کد خبر: 86541

هومن جعفری، خبرنگار:

اسنوبیست‌ها مشغول کارند

سخنان مرضیه برومند را ممکن است عده‌ای پسند کرده باشند و عده‌ای نه و هر کدام هم برای خوشایند یا ناخرسندی خود دلیلی دارند. اما اعتراض من به جماعت هوچی‌گر، ربطی به تشییع جنازه و مرضیه برومند و غزه و بیمارستان بمباران‌شده ندارد.

هومن جعفری، خبرنگار:1. همه ما تجربه سرکوب شدن را داریم. تقریبا بسیار غیرممکن است که این تجربه را در زندگی امروز نداشته باشیم. حالا درجه‌اش فرق دارد. هرکدام از ما در جایی از زندگی، ضربه‌ای سنگین خورده‌ایم به همین شکل. یا تحقیر شدن را تجربه کرده‌ایم یا در جمع مسخره‌مان کرده‌اند یا به دلیلی که درست بوده یا غلط، در فضای مجازی آماج حمله قرار گرفته‌ایم. برای هر کدام از ما پیش آمده که مطابق تعاریف جامعه‌شناسی، مقابل توده هیجانی قرار گرفته‌ایم یعنی مسیرمان یا هدف‌مان یا گفتارمان یا اصلا وضعیت و موقعیت و ارزش‌ها و جایی که ایستاده‌ایم مقابل مسیر و هدف و گفتار و موقعیت و ارزش و محلی بوده که عده‌ای ایستاده‌اند. بدون پیشداوری اخلاقی یا سیاسی و بدون آنکه حق را به کسی بدهم و بگویم مای مخاطب، در جای درستی ایستاده بودیم و بقیه در جای غلط. پیش آمده و تجربه‌اش کرده‌ایم که در چنین موقعیتی قرار بگیریم و اتفاقات بعدش هم معمولا در این سمت جغرافیا، خیلی اتفاقات درستی نیستند. معمولا بعدش خشونت کلامی یا رفتاری است و توهین‌ها و حمله‌های دسته‌جمعی به آدمی که سر راه قرار گرفته. تا اینجای کار همه ما بدون هیچ پیشداوری درمورد اتفاقی که موجب شده تا این مطلب نوشته شود تجربه حمله این‌طوری را داریم.
2. همه ما این تجربه را هم داریم. جایی هستیم. کسی حرفی می‌زند که ما آن را نامربوط می‌دانیم. شاید حرفش غلط است و شاید نه اما ما آن را ناپسند می‌دانیم. چه می‌کنیم؟ برخی سکوت می‌کنند. برخی صبر می‌کنند تا صحبت طرف تمام شود و بعد به او می‌گویند که با نظرش مخالفند یا نظرش چقدر اشتباه است. برخی می‌کوشند تا نظم را برهم بزنند و خود را به میکروفون برسانند و اعتراض کنند. برخی هو می‌کنند یا دعوا راه می‌اندازند. برخی سنگ پرت می‌کنند. قبلا به این بستگی داشت که چیزی که می‌گوید چقدر برخورنده باشد. حالا به چیزهای دیگری بستگی دارد. مثلا شرایط سیاسی و اجتماعی و وضعیت اقتصادی و ظرفیت مراسم برای تبدیل شدن به یک مراسم پرتشنج. مثلا اینکه کشور یا جامعه گروه هدف در آرامش است یا نه. فرض کنید کشور در آرامش سیاسی کامل است ولی در یک مراسم صنفی شرکت کرده‌اید و صنف هم اوضاعش کمی به هیجان آغشته باشد.
در شرایط هیجانی شاید بروز و ظهور یک حاشیه در یک مراسم طبیعی باشد اما در شرایط عادی کمتر انتظار می‌رود حاشیه‌ای رقم بخورد. به شرایط هم بستگی دارد و به اینکه مراسم چقدر خوب سازماندهی شده باشد. گاهی اتفاقی می‌افتد و بزرگ‌تری هست که کار را جمع کند در نتیجه چیزی رخ نمی‌دهد. گاهی مساله الکی الکی بزرگ می‌شود.
3. تا اینجا هیچ‌کدام از اشاره‌های من سمت سخنرانی مرضیه برومند در مراسم خاکسپاری مرحومان داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر نبوده. به آن خواهم رسید. هرچه تا الان خوانده‌اید بدون پیشداوری و بدون اشاره به چیزی است که رخ داده. مرضیه برومند حرفی زده است و عده‌ای از حضار او را هو کرده‌اند. آیا حرفی که زده یا جایگاهش یا رفتار آن گروه معترض باید مهم تلقی شود؟ به آن خواهیم رسید.
من داوری اخلاقی نمی‌کنم که آیا حرف مرضیه برومند درست بوده یا نه؛ اما نظر شخصی‌ام را بیان می‌کنم. اینکه اگر حاکمیت با هنرمندان خوب باشد، آنها هم با حکومت خواهند بود و شاید حتی به نبرد با رژیم‌صهیونیستی بپردازند. شخصا از این جمله خوشم نمی‌آید. دلایلم هم بسیار ساده است. یک اینکه این نوع صحبت یک معامله کردن را به ذهن متبادر می‌سازد نه اعتماد. مرضیه برومند به‌عنوان آدمی که سال‌ها برای ما قصه گفته و قصه ساخته انگار اینجا با کلام بیگانه است. معامله که قرار نیست انجام شود. شما به ما برسید ما برای شما می‌جنگیم. این غلط است. درمورد گروه مزدوران بازی فرقه آدمکش‌ها که صحبت نمی‌کنیم. ته کلام و مقصود برومند را احتمالا درک کنم ولی ادبیاتی که به کار برده نه درست بوده نه مناسب مجلس ختم. احتمالا ته ذهنش این بوده که با هم باشیم. ما را غریبه و دشمن نپندارید. باب گفت‌وگو را نبندید تا اعتماد‌سازی صورت بگیرد. احتمالا چنین چیزهایی در ذهنش بوده اما به صحبتی که کرده این نقدها وارد است.
