ابوالفضل مظاهری، دبیر گروه دانشگاه: انتشار کلیپ کوتاهی از یک اتفاق عجیب در دانشگاه تهران، توجهها را در آستانه سال تحصیلی به سمت این دانشگاه -البته نه پردیس اصلی بلکه حوالی بزرگراه جلال و دانشکده علوماجتماعی- جلب میکند. برای آنها که با فضای سیاسی دانشگاهها آشنایی دارند چهره فرد ناآشنا نیست. آن زمان که شورای صنفی دانشگاه تهران به محفلی برای دانشجویان بهاصطلاح چپ تبدیل شده و محملی برای برگزاری تجمعات و اعتراضات سیاسی بود، لیلا حسینزاده یکی از افراد پای ثابت این اجتماعات بود. او با همین چپگرایی کمی بعد از دل یک فضای مثلا صنفی دانشجویی به یک فعال سیاسی تبدیل شد تا رفته رفته پایش به رسانههای معاند هم باز شود. حسینزاده که این سالها در مقطع ارشد رشته انسانشناسی مشغول به تحصیل بوده، چند مرتبه بازداشت و البته محکومیت را هم تجربه میکند؛ یک بار در سال 96 به خاطر اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و بار دیگر در سال 99. اما این بار بر سر زبان افتادن اسمش نه بهخاطر حواشی بازداشت یا اعلام حکم بلکه به دنبال تکمیل سناریوی بهرهبرداری سیاسی از فضای دانشگاه بود که با سوءمدیریت میسر هم شد.
حسینزاده دانشجو بود؟
وضعیت تحصیلی لیلا حسینزاده چیزی نیست که به این راحتی بتوان نسبت به آن آگاهی یافت. او در نسخهای از پایاننامه خود که اخیرا منتشر شده ادعا کرده باید تا پیش از 30 شهریور دفاع میکرده درحالیکه دانشگاه میگوید «براساس رأی کمیسیون موارد خاص دانشگاه مورخ 14 شهریور ماه 1402، این فرد به دو علت «اتمام سنوات مجاز تحصیل» و «عدم ثبتنام در نیمسال دوم سال تحصیلی 1402-1401 (نیمسال دهم پس از ورود به دانشگاه و نیمسال هفتم تحصیل)» از تحصیل محروم شده است؛ بنابراین از آن تاریخ به بعد دانشجوی دانشگاه تهران محسوب نمیشود.» اگرچه به ظاهر هم به نظر میرسد حسینزاده شرایط دانشجو بودن را ندارد اما این توضیح بدون انتشار مستندات بیشتر از آنکه موثر واقع شود، ابهامات را نسبت به وضعیت دانشجویی او افزایش میدهد.
تطهیر تجزیهطلبی با رنگ و لعاب علمی!
صرفنظر از وضعیت دانشجویی، عنوان پایاننامه و صحبتهای او در جلسه موسوم به دفاع پایاننامهاش بیش از آنکه وزن علمی و شمهای دانشگاهی داشته باشد یک بیانیه سیاسی علیه موجودیت کشور محسوب میشود. حسینزاده در آغاز ارائه پایاننامهای با عنوان «هویت ملی و هویت قومی در شهر معاصر ایرانی، مطالعه موردی نقده»، اثرش را به دو چهره تجزیهطلب در دهه 20 (قاضی محمد، بنیانگذار جمهوری مهاباد و جعفر پیشهوری، رئیس فرقه دموکرات آذربایجان) تقدیم میکند تا هم هویت، هم ملیت و هم قومیت را از معنی تهی کند. مثل ایامی که در فعالیتهای مثلا صنفی دانشجویی با نقاب عدالت و عدالتخواهی به تقلیدی نمایشی از جریان چپ میپرداخت. او چه در جریان ارائه با شکل و شمایل خاصش و چه حتی در نگارش پایاننامه با استفاده از کلمات ترک و کورد تلاش کرد تا هرآنچه را میتواند عرضه کند تا شاید این بار در صدایی آرامتر و با رنگ و لعابی علمی تجزیهطلبی را فریاد کند. این البته نه حرف یک خبرنگار بلکه صحبت استاد داور همان جلسه است که در گفتوگو با «فرهیختگان» گفته بود: «این جلسه دفاع از حیث علمی، جلسه قابلقبولی نبود. نکاتم را هم در همان جلسه اعلام کردم. به خود خانم حسینزاده هم گفتم این پایاننامه بیش از اینکه متنی آکادمیک باشد، متنی ایدئولوژیک و بیانیهای سیاسی است. مساله اصلی در آن پایاننامه این است که آنچه ذیل تجزیهطلبی در تاریخ ایران رخ داده با مفاهیم نوین تطهیر شده است.»
همبستگی ستودنی اساتید در دفاع از ایران
پس از رسانهای شدن جلسه واکنشهای مختلفی نسبت به آن صورت گرفته است اما بدون شک یکی از مهمترین آنها نامه 55 عضو هیاتعلمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است که در آن تاکید شده بود «ایران بزرگ، محصول همگرایی و زندگی مسالمتآمیز اقوام ایرانی است و ما جمهوری اسلامی را هویت جمعی ملت و طریقه عزت ایران میدانیم.» امضاکنندگان این نامه -سلایق مختلفی سیاسی حاضر در این دانشکده از اصلاحطلبانی چون حمیدرضا جلاییپور تا اصولگرایانی مثل حمید پارسانیا- اعلام کردند که «تلاش علوم اجتماعی نیز همواره در راستای اعتلای هویت ایرانی و اسلامی بوده است و حمایت از تجزیهطلبی و تروریسم، جایی در میان گفتار علمی ما ندارد.» البته در این بین نام برخی اساتید مطرح این دانشکده چون تقی آزادارمکی و شاگردان یوسفاباذری، که میتوان از آنها بهعنوان یک طیف شناختهشده در فضای دانشکده یاد کرد، دیده نمیشود.
تکلیف شبهات را روشن کنید
بهجز وضعیت دانشجویی لیلا حسینزاده، نحوه هماهنگی جلسه دفاع او هم محل شبهه و سوال بوده و توضیحات مختلف منتشرشده از جانب دانشگاه هم ابهامات را بیشتر کرده است. جبار رحمانی، استاد انسانشناسی که بهعنوان استاد داور در جلسه حضور داشته میگوید حضور من در این جلسه طبق روال دانشگاه بود.
روند برگزاری جلسات دفاع در دانشگاهها و مشخص شدن اسامی داوران اتفاقی نیست که به سادگی یا توسط دانشجو بیفتد. برگزاری چنین جلسهای اتفاقی نیست که با یک حضور ساده در دانشکده به بهانه پیگیری امور آموزشی افتاده باشد یا صرفا یک ارائه تمرینی یا هرچیزی شبیه به این. اتفاق مشخصی در فضای دانشگاه تهران افتاده و به نظر میرسد به جای فرافکنی توضیحات همراه با مستندات و برخورد با خاطیان باید در دستورکار دانشگاه قرار گیرد نه اینکه صرفا با بیان تعلیق موقت دو عضو هیاتعلمی که مدل مشارکت آنها نیز محل بحث است، سعی در فیصله یافتن ماجرا داشته باشد. باید پای قانون ایستاد، همانگونه که باید پای ایران ماند.