مریم فضائلی، خبرنگار: آن زمان که ژول ورن رمانهایی مینوشت که تصور کردنش هم کار مشکلی بهنظر میرسید، شاید انسان فکرش را نمیکرد که روزی واقعا بتواند پایش را روی ماه بگذارد یا فرسنگها به زیر دریا برود و دنیای زیر آب را ببیند یا کسی بتواند دور دنیا را در کمتر از 80 روز بگردد. اما تخیل به کمک ژول ورن آمد و او را از نویسندهای معمولی به پدر ژانر علمی_تخیلی مدرن تبدیل کرد. تخیل در کتابهای این نویسنده، باعث شد برای مخاطب، دنیایی تصویرسازی بشود که مطمئن بود امکان دستیابی و رسیدن به آن را ندارد. اما زمان گذشت و تکنولوژی به جایی رسید که انسان نهتنها در اعماق تاریک زمین و نقاطی خارج از جو کره زمین، که حالا در فضایی به نام متاورس میتواند کارهایی را انجام بدهد، بدون آنکه نیازی به حضور فیزیکی داشته باشد. هر کدام این اتفاقات روزی حتی با تخیل کردن هم امکانپذیر نبود اما حالا تعداد زیادی از این اتفاقات در زندگی هر آدمی که در جوامع انسانی زندگی میکند، به بخش جدا نشدنی از او تبدیل شده است. مانند سفارش دادن غذا به صورت آنلاین، تاکسیهای اینترنتی، دیدن یک لایو در آن سر دنیا و... . حالا فکرش را بکن که اگر رشد تکنولوژی با سرعت زیادی همین مسیر را طی کند [که البته در حال طی کردنش است] تا کجا این مسیر ادامه دارد؟ تا جایی که وقتی عزیزمان را از دست دادیم، آن را در شکل و شمایل خودش و با استفاده از اطلاعاتی که از او داریم، بتوانیم شبیهسازیاش کنیم؟ یا امتیاز دادن به خدمات اجتماعی آنقدر پررنگ شود که مسائلی مانند خدمات پزشکی هم طبق امتیازهایی که افراد دارند، به آنها ارائه شود؟ یا فکرش را کنید هرکسی که در فضای مجازی مورد قضاوت قرار بگیرد، واقعا کشته شود و انتقام گرفتن از افراد به راحتی یک توییت زدن باشد. یا روزی بتوان از دریچه چشم دیگران دنیا را دید و حتی آن را کنترل کرد و درنهایت خاطرات آدمها روی یک تراشه، همیشه همراهشان باشد و دیگران هم امکان دیدن شخصیترین خاطرات ما را داشته باشند. اینها صرفا سوالاتی است که واقعی شدن آنها بسیار دور از ذهن و واقعیت بهنظر میرسد، اما شاید روزی امکان دستیابی به چنین اتفاقاتی به وجود بیاید، همان گونه که تا امروز بسیاری از اتفاقات که تصورش هم غیرممکن بود، به عادیترین مسائل تبدیل شده. اینها را گفتم که بگویم، سریال آینه سیاه را میتوان مانند رمانهای ژول ورن دانست؛ همان اندازه که بسیاری از اتفاقاتش بعید به نظر میرسد، اما قسمتی از آنها بهگونهای دیگر در زندگی عادی خودمان قابل دیدن است. برای مثال قسمتی که مربوط به امتیازدهی در شبکههای اجتماعی بود. اهمیت این امتیاز آنقدر زیاد شده بود که آدمها برای خودشان زندگی نمیکردند و برای تایید دیگران هرکاری انجام میدادند! این وابستگی انسان به لایک و تایید دیگران موضوع عجیبی نیست و همین الان هم در زندگی خودمان و نزدیکانمان قابل دیدن است.
این سریال که در قالب آنتولوژی ساخته شده و هر قسمت آن موضوعی مستقل و بدون پیوستگی دارد، درباره واقعیت مجازی و رسانههای اجتماعی است. آینه سیاه بعد تاریکی از فناوری را نشان میدهد که برای مخاطب شاید تلخیای را به همراه بیاورد و ذهن را بسیار درگیر کند. حتی شاید با دیدن یک قسمت مخاطب خسته شود و نخواهد که دیگر آن را ادامه بدهد اما خوبی این مدل سریالها در این است که هر قسمت داستان، شخصیت و اتفاقات متفاوتی را نشان میدهد و میتوان روایتهای مختلفی را دید. حتی اگر بهعنوان مخاطب از قسمتی خوشتان نیامد میتوانید امیدوار باشید که شاید از قسمت دیگری خوشتان بیاید. امروزه که تکنولوژی در ظاهر به کمک انسان آمده اما وابستگی به آن به مرور زمان بیشتر شده، تا جایی که لایکها و کامنتها میتواند برای ادامه حیات یک آدم تعیین سرنوشت کند، سریالی با دغدغههای امروزی جامعه انسانی که همراه با تخیل است، میتواند گزینه مناسبی باشد که از تاثیر این گونه اختراعات بشر غافل نشویم و در بازی آنها گیر نکنیم.
۱۱:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۹
کد خبر: 85011
مریم فضائلی، خبرنگار:
آینهای برای بازنمایی انسان امروز
زمان گذشت و تکنولوژی به جایی رسید که انسان نهتنها در اعماق تاریک زمین و نقاطی خارج از جو کره زمین، که حالا در فضایی به نام متاورس میتواند کارهایی را انجام بدهد، بدون آنکه نیازی به حضور فیزیکی داشته باشد. هر کدام این اتفاقات روزی حتی با تخیل کردن هم امکانپذیر نبود اما حالا تعداد زیادی از این اتفاقات در زندگی هر آدمی که در جوامع انسانی زندگی میکند، به بخش جدا نشدنی از او تبدیل شده است.
مرتبط ها