کد خبر: 85640

نشریه اکونومیست در تحلیلی به موانع عادی‌سازی روابط عربستان با رژیم‌صهیونیستی پرداخت؛

توافق؛ خیلی نزدیک، خیلی دور!

این روزها بسیاری از مقامات آمریکا و رژیم‌صهیونیستی خود را به آب و آتش می‌زنند تا جهانیان را متقاعد کنند که به همین زودی‌ها توافقی بزرگ میان واشنگتن، ریاض و تل‌آویو در راه است؛ توافقی که برخی دوست دارند آن را بزرگ‌ترین معاهده تاریخی پس از جنگ سرد لقب دهند.

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر بین‌الملل: این روزها بسیاری از مقامات آمریکا و رژیم‌صهیونیستی خود را به آب و آتش می‌زنند تا جهانیان را متقاعد کنند که به همین زودی‌ها توافقی بزرگ میان واشنگتن، ریاض و تل‌آویو در راه است؛ توافقی که برخی دوست دارند آن را بزرگ‌ترین معاهده تاریخی پس از جنگ سرد لقب دهند.
در نگاه اول به‌نظر می‌رسد که دیدگاه آنها در مورد قریب‌الوقوع بودن توافقی سه‌جانبه خیلی هم نامربوط و بدون پشتوانه نیست. اظهارات بن‌سلمان در مورد جدی شدن این موضوع، تعبیر نتانیاهو در مورد اینکه سه طرف در نوک قله یک توافق قرار گرفته‌اند و در کنار همه اینها سفر رسمی وزیر گردشگری رژیم‌صهیونیستی به ریاض؛ همگی می‌توانند به‌نوعی موید آن باشند که ظاهرا به زمان امضای توافق مورد ادعا بسیار نزدیک شده‌ایم. با این حال گذر از این پوسته ظاهری و کندوکاو در عمق شرایط و پیچیدگی‌های موجود بر سر راه این توافق، ما را به سوی نتیجه‌گیری دیگری سوق می‌دهد که دیگر دستیابی به آن را سهل و ساده و البته قریب‌الوقوع تصور نخواهیم کرد.
در همین راستا نشریه اکونومیست در شماره اخیر خود تحلیلی ارائه داده است که به‌خوبی زوایای تاریک و دشوار دسترسی به یک توافق سه‌گانه میان واشنگتن، ریاض و تل‌آویو را آشکار می‌کند و در‌عین‌حال نشان می‌دهد که ادعاها درمورد نزدیک بودن دسترسی به چنین توافقی تا چه حد با واقعیت‌های موجود فاصله دارند.
البته لازم به تکرار نیست که ادعاهای مطرح‌شده در این نشریه در رابطه با تلاش ایران برای دسترسی به سلاح‌های اتمی پیش از این بارها از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران رد شده و صرفا در راستای بهانه‌جویی و توجیه مسیر در پیش گرفته شده از سوی هر یک از این کشورها مطرح شده است.


