کد خبر: 86441

شعرهایی که در شب تلخ کشتار بیمارستان المعمدانی سروده شد؛

ما را قدس، این قدس صبور آزاد خواهد کرد

حملات وحشیانه رژیم‌صهیونیستی به بیمارستانی در غزه، دل مردم آزاده در تمامی دنیا را به درد آورد. شاعران که همیشه پیشگام برای ثبت این اتفاقات هستند، اشعاری را سروده‌اند.

حملات وحشیانه رژیم‌صهیونیستی به بیمارستانی در غزه، دل مردم آزاده در تمامی دنیا را به درد آورد. شاعران که همیشه پیشگام برای ثبت این اتفاقات هستند، اشعاری را سروده‌اند که برخی از آنها را در این بخش منتشر کرده‌ایم.

در فلسطین خاک بگشاید دهان ای‌کاش

قوم غاصب را ببلعد ناگهان ای‌کاش

کاش طوفانی وزد از جانب دریا

جسم‌شان در ماسه‌ها گردد نهان ای‌کاش

کودکان را مثل آهو می‌درند از هم

تیر غیب ‌آید به جان روبهان ای‌کاش

عده‌ای گویند حق با قوم صهیون است

لال گردند ‌ای خدا این ابلهان ای‌کاش

پادشاهان عرب در خواب نوشینند

برنخیزند از تشک‌ها این شهان ای‌کاش

دیدگان مسجدالاقصی شود روشن

ناگهان منجی رسد با همرهان ای‌کاش

کاش امشب کاش امشب‌ با نتانیاهو

هرچه کودک‌کش بمیرد در جهان ای‌کاش

افشین علا

 

خدا پروانه‌ها را از قفس آزاد خواهد کرد

خودش جغرافیای عشق را آباد خواهد کرد

و بَرمی‌چیند از شب‌های زخمی، جیغ جغدان را

به صبحی سرزده، گنجشک‌ها را شاد خواهد کرد

به لطف سنگ‌ها با مشت نوزادان در قنداق

ستون کاخ‌ها را سست و بی‌بنیاد خواهد کرد

و با هر جوی خون از گونه‌های خیس مادرها

جهان را خانه دل‌های طوفان‌زاد خواهد کرد

زمین یک روز راحت می‌شود از بغض دیرینش

که دستی سینه‌ها را خالی از فریاد خواهد کرد

که دست انتقام از آستینی سبز خواهد شد

به شور ذوالفقاری، جنگ با بیداد خواهد کرد

کبوترها خبر می‌آورند از مسجدالاقصی

که ما را قدس، این قدس صبور آزاد خواهد کرد

مطهره عباسیان

 

بخوان از چهره‌‌ طفلانم اینک مشق غربت را

بخوان در گوش خاموشان عالم، این مصیبت را

فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو

که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را

فلسطینم، که صبحاصبح با نعش عزیزانم

به دوش خسته‌‌ خود می‌کشانم بار حیرت را

کماکان قصه‌‌ من مانده در پستوی خاموشی

مبادا از جهان یک شب بگیرد خواب راحت را

بگو شیپورهای شایعه خاموش بنشینند

و بشنو از دل آوار، آواز حقیقت را

مرا با قامت خونین یارانم تماشا کن

ببینی تا مگر حیرانی صبح قیامت را

برای کودکان، لالایی از جنس رجز خواندم

که در گهواره فهمیدند معنای شهادت را

فلسطینم، که آهی داشتم، بالید و آتش شد

نثار جان دشمن می‌کنم طوفان وحشت را

فلسطینم، غم آخرزمانم، قبله‌‌ اول

که زیر تیغ می‌خوانم نماز استقامت را

میلاد عرفان‌پور

 

از رنج بغض‌های مگویت بگو به من

از آن هزار تکه بی‌جا بگو؛ وطن

از بمب‌ها که بر سر بامت هوار شد

از خارها و پیکر مجروح نسترن

طوفان غزوه‌ها که ز اقصای غزه خاست

مردان خون و صبر و مصافات تن به تن

تیر دروغ و تهمت کودک‌کشی زدند

کودک‌کشان قبطی و یاران اهرمن

یک سقف امن و تکه نان و کمی امید

در مذهبت حرام شد اینها چرا به من؟

راه احد به خندق و بعدش به خیبر است

عزمی کنید ‌آی دلیران صف‌شکن

حنیف افخمی

مرتبط ها