مسعود فروغی، سردبیر:کنشگران و فعالان سیاسی با مجموع دیدگاههای نظری و عملیشان درباره مساله سیاسی، اجتماعی و... دستهبندی میشوند. مثلا در دهه 60 دعوای راست و چپ در اقتصاد درباره دخالت دولت در اقتصاد بود. بعدها بخشی از موافقان عدالت اجتماعی در دهه 70 وقتی سکاندار دولت بودند یکباره طرفدار تعدیل اقتصادی و آزادسازی قیمتها شدند. یا کسانی که در دهه 60 خیلی ضدآمریکایی بودند در اواسط دهه 70 از تعامل با دنیا حرف میزدند. بههرحال با وجود تغییرات، نسبت اهل سیاست با عدالت، آزادیهای مشروع، ایدههای توسعه، دفاع از مبانی و ارزشها، نقد وضع موجود یا دفاع از آن و... جریانشناسی و تحلیل وضعیت جریانهای مختلف سیاسی را عملی میکند. در اوایل دهه 90 دیدگاه جریانهای سیاسی درباره توسعه و انتخاب مسیر سیاست خارجی به ابزار مهمی برای تحلیل آنها بدل شد. در سالهای اخیر نسبتسنجی کنشگران سیاست با چالشهای اجتماعی جامعه ایران مهم بود، بهطوریکه نظرات جدیدی به میدان آمد. منظور اینکه همه تعابیری مثل «تحولخواه»، «مدافع وضع موجود»، «انسدادطلب»، «توسعه برونزا»، «توسعه درونزا» و... دیدگاههایی سیاسی را نمایندگی میکنند که هر کدام درباره مسائل بنیادین ایران امروز و چالشهای آن نظرات مختلف با نتایج متفاوت دارند. اما آیا صورتبندیهای فعلی میتواند توضیح قانعکنندهای درباره همه تحولات سیاسی-اجتماعی فعلی ما بدهد؟ فکر میکنم خیر.
مطالعه موردی واقعه بزرگ 7 اکتبر (مصادف با 15 مهر) در غزه که ضربه بزرگ و تاریخی نیروهای مقاومت به صهیونیستها بود میتواند نشاندهنده ضعف صورتبندیهای جریانشناسانه باشد. رخدادی که از زمان تشکیل دولت جعلی اسرائیل در منطقه بزرگترین شکست آنها محسوب میشود و از حیث تاریخی مهم است. ارتباط مساله به تحولات ایران هم روشن است و بهطور طبیعی تحلیلگران و کنشگران سیاست در ایران نمیتوانند درباره موضوع بیموضع باشند. نقطه تمرکز من درباره موضوع نه مخاطبان عمومی که اهالی سیاست است، و سنجش و بررسی این نقطهنظر که آیا در مساله فلسطین و موجودی نامشروع به نام اسرائیل میتوان نسبتی منطقی میان شعارها و ایدههای جریانها و کنشگران داخلی سیاست درایران با کنش آنها پیدا کرد؟ آنهایی که ادعای عدالت دارند آیا میتوانند از موضعی عدالتخواهانه نسبت به ظلم بزرگی که به مردم فلسطین میشود سکوت کنند؟ آنهایی که میگویند آزادی نقطه عزیمت آنها در سیاستورزی است آیا میتوانند سلب حداقلیترین آزادیهای مشروع مردم فلسطین را مشاهده کنند و چشم ببندند؟ برای توضیح بیشتر موضوع و رسیدن به نتایجی قابل سنجش نکات زیر قابل دستهبندی است.