تحلیلگر اکونومیست یادآوری می‌کند، مدت‌زمان مدیدی است که بحث رابطه عربستان و اسرائیل بر سر زبان‌ها افتاده است. بنابر ادعای این نشریه از سال 2017 که بن‌سلمان عملا قدرت را به قبضه خود در آورده، حداقل یک دیدار محرمانه میان او و نتانیاهو انجام گرفته است. داشتن یک رقیب مشترک به نام ایران و توافقات تجاری بی‌سر‌و‌صدا از ویژگی‌های ارتباطی آنها در این دوران محسوب می‌شود. با این همه در توافق موسوم به پیمان ابراهیم که میان برخی دولت‌های عرب و اسرائیل امضا شد، غیبت عربستان به‌چشم می‌آمد. در‌واقع انتظار بسیار کمی وجود داشت که در دوران حیات پدر بن‌سلمان، روابط اسرائیل و عربستان شکل رسمی به‌خود بگیرد؛ چراکه شاه سلمان از نسلی بود که برای آنها هر گونه روابط با اسرائیل غیرقابل تصور به‌نظر می‌رسید. با این حال روشن است در سال‌های اخیر ‌انگیزه‌های انجام چنین توافقی شدت گرفته است.
1) عربستان‌سعودی: از نگاه تحلیلگر اکونومیست ‌انگیزه عربستانی‌ها در پیگیری این توافق، بر مبنای برقراری یک اتحاد استراتژیک جدید با ایالات‌متحده شکل می‌گیرد. اگر‌چه هر دو کشور در‌حال‌حاضر روابط امنیتی با یکدیگر دارند، اما پادشاهی سعودی یک پیمان دفاعی وسیع‌تر را مطالبه می‌کند؛ مخصوصا به‌دلیل شتاب یافتن برنامه هسته‌ای ایران که به معنای قرار گرفتن این کشور در آستانه دستیابی به سلاح اتمی و برهم‌خوردن توازن امنیتی منطقه است. بر بنیان ادعای ژورنال استریت، گفت‌وگوها شامل امکان یک برنامه انرژی اتمی غیرنظامی برای آل‌سعود است، آن‌هم با تاسیسات اورانیوم غنی‌شده‌ای که به‌وسیله آمریکا در خاک سعودی اداره شود؛ در‌واقع چیزی شبیه به غول نفتی آرامکو که درحقیقت تحت اداره آمریکایی‌ها قرار دارد. اگر‌چه این تلاش‌ها ماهیت غیر‌نظامی خواهد داشت و سکوت ایالات‌متحده نیز صرفا از نگرانی نسبت به شکل‌گیری یک مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه نشأت می‌گیرد؛ اما بن سلمان می‌گوید او این حق را برای خود محفوظ می‌داند که اگر ایران از آستانه عبور کرد، برنامه تسلیحات هسته‌ای را دنبال کند. در همین راستا بن‌سلمان در یک برنامه تلویزیونی می‌گوید «اگر آنها دسترسی پیدا کردند، ما نیز مجبوریم آن را به دست آوریم، ما نمی‌خواهیم فقط نظاره‌گر باشیم.»
2) ایالات ‌متحده: نویسنده اکونومیست تاکید دارد برای رئیس‌جمهور بایدن ایجاد یک چهارچوب دفاعی، دیپلماتیک جدید مورد حمایت آمریکا که در محدوده دو قدرت منطقه‌ای [عربستان‌سعودی و اسرائیل] ساخته شود، یک دستاورد سیاست‌خارجی مهم در سال ورود به انتخابات به‌شمار می‌آید. بایدن در طول کمپین انتخاباتی چند سال قبل و در زمانی که قتل جمال خاشقچی روزنامه‌نگار به‌ وقوع پیوسته بود، وعده داد که با عربستان مثل افرادی منفور شده رفتار خواهد کرد. اما امروز واقع‌گرایی سیاسی حاکم شده است. دولت بایدن این توافق را در چهارچوب مسیر واشنگتن برای انطباق با یک عصر ژئوپلیتیک جدید در‌نظر می‌گیرد؛ عصری که در آن به‌رغم تمایل اقتصاد کشورهای خلیج [فارس] به آسیا، ایالات‌متحده همچنان ضامن نهایی امنیت آنها باقی می‌ماند. اتخاذ چنین رویکردی ایران را خنثی می‌کند، بازارهای انرژی را آرام نگاه می‌دارد و مانع از آن می‌شود که چین کشورهای خاورمیانه را به حوزه نفوذ خود بکشاند.
3) رژیم‌صهیونیستی: نویسنده اکونومیست از آرزویی می‌نویسد که همه رهبران اسرائیل به‌دنبال دستیابی به آن بوده‌اند؛ این آرزو که به انزوای منطقه‌ای کشورشان که از زمان پایه‌گذاری‌اش در سال 1948 تاکنون دوام داشته است، خاتمه دهند. اما از دید تحلیلگر اکونومیست برای نتانیاهو این هدف کاملا در خدمت منافع فردی وی تعریف می‌شود. نتانیاهو که از یک‌سو با اعتراض‌های گسترده در مورد سیاست‌های حکومت راست‌گرای افراطی‌اش مواجه است و از سوی دیگر با اتهامات فسادی که آنها را انکار می‌کند؛ صلح با عربستان را فرصتی طلایی تلقی می‌کند تا با کمک آن میراث لکه‌دار شده‌اش را جلا دهد. هرج‌و‌مرج 9 ماهه اول آخرین دوران نخست‌وزیری‌اش شاید بتواند توضیح دهد که چرا سیاستمداری که برای سالیان سال درمورد خطر وحشتناک شکوفایی برنامه اتمی ایران فریاد بلند کرده بود، اکنون به حمایت از غنی‌سازی اورانیوم توسط عربستان روی خوش نشان می‌دهد.
موانع داخلی‌ای که پابرجا باقی‌مانده‌اند
اگر‌چه هر یک از طرف‌های توافق سه‌گانه پیش‌بینی‌شده، ‌انگیزه‌ها و محرک‌های قوی را برای پیگیری و تسریع در انجام آن دارند، اما به همان میزان نیز برای تحقق آن با معضلات و دردسرهای جدی داخلی مواجه هستند که حتی می‌تواند چشم‌انداز نهایی دستیابی به توافق سه‌گانه را تیره و تار کند. مقاله‌نویس اکونومیست تلاش به خرج می‌دهد تا بخشی از زوایای تاریک و روشن این مشکلات داخلی را بازنمایی کند.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مرتبط ها