فرهیختگان: تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی آذربایجان که حکایت از تحرکات نیروهای آذربایجانی در اطراف قرهباغ کوهستانی و در امتداد مرز با ارمنستان دارد و همچنین سفر هیات نظامی ایران به باکو و برگزاری کمیسیون مشترک نظامی ایران و آذربایجان، در کنار افزایش محمولههای نظامی ارسالی از سرزمینهای اشغالی به آذربایجان، نگرانی از حمله قریبالوقوع دیگری از آذربایجان به ارمنستان را افزایش داده است. سه سال پس از پیروزی آذربایجان در جنگ دوم قرهباغ در سال 2020 و درگیریهای متعدد در داخل و اطراف قرهباغ کوهستانی و در مرز آذربایجان و جمهوری ارمنستان، همهچیز برای یک جنگ دیگر مهیاست.این بار اما آذربایجان تنها به قرهباغ چشم ندوخته و در حداقلیترین حالت به دنبال ایجاد دالان زنگزور است؛ دالانی که قرار است ضمن مسدودسازی دسترسی ایران به اروپا از خاک ارمنستان، آذربایجان را به نخجوان و ترکیه متصل کند. اگر آذربایجان در نبردی دیگر بتواند بر ارمنستان فائق آید، دیگر بعید است کشوری یارای مقاومت در برابر جاهطلبیهای رئیسجمهور آذربایجان را داشته باشد. در جنگ 2020، اگر ارمنستان نخستین بازنده جنگ بود دومین قربانی آن روسیه بود که نشان داد تا چه میزان قدرت بازیگریاش در قفقازجنوبی را از دست داده است. مماشات در برابر طرحهای بلندپروازانه الهام علیاف رئیسجمهور آذربایجان میتواند تهران را تبدیل به سومین قربانی این جنگ کند. از همین رو نیز مقامات سیاسی و نظامی ایران، خطوط قرمز خود را برای باکو ترسیم کردهاند و این کشور را از نزدیک شدن به این خطوط که یکی از آنها تغییر ژئوپلیتیکی و مرزی است برحذر داشتهاند.
تنها بازیگر آماده به جنگ قفقاز
از میان طرفهای قدرتمند بینالمللی چین، روسیه، هند، آمریکا، اروپا، پاکستان، رژیمصهیونیستی و ترکیه دارای منافعی در قفقاز بوده و میتوانند بهنوعی در محورها دستهبندی شوند. کریدور زنگزور که ترکیه و آذربایجان به شکل آشکار درپی ایجاد آن هستند، میتواند با تشدید «پانترکیسم» چین را در آسیایمیانه و بدتر از آن در منطقه داخلی سین کیانگ با چالش مواجه سازد. پکن اما تاکنون موضع صریحی درباره تحولات قفقاز نداشته و به دلیل عدم اتصال زمینی به منطقه درگیری قادر به مداخله در جنگ نیست.
روسیه جنوب قفقاز را حوزه نفوذ سنتی خود طی چندصد سال گذشته میداند و با احتساب چهار هزار و 500 نیروی مستقر در پایگاه گیومری در ارمنستان و دو هزار نیروی مستقر در قرهباغ، درمجموع شش هزار و 500 نیرو در قفقازجنوبی دارد. مسکو اما درگیر جنگ اوکراین است و در سایه تداوم گسترش ناتو و تشدید تلاش غرب برای انزوای این کشور، قادر به گشودن جبهه جدیدی نیست. هند در جنوب آسیا به اندازه کافی از منطقه دور بوده و فاقد توانایی نظامی تهاجمی در دوردست است. آمریکا و اروپا نیز درگیر جنگ اوکراین بوده و مدتهاست قادر به دخالت مستقیم در جنگها نیستند. رژیمصهیونیستی طرف دیگر ماجراست که نهتنها فایده توانایی درگیر شدن در جنگی دوردست را ندارد، بلکه قادر نیست ضربات دریافتی را نیز هضم کند. درباره ترکیه اما مساله تا اندازهای متفاوت است. این کشور در مجاورت منطقه جنگی واقع شده و از ارتشی بزرگ و مجهز برخوردار است. با این حال آنکارا ترمزهایی برای ورود به جنگ دارد. این کشور در تخمینهای حداقلی 5 تا 10 هزار نیرو در سوریه و سه هزار نیرو در ترکیه مستقر ساخته است. با توجه به دیگر نیازهای نظامی ترکیه و نیروهای پشتیبان، نظامیان ترکیهای مستقرشده در سوریه و عراق حداکثر تعدادی هستند که ارتش 420 هزار نفری ترکیه میتواند برای عملیات در خارج تدارک دیده و از آن پشتیبانی کند. این نیروها ضمن آنکه توان پشتیبانی و تهاجمی آنکارا را اشغال میکنند، درصورت ورود ترکیه به جنگ با محیطی پرتنشتر مواجه شده و خود به وبال این کشور بدل خواهند شد.
در این میان ایران تنها بازیگری است که در سطح بالایی قادر به ورود به عرصههای جنگی در قفقاز است. تهران توانایی مدیریت همزمان و کمهزینه جنگ را طی نبردهای منطقهای به نمایش گذاشته و از سوی دیگر به تسلیحات دوربرد پیشرفتهای در حجم بالا برای هدف قرار دادن دشمن برخوردار است. بنابر آنچه رسانهها میگویند، با توجه به خبرهای خرید پهبادهای انتحاری ایران توسط روسیه و چین در تعداد بالا، تهران امروزه احتمالا بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده این نوع از تسلیحات است.