یکم؛ مساله فلسطین یک مفهوم چندبعدی و پیچیده است. هم ابعاد دینی ماجرا پررنگ است و هم ابعاد سیاسی آن. هم یک مساله انسانی است، هم به امنیت ملی ایران مربوط است. بههرحال باید قبول کنیم با هر دیدگاهی که در سیاست داخلی در ایران داریم، ماجرای غصب سرزمین فلسطین توسط صهیونیستها ابعادی بهغایت متنوع و پیچیده دارد. قدم اول که کنشگران سیاسی در ایران به آن توجه ندارند، گره زدن موضع خودشان در موضوع فلسطین به دخل و خرج سیاسی آنها در مسائل داخلی است. این چالش برای ناظران سیاسی هم صادق است. یعنی اگر یک کنشگر سیاسی موضعی در ماجرای فلسطین داشته باشد، اول باید از اعلام آن به خاطر ملاحظات سیاست داخلی نگران باشد و بعد اگر موضع بگیرد مخالفان داخلی او به میدان میآیند و با عینک سیاست داخلی آن موضع را تحلیل میکنند. این آفت بزرگی برای ظهور و بروز پررنگتر برخی گروههای سیاسی در موضوع فلسطین است. در یک نگاه کلان مواضع گروههای سیاسی مختلف در ایران در دفاع از موضع مردم فلسطین خوب و قابل قبول است. استراتژی هوشمندانه حاکمیت با محوریت سخنرانی اخیر رهبر انقلاب کمک بزرگی به مواضع نسبتا خوب داخلی درباره ماجرای فلسطین داشته است. استراتژی دفاع از حرکت و کنش داخل فلسطین و تحقیر اسرائیل.
اگر در فرهنگ سیاسی ایران موضع حقطلبانه کنشگران سیاسی در موضوع فلسطین با پذیرش تفاوت و تنوع داخلی به یک نرم و اجماع داخلی تبدیل شود، جبهه ضداسرائیلی تقویت خواهد شد. شاید کسانی از موضع ارزشها و آرمانها به میدان بیایند و کسانی از موضع آزادی. کسانی عدالتخواهانه استدلال کنند و کسانی از ادبیات و استدلالهای دینی استفاده کنند. تفاوت موضع اگر با محوریت دفاع از حق مردم فلسطین باشد، به نفع موضع اساسی کشور تمام میشود.
دوم؛ موضوع فلسطین مثل آینهای تمیز به نهایت دقت واقعیت کنشگران سیاسی را نمایش میدهد. صاحبنظری که در مسائل داخلی از حقوق انسانها دفاع میکند و مدعی است باید عدالت تمامعیار اجرا شود و آزادیهای مشروع انسانها پایمال نشود وقتی به موضوع فلسطین میرسد و بهیکباره میگوید تخصص اعلام نظر ندارم، در آزمونی بزرگ بازنده میشود. نمیتوان به اسم مبارزه با ظلم در داخل سینهچاکی کرد و به خاک و خون کشیده شدن بچههای فلسطینی زیر بمباران صهیونیستها را نادیده گرفت. صاحب تریبونی که پرچم آزادیخواهی بلند کرده و جنایت اسرائیلیها را ماستمالی میکند، فریاد تناقض سر میدهد. او نمیتواند هم در موضع منتقد مخالفان آزادی باشد، هم در ماجرای فلسطین سکوت کند. سادهانگاری و ضعف سیاستورزی کنشگرانی مثل جناب برهانی هم توجیه مناسبی برای موضع عجیب او در ماجرای فلسطین نیست. شاید اگر عنصر «شجاعت» و «شرافت» در جریانشناسی سیاسی لحاظ شود، توضیحدهنده بهتری برای فهم آرایش نیروهای سیاسی پیدا کنیم. شاید امثال او تصور میکنند اگر ضد موجود ضدانسانی اسرائیل موضع صریح بگیرند، بخشی از مخاطبان را از دست میدهند. او چه مخاطبی برای خودش قائل است که درصورت موضع ضداسرائیلی ریزش میکند؟
۰۱:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
کد خبر: 86151
کنشگران سیاست و نوار باریک انسانیت؛
در آینه فلسطین به خودتان نگاه کنید
مطالعه موردی واقعه بزرگ 7 اکتبر (مصادف با 15 مهر) در غزه که ضربه بزرگ و تاریخی نیروهای مقاومت به صهیونیستها بود میتواند نشاندهنده ضعف صورتبندیهای جریانشناسانه باشد. رخدادی که از زمان تشکیل دولت جعلی اسرائیل در منطقه بزرگترین شکست آنها محسوب میشود و از حیث تاریخی مهم است. ارتباط مساله به تحولات ایران هم روشن است و بهطور طبیعی تحلیلگران و کنشگران سیاست در ایران نمیتوانند درباره موضوع بیموضع باشند.
مرتبط ها