کد خبر: 85017

درباره واگذاری حفاظت منابع طبیعی بدون دیدن همه ابعاد؛

نفس جنگل را نگیرید

عوامل انسانی و مدیریت نادرست تهدیدهای مناطق جنگلی باعث افت کیفی و کمی جنگل‌ها شده است و این موضوع در کنار فشارهای طبیعی مانند تغییر اقلیم، خشکسالی و کمبود بارش‌ها و... جنگل را مستعد جذب آفات و بیماری‌ها یا حریق‌های بیش از حد طبیعی کرده است؛ حتی اخیرا نتایج یک پژوهش نشان داده در جریان گرمایش زمین، جذب دی‌اکسید کربن برای گیاهان سخت‌تر شده است.

الهه پهلوان، کارشناس‌‌ارشد برنامه‌ریزی محیط‌زیست: عوامل انسانی و مدیریت نادرست تهدیدهای مناطق جنگلی باعث افت کیفی و کمی جنگل‌ها شده است و این موضوع در کنار فشارهای طبیعی مانند تغییر اقلیم، خشکسالی و کمبود بارش‌ها و... جنگل را مستعد جذب آفات و بیماری‌ها یا حریق‌های بیش از حد طبیعی کرده است؛ حتی اخیرا نتایج یک پژوهش نشان داده در جریان گرمایش زمین، جذب دی‌اکسید کربن برای گیاهان سخت‌تر شده است! از سوی دیگر حل بحران‌های جنگلی هم بسیار سخت شده، زیرا بخشی از این موارد ناشی از مدیریت نادرست و عوامل انسانی تشدید‌کننده و سیاستگذاری‌هایی تقریبا اشتباه یا ناسازگار با شرایط فعلی مناطق بر‌می‌گردد. ازجمله مشکلاتی که در‌حال‌حاضر جنگل‌های ما با آن روبه‌رو هستند، می‌توان به برخی از آنها اشاره داشت: قطع بی‌رویه درختان برای صنایع چوب، تولید زغال، آتش‌سوزی، برداشت غیر‌مجاز و قاچاق چوب، تغییر کاربری اراضی، ویلاسازی، راه‌سازی، جاده‌سازی، سدسازی، خدمات تفریحی مانند احداث تله‌کابین و... فقدان مجازات بازدارنده درخصوص متخلفان و قانون نخ‌نما و قدیمی حفاظت و بهره‌‌برداری از جنگل‌ها و مراتع مصوب 1346، عدم‌شکل‌گیری مفهوم واحد از آمایش سرزمین در میان برخی افراد (مثلا برخی سازمان‌ها و نهادها با وجود فضاهای مناسب جهت توسعه گردشگری، صنایع و... و در‌واقع با وجود امکان جانمایی فنی و اصولی و بر مبنای آمایش سرزمین، اصرار بر جانمایی غلط و تخریب برخی مناطق مهم یا جنگلی دارند)، کمبود پژوهش‌های کاربردی در ارتباط با نحوه و میزان بهره‌برداری پایدار از مناطق جنگلی، حفاظت از جنگل‌ها با تعداد نیروی نامناسب؛ به نقل از سرهنگ رضا اکبری، فرمانده یگان حفاظت منابع‌طبیعی کشور، براساس استاندارد جهانی باید ۳۶ هزار تن نیروهای جنگلبانی داشته باشیم، اما در‌حال‌حاضر۵۳۰۰ نفر نیروی حفاظتی داریم، یعنی برای هر ۲۶ هزار هکتار یک نیرو! به گفته جانشین فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری کرمانشاه (فرشید سنجری)، براساس استاندارد جهانی باید به ازای هر ۵۰۰۰ هکتار جنگل و هر ۳۰ هزار هکتار مرتع یک جنگلبان وجود داشته باشد. این در‌حالی است که در مقایسه با استاندارد در کشورهای توسعه‌یافته، این میزان فاصله زیادی دارد و برای افزایش ضریب حفاظتی باید به استانداردها نزدیک شد. این تعداد کم جنگلبان نه‌تنها برای حفظ جنگل‌ها کافی نیست بلکه عاملی شده است که قاچاقچیان چوب از این تعداد کم نیرو سوءاستفاده کنند و جنگلبانان را در فرصتی مناسب مورد ضرب و شتم بی‌رحمانه قرار دهند. اگرچه ایران به‌دلیل قرار گرفتن روی کمربند خشک جهان به‌صورت طبیعی در زمینه جنگلی فقیر بوده، اما با تداوم این رویه به گفته کارشناسان تا 50 سال آینده چیزی از جنگل‌های ایران باقی نخواهد ماند. پس از مدیریت و محافظت از جنگل‌های موجود، از طریق شیوه‌ها و طرح‌هایی مانند طرح تنفس جنگل و... قطعا یکی از اقدامات اساسی در‌حال‌حاضر طرح کاشت درخت است. درخصوص نابودی جنگل‌ها با طرح‌های فاقد کارشناسی مهدی بصیری، عضو هیات‌علمی دانشگاه صنعتی اصفهان معتقد است: «یکی از اشتباهات در کشور ما ارائه طرح‌های بدون‌کارشناسی بوده که از همان ابتدا اشکالات آن رفع نمی‌شود و پس از پنج سال می‌گویند طرح یا پروژه موفق نبود. لذا باید تحقیقات وسیعی با اقدام و عمل در زمینه احیای جنگل‌ها و مراتع انجام داد و سپس وارد مرحله عملیات شد. مثلا طرح کاشت یک میلیارد نهال با وجود آنکه ذاتا اقدامی مثبت بوده و پرداختن به آن قابل تقدیر است، اما منتقدانی اساسی دارد.» مثلا چند ماه گذشته انجمن علمی جنگلبانی ایران بیانیه‌ای قابل تامل ارائه داد و تاکید داشت: «درخت‌داری، از درختکاری مهم‌تر است و هر نوع درختکاری بدون تهیه طرح، محکوم به شکست خواهد بود.» این بیانیه همچنین ضمن تاکید بر این نکته که اصل کاشت نهال در جهت کاهش فرسایش خاک، پالایش آلاینده‌ها، ترسیب کربن و... بسیار پسندیده است هشدار داده شده که رویکرد شعارگونه بدون پشتوانه علمی آسیب‌زاست.