اول اینکه آمدیم و حکومت/دولت به هنرمندان رسید اما عده‌ای از آنها سرباز جنگ نشدند چه؟
دوم اینکه اصلا شاید حکومت/دولت به هنرمندان نرسید اما عده‌ای از آنها سر قصه فلسطین و غزه خودشان خواستند قدمی بردارند و از حق مظلوم دفاع کنند. حالا تکلیف چیست؟ سوم اینکه مگر همه کارها را باید با هماهنگی حکومت انجام داد؟ خانه هنرمندان یکی از اولین اصنافی بود که در حمایت از غزه و فلسطین بیانیه‌ای صادر کرد که درست و مناسب هم بود. آیا با نگاه خانم برومند باید به این نتیجه برسیم که این بیانیه به دلیل این صادر شده که حکومت/دولت با هنرمندان بسیار خوب تا کرده و آنها هم در عوض نشسته‌اند بیانیه صادر کرده‌اند؟ از این منظر است که می‌گویم جمله بیان‌شده شمشیری است که بیشتر به خودی‌ها آسیب می‌زند تا غریبه‌ها. اما حالا نقد رفتار هوچی‌گران.
4. همه ما تجربه این نوع رفتار را داریم. در سطرهای بالا توضیح دادم و نوشتم پیش آمده که همه ما در برهه‌ای از تاریخ، خود را مقابل آن توده هیجانی دیده‌ایم که نه به کسی اجازه عبور می‌دهند و نه حرف و استدلال و سخن برایشان ارزشی دارد.
مراسم ختم دو بزرگوار درگذشته، همانقدر که - به نظر من - جای آن صحبت‌ها نیست، جای آن رفتارها هم نیست. جامعه هنری ما زبان دارد و زبانش هم سه متر و نیم است و هر وقت لازم شده، حرفش را به برنده‌ترین شکل ممکن بر زبان آورده است. پس نیاز نیست با هو کردن صحبت‌های یک نفر را قطع کنند. هم سخنورش آنجا بوده و هم صاحب مجلس و هم بزرگ‌ترهایی که اگر لازم شد جواب حرف درست یا غلط مرضیه برومند را بدهند کما اینکه قطعا همان‌جا یا در شبکه‌های اجتماعی یا در فضای دیگر و به شکلی دیگر نظرشان را بیان کرده‌اند. قصه اینجاست. مجلس، مجلس عزای هنر بوده. صاحبان مجلس هنرمندند و مجلس برای یادبود دو هنرمند ازدست‌رفته تشکیل شده که روح‌شان شاد باد. سخنران بخشی از جامعه و خانواده هنری است. حالا سوال اینجاست که هو‌کنندگان چه کسانی هستند؟ هنری بودند یا میهمان مراسم؟
به نظر، مراسمی بوده و آنها هم آمده‌اند و چیزی شنیده‌اند که خوشایندشان نبوده و بعد با هو کردن و توهین هم به سخنران توهین کرده‌اند و هم مراسم را از مسیر خود دور کرده‌اند. من به آنها توده بدون اسم لقب می‌دهم. توده هیجانی. جمعیت خشمگین بدون اسم. بدون فردیت. بدون استدلال. هو کردن ضعیف‌ترین شکل استدلال است و هوچی‌گری است تا عمل اجتماعی یا عمل اعتراضی.
سخنان مرضیه برومند را ممکن است عده‌ای پسند کرده باشند و عده‌ای نه و هر کدام هم برای خوشایند یا ناخرسندی خود دلیلی دارند. اما اعتراض من به جماعت هوچی‌گر، ربطی به تشییع جنازه و مرضیه برومند و غزه و بیمارستان بمباران‌شده ندارد. احتمالا با جماعتی طرفیم که همیشه و همه‌جا در حال هو کردن هستند. هولیگان‌های فضای مجازی که در زندگی عادی مشغول همان کاری هستند که در فضای مجازی. اسنوبیسم مطلق. تلاش برای خودنمایی از طریق عضویت در گروهی که اهدافش را قبول نداری ولی به صلاح است خودت را آن‌گونه نشان بدهی. دیده‌ام جایی نوکیسگی فرهنگی هم ترجمه شده است. اصیل نبودن. من این توصیف را دقیق‌تر می‌دانم. هو کردن سخنران و برهم زدن مراسم از نظر من نوکیسگی فرهنگی است. آدم اصیل هو نمی‌کند. جواب می‌دهد. استدلال می‌آورد ولی قبل‌ترش فضا را درست تشخیص می‌دهد و حرمت مراسم را هم نگه می‌دارد. من به اسنوبیسم، فضایی برای قدرت‌نمایی نمی‌دهم. نقد جای خودش. سخن اصحاب هنر هم سر جای خودش که پشتش ایده‌ای است و اندیشه‌ای و تا زمانی که انسان‌ها با اندیشه صحبت کنند، این فرصت هست که با آنها بگویی و بشنوی و اندیشه‌شان را اصلاح کنی یا از آنها الگو بگیری. هو کردن هیچ فضیلتی ندارد... هرکه باشد... علیه هر که اعمال شود.

مرتبط ها