کد خبر: 86438

آنچه بحران‌های خاورمیانه و مناطق دیگر درباره نظم جهانی آشکار می‌کند؛

عصر بی‌توجهی قدرت‌های بزرگ

قدرت‌های بزرگ امروزی - چین، اروپا، روسیه و ایالات‌متحده - بدون شک در درگیری بین اسرائیل و حماس نقش‌آفرینی خواهند کرد. البته درباره توانایی قدرت‌های مذکور برای حل یا مهار این درگیری تردیدهای بسیاری وجود دارد. این فرض که رقابت قدرت‌های بزرگ سبب تعریف ژئوپلیتیک می‌شود، پس از پایان جنگ سرد در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت، اما امروزه دوباره رایج شده است.

سجاد عطازاده، مترجم: مایکل کیماژ (استاد تاریخ در دانشگاه کاتولیک آمریکا) و هانا نوت (پژوهشگر مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی آمریکا) در مقاله‌ای با عنوان «عصر بی‌توجهی قدرت‌های بزرگ» به بررسی خلأ ناشی از کنشگری قدرت‌های بزرگ در عرصه جهانی پرداخته و با تأکید بر اینکه هیچ کدام از قدرت‌هایی مانند اروپا و آمریکا قابلیت حل بحران‌های جهانی را ندارند، خاورمیانه و مشخصا نبرد اخیر نیروهای مقاومت با رژیم‌صهیونیستی را منادی عصر جدیدی می‌داند که در آن با بی‌توجهی قدرت‌های بزرگ روبه‌رو هستیم.
قدرت‌های بزرگ امروزی - چین، اروپا، روسیه و ایالات‌متحده - بدون شک در درگیری بین اسرائیل و حماس نقش‌آفرینی خواهند کرد. البته درباره توانایی قدرت‌های مذکور برای حل یا مهار این درگیری تردیدهای بسیاری وجود دارد. این فرض که رقابت قدرت‌های بزرگ سبب تعریف ژئوپلیتیک می‌شود، پس از پایان جنگ سرد در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت، اما امروزه دوباره رایج شده است. بااین‌حال، مفروضات ناگفته دوران جنگ سرد همچنان بر بسیاری از ادعاهای معاصر موجود درباره ماهیت این رقابت سایه انداخته است. تحلیلگران بر این باور هستند که قدرت‌های بزرگ منابع عظیم خود را برای شکل دادن به نظم بین‌المللی به کار خواهند گرفت. اقدامات آنها سبب شکل‌گیری مسائل جهانی خواهد شد. این قدرت‌ها با استفاده از توان مالی و نظامی خود در عرصه جنگ‌های نیابتی، به‌شدت بر روی یکدیگر متمرکز خواهند شد. اقدامات یک قدرت سبب واکنش قدرت دیگر به همان اندازه خواهد شد.
برای همه چهار قدرت بزرگ ذکرشده، این احساس که رقابت قدرت‌های بزرگ به آنها جهت می‌دهد، به اصلی بنیادین تبدیل شده و سبب همگرایی تلاش‌های نظامی، اقتصادی، فناوری و دیپلماتیک گشته است. مثلا جنگ روسیه علیه اوکراین را می‌توان به‌راحتی به‌عنوان یک نمونه سنتی از رقابت قدرت‌های بزرگ تفسیر کرد. به گفته پوتین، تهاجم او اقدامی برای مقاومت در برابر تفوق آمریکا در اروپا به شمار می‌رود. هم روسیه و هم کشورهای غربی در حال کوبیدن بر طبل حمایت جهانی از چیزی هستند که آن را مبارزه وجودی بین ارزش‌ها و نوع رژیم می‌دانند. جنگ اوکراین تنش‌های موجود بین روسیه، اروپا و ایالات‌متحده را تعمیق نموده است. به‌علاوه، این رخداد، مانند بحران برلین در سال‌های اولیه جنگ سرد، اثرات بیرونی نیز داشته و موج‌هایی از مهاجران جدید را ایجاد کرده و تورم را نیز افزایش داده است. اما در ورای چهارچوب رقابت قدرت‌های بزرگ، تحولات جدید ظریف‌تری نیز وجود دارد. قدرت‌های بزرگ در یک دوگانه [در مقابل یکدیگر] قرار ندارند. ایالات‌متحده و اروپا از طریق اتحادهای رسمی با یکدیگر مرتبط هستند؛ روسیه و چین نیز شراکتی سست با یکدیگر دارند اما اشکال جدید رقابت نظامی، اقتصادی و فناورانه، مانند پرداخت یارانه از سوی ایالات‌متحده در حوزه فناوری سبز، اروپا و واشنگتن را در برابر یکدیگر قرار داده است؛ به‌علاوه، وابستگی اقتصادی متقابل و عمیق ایالات‌متحده و چین نیز آنان را به دشمنانی غیر قاطع با یکدیگر تبدیل نموده است. سیاست داخلی مسموم نیز مانع جاه‌طلبی‌های بین‌المللی قدرت‌های بزرگ می‌شود.
بی‌توجهی قدرت‌های بزرگ ممکن است در ظاهر یک نعمت به نظر برسد زیرا رقابت گسترده بین ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد، جنگ‌های نیابتی متعددی را به وجود آورد که هرکدام به‌نوبه و شیوه خودویرانگر بودند؛ اما حقیقت این است که این بی‌توجهی در حال تبدیل به یک نفرین جمعی است. خلأ قدرت در حال افزایش است. درگیری‌های قدیمی در آفریقا، بالکان، خاورمیانه و قفقاز جنوبی که برخی از آنها پیش‌تر خفته بودند، دوباره در حال تبدیل شدن به بحران‌های جدید هستند. قدرت‌های میانی و بازیگران محلی با جسارت بیش‌ازپیش به نقش‌آفرینی می‌پردازند و در بسیاری از اوقات نیز، قدرت‌های بزرگ تنها به نظاره آنان می‌نشینند. نگاه بسیاری از طرف‌های متأثر از جنگ اسرائیل و حماس در ماه‌های آینده به قدرت‌های بزرگ خواهد بود اما آنها به‌احتمال‌زیاد به این نتیجه خواهند رسید که چهار قدرت مذکور برای حل این بحران کافی نیستند. روسیه برای دریافت کمک‌های نظامی به ایران وابسته است. ایالات‌متحده احتمالا حمایت قابل‌توجهی از اسرائیل خواهد کرد، اما برای آوردن فلسطینی‌ها به پشت میز مذاکره با مشکل مواجه خواهد شد. چین نیز ممکن است سخاوتمندانه درباره صلح به ایراد سخن بپردازد، اما سعی بر اجتناب از هرگونه دخالت مستقیم اجتناب کند و اروپا تا حد زیادی خود را بدون اهرم فشار خواهد دید. اگر این سناریوی محتمل محقق شود، ریزنمونه‌ای از نظم بین‌المللی در قرن 21 ایجاد خواهد شد.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مرتبط ها