در چندین ماه گذشته سوالات بی‌جواب زیادی در این خصوص ایجاد شده است، مثلا آیا مقابله با عوامل تخریب جنگل و توجه به نگه ‌‌داشت که به‌نوعی اقدامی ساده، راحت‌تر و اثربخش‌تر است! ارزش آن کمتر از کاشت یک میلیارد نهال است؟ اگر نگه ‌داشت حائز اهمیت است پس این حجم از تخریب و قاچاق چوب، کمبود نیروی جنگلبان و عدم‌توجه به عوامل تخریب جنگل چیست؟ چگونه این اقدام سازمان منابع طبیعی مفید خواهد بود؟ با توجه به اینکه زراعت چوب در راستای پاسخگویی به نیازهای چوبی کشور است و در بازه‌ای نه‌چندان دور قطع خواهند شد، آیا زراعت چوب سرانه جنگل را در کشور افزایش خواهد داد؟ در این طرح قرار است حدود 20 درصد از نیاز چوبی کشور تامین شود؛ گفته می‌شود بعد از سال 1396 که توقف بهره‌برداری چوب از جنگل‌های هیرکانی اعلام شد عملا فشار مضاعفی از نظر نیاز چوبی به بازار وارد شد. در‌واقع از یک میلیارد درخت کاشته شده 300 میلیون برای تولید چوب قطع خواهد شد! چرا سازمان در تمامی این سال‌ها در خروج دام ناموفق عمل کرده است؟ و سوال مهم آخر، آیا اقدام سازمان منابع طبیعی درخصوص کاشت یک میلیارد نهال با وظایف دستگاه‌های تقریبا موازی، تداخل و تعارض منافع دارد؟ گرچه براساس موضوع کاشت یک میلیارد نهال عباسعلی نوبخت، معاون وزیر جهاد کشاورزی و رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور و مهدی سلیمی، رئیس سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور تفاهمنامه همکاری امضا کردند و با این اقدام سازمان منابع طبیعی مسئولیت حفاظت از بخشی از درختان را به شهرداری خواهد سپرد؛ اما درباره قطع درختان در شهر، خارج از اختیار سازمان منابع طبیعی است و قانون به آن اجازه دخالت نمی‌دهد. بر این اساس چگونه می‌توان تضمین کرد که شهرداری نظارت را برعهده گرفته و آن را درست انجام خواهد داد؟ اگرچه قانون مانند ماده ۶۸۶ قانون مجازات اسلامی برای مجازات قطع درختان وجود دارد اما تجربه نشان داده در‌صورت تخلف، راه‌های فرار زیادی وجود دارد! (مانند به‌صدا درآمدن زنگ هشدار خشک شدن درختان چیتگر به‌علت اینکه شهرداری در تامین آب درختان ناتوان بوده است؛ طرح تقسیط جرائم قطع درخت؛ خشک شدن باغ‌های تهران به‌دلیل بلاتکلیفی یا رها‌کردن عمدی باغ‌ها توسط برخی مالکان به‌دلیل مخروبه شدن و اخذ مجوز ساخت‌وساز، مدیریت غیر‌پایدار باغ‌های شهری، لایحه «اصلاح دستورالعمل ماده 14 قانون زمین شهری» توسط شهرداری، وجود مشکلاتی در آیین‌نامه اجرایی قانون حفظ و گسترش فضای سبز، که بر این اساس اعضای شوراهای شهر نباید در مسائل اجرایی دخالت کنند، اما نظردهی در کمیسیون ماده ۷ نوعی دخالت در فرآیند صدور پروانه به حساب می‌آید! لذا شهرداری در این خصوص مسبوق به سابقه است و قصوری داشته است...! با وصف این احوالات، یکی از اهداف طرح یک میلیارد نهال کمک به ارتقای سرانه فضای سبز شهرها گفته شده است! براساس ماده 22 قانون هوای پاک، شهرداری‌های شهرهای بالای پنجاه هزار نفر جمعیت حداکثر تا 10 سال پس از ابلاغ این قانون موظف است با همکاری وزارت نیرو و ادارات منابع طبیعی شهرستان، سرانه فضای سبز را به حداقل 15 متر مربع برساند! سوالی که در اینجا مطرح است اینکه سرانه برای چه شهری، با چه مشخصاتی و با چه وضعیت آلایندگی در نظر گرفته شده است؟ آیا بازتعریف صحیحی درباره سرانه فضای سبز داشته و به گفتمان واحد درخصوص عدالت توزیعی و تخصیصی رسیده‌ایم؟

برای خواندن متن کامل گزارش اینجا را بخوانید.