوده که کشورها، با اهمیت کمتر مانند کلمبیا هم با انزجار قطع ارتباطشان را اعلام کردهاند. رژیم غاصب صهیونیستی حالا دیگر نه راه پیش دارد و نه راه پس؛ در میانه میدان هم تنها مانده و متحدانش با هزار عذر و بهانه پشتش را خالی کردهاند. برای دست یافتن به تحلیل دقیقتری از اوضاع فلسطین با سیدمحمدجعفر رضوی کارشناس فلسطین گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
اولین گام برای شناخت و تحلیل از وضعیت فعلی فلسطین و رژیم غاصب صهیونیستی شناخت دقیق از نحوه شکلگیری این رژیم است. اینکه رژیمصهیونیستی با چه هدف و چگونه تشکیل شده است میتواند تاحدودی برای ما مسیر ترسیمشده پیشروی این رژیم را روشن کند. اغلب برای نحوه شکلگیری این رژیم از اهداف درون دینی و خواست یهودیان برای زندگی جمعی در یک وطن واحد را مطرح میکنند، اما این تنها هدف و انگیزه نیست. سیدمحمدجعفر رضوی درباره نحوه تشکیل رژیمصهیونیستی میگوید: «تشکیل رژیمصهیونیستی بهظاهر از سوی جنبش صهیونیسم در اواخر قرن19 میلادی انجام شد و یک انگیزه درون دینی از درون یهود توصیف میشود و آن هم ایجاد یک کشور واحد و یک وطن قومی برای یهودیهایی است که دارای وطن نیستند و در کل دنیا پخش شدند. این را بهعنوان انگیزه اصلی و اولیه مطرح میکنند اما مطالعه وضعیت آن عصر و اقداماتی که استعمارگران غربی از یک قرن قبل از آن صورت دادند نشان میدهد که تاسیس رژیمصهیونیستی برآمده از اهداف استعماری جهان غرب است و غرب برای اینکه استعمار خودش را تکمیل کند تاسیس این رژیم را در دستور کار خود قرار داد؛ ضمن اینکه ما نباید اهداف استعمار و روشهای استعمارگرایانه آنها را از نگاههای ایدئولوژیک و نگاههای آخرالزمانی دور بدانیم. خیلی از اهداف استعمار در راستای امور آخرالزمانی براساس خوانشهای یهودی و خوانشهای غیردینی مطرح شده است. نگاههایی که به دنبال ایجاد ساختارهایی است که میخواهد آخرالزمان را براساس دیدگاههای خاصی که امروز تحت عناوینی مثل شیطانپرستی یا کابالا یاد میشود، توصیف کند. فلذا استعمار برای اینکه اهداف خودش را به نتیجه برساند، تاسیس یک رژیم در فلسطین را _که لولای سه قاره است_ بهعنوان یک هدف تعیین کرد و آن را به اجرا رساند و میبینیم که در راستای تاسیس این رژیم اقدامات متعددی از طرف استعمار صورت گرفت و کماکان هم صورت میگیرد. علنیترین و جدیدترین آن سفری بود که جو بایدن به سرزمینهای اشغالی داشت و از جناح صهیونیستها حمایت کرد و بعدی هم سفر «ریشی سوناک» نخستوزیر انگلستان به اسرائیل بود که در عین جنایات آنها باز هم از آنها حمایت میکند. این مفهوم مفهومی است که از ابتدای تاسیس رژیمصهیونیستی دنبال شده و ما قدمبهقدم که با تاسیس این رژیم پیش میآییم میبینیم که تاسیس آن با اهداف استعماری _که شاید یکی از آنها مقابله با اسلام و مقابله با مسلمانان باشد_محقق شده است.»
آنچه این سالها رقم خورده است باعث شده تا فلسطینیان علیرغم تفاوتهایی که داشتند، حالا در این جنگ همه در مبارزه علیه رژیمصهیونیستی کنار یکدیگر بایستند؛ رضوی در این باره میگوید: «با توجه به شکستهایی که سازشکاران طی 30 سال گذشته طبق توافقنامه اسلو شاهد آن بودند و موفقیتی را نتوانستند رقم بزنند و در قدم بعدی مقاومت موفقیتهای بیشتری را رقم زد، در حال حاضر در بین مردم فلسطین تقریبا حامیانی ندارند و اگر هم باشند تعداد معدودی هستند و مردم فلسطین هم در حال حاضر حامی مقاومت و جریان مقاومت تا آزادی نهایی فلسطین هستند.»
گروههای مقاومت برای ایجاد هماهنگی و انسجام میان خود، بهمنظور مقابله با رژیمصهیونیستی اتاق عملیات مشترکی تشکیل داد. در این اتاق مشترک همه گروهها و فرماندهان نظامی محور مقاومت حاضر شده و تقسیم وظیفه میکنند. محتوا و مدل کنشگری که در این اتاق تنظیم میشود با توجه به دست برتر محور مقاومت حائز اهمیت است. رضوی از این اتاق عملیات میگوید: «اینکه اتاق عملیات مشترک گروههای مقاومت در چه وضعیتی قرار میگیرد را به دو طریق میتوان شناخت. یکی اینکه از محتوای داخل اتاق دیتا داشته باشید که این اتفاق رقم نخواهد خورد چراکه این محتوا و مسائل داخل اتاق بهشدت امنیتی و اطلاعاتی است. دومین راه هم این است که از میدانهای نبرد نشانهها را پیدا کنیم. در عرصه تصمیمگیری نظامی رژیمصهیونیستی بهخاطر غافلگیری که برای آنها در عرصه اطلاعاتی به وجود آمد، دچار سردرگمی شدند. درحال حاضر اخبار تایید میکند که برخی از بخشهای نظامی آنها را فرماندهان نظامی ایالات متحده مدیریت میکنند. این نشان از سردرگمی آنها دارد. اما درمقابل میبینیم که محور مقاومت با وجود محدودیتهای فراوانی که دارند، بهشدت با برنامه عمل میکنند. نقاطی که مورد حمله قرار میدهند، تسلیحاتی را که استفاده میکنند، اهدافی را که در زمانهای مشخص مورد حمله قرار میدهند نشان از این دارد که مقاومت با برنامه عمل میکند. همه اینها نتیجه اتاق عملیات مشترک جنگ مقاومت است که نشان میدهد دارند بهخوبی عمل میکنند و تصمیمگیریهای جدی و اساسی را هم انجام دادند. مهمترین بخشی هم که میتوانیم آثار اتاق مشترک و هماهنگی آن را مشاهده کنیم زمان حمله رژیمصهیونیستی است. اینکه پس از پایان جنگ مبادله اسرا چگونه انجام بشود و اسرای رژیمصهیونیستی در چه وضعیتی قرار بگیرند، آنجا عملکرد اتاق عملیات مشترک خودش را بهتر از وضعیت کنونی نشان خواهد داد.»
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.