از سوی دیگر ایران عملا دارای سه شاخه نظامی خط یک است که درصورت وقوع جنگ بهسرعت قادر به اعزام به میدان جنگ هستند. منابع رسانهای میگویند ارتش ایران دارای 420 هزار نیرو، سپاه دارای 200 تا 250 هزار نیرو و نیروهای ساختاری بسیج 90 هزار نیرو هستند؛ عددی که البته برای بسیج به دلیل شناور بودن نیروهای تحت امر، بیشتر نیز تخمین زده میشود. این مساله نشان میدهد تعداد نیروهای رزمی ایران بین 700 هزار تا یک میلیون نفر است.
میدان جنگ قفقاز
در نبرد میان آذربایجان با ارتش تقریبا 100 هزار نفره با ارتش 50 هزار نفره ارمنستان، برتری با آذربایجان است. تنها برتری ارمنستان در حوزه کیفی بود که آن نیز از دست رفته است. در نخستین سالهای فروپاشی شوروی نیروهای ارتش ارمنستان بر آذربایجان برتری آموزشی و رزمی داشتند. دلیل آن نیز به دوران شوروی بازمیگشت؛ دورهای که در آن به سربازان و افسران ارمنی جایگاههای رزمی مناسبی در لشگرها داده میشد اما نیروهای آذری تنها به امور خدماتی و ساده واداشته میشدند. این تفاوت در میزان آموزشها و تجربه نظامی امروزه از بین رفته است. براساس گزارش منتشرشده توسط پلتفرم ردیاب نظامی Global Firepower)GFP)
آذربایجان در بین 145 کشور درنظرگرفتهشده برای بررسی قدرت آتش در سال 2023 در رتبه 57 قرار داشته است. این جایگاه باکو را از همسایگان منطقهای خود یعنی گرجستان و ارمنستان که به ترتیب در رتبههای 84 و 94 قرار گرفتند، در جایگاه بالاتری قرار داده است. باکو پس از پیروزی در جنگ 2020، اقدام به تقویت ارتش ملی براساس مدل ترکیه اما در مقیاس کوچکتر کرد.
در زمینه پشتیبان خارجی پیش از این روسیه به لحاظ نظامی از ارمنیها حمایت میکرد اما امروزه نه مسکو و نه حتی تهران با وجود لزوم حمایت از ارمنستان، به دولت این کشور اطمینان کافی را ندارند. اما آذربایجان، علاوهبر حمایت لجستیکی و آموزشی ویژه ترکیه با کمک دلارهای نفتی از عاملیتی به نام رژیمصهیونیستی هم بهره میبرد. در مارس 2023 روزنامه صهیونیستی هاآرتص گزارشی را منتشر کرد که نشان میداد 92 پرواز جت باری نظامی بین اوودا، یک پایگاه هوایی نظامی در جنوب فلسطین اشغالی و فرودگاههای آذربایجان از سال 2016 تا زمان انتشار گزارش انجام شده است.
ضعفهای آذربایجان نسبت به اوکراین
الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان به دنبال کشاندن کشورش به همان بنبستی است که ولادیمیر زلنسکی در اوکراین، آن را انجام داد. با این وجود شرایط برای باکو بسیار متفاوتتر از کییف است. اگر روسیه 143 میلیون نفری تقریبا سهبرابر اوکراین 43 میلیون نفری جمعیت دارد، ایران با 87 میلیون جمعیت در مقابل آذربایجان 10 میلیون نفری، دستکم 9 برابر پرجمعیتتر است؛ عددی که بزرگیاش سهبرابر بیشتر از موازنه جمعیتی در جنگ اوکراین است.
به لحاظ وسعت، آذربایجان با 86 هزار کیلومتر وسعت در برابر 603 هزار کیلومتر اوکراین، هفت برابر کوچکتر از این کشور است. در کنار دو موضوع جمعیت و وسعت، آذربایجان برخلاف اوکراین در حالتی شبهمحاصره قرار دارد. اوکراین قادر است از طریق مرزهای غربی، جنوبغربی و شمالغربی خود به خطوط تدارکاتی دسترسی داشته باشد اما آذربایجان درصورت تداوم ماجراجویی و باز کردن پای ایران به دخالت در برابر تغییرات ژئوپلیتیکی، تنها به مسیر گرجستان دسترسی خواهد داشت که تداوم امکان استفاده از آن در معرض تهدید قرار خواهد گرفت.
از نظر منبع مالی، نفت تمام آن چیزی است که دولت باکو در اختیار دارد. اگر بهواسطه امیال جاهطلبانه باکو، منابع نفتی این کشور در دریای خزر و اطراف باکو ضربه ببینند این کشور به دشواری میتواند هزینههای جنگ را تامین کرده و در آینده آن را با ظرفیت پیشین برداشت کند.
نحوه جنگ
تهران هنوز مشخص نکرده است درصورتیکه توصیههای دوستانه و هشدارهای قاطعش برای جلوگیری از جاهطلبیهای علیاف، جدی گرفته نشود چه واکنشی نشان خواهد داد. در سه سال گذشته تهران همواره تاکید کرده است «خط قرمز»ش «تغییر ژئوپلیتیکی» در منطقه است و به هر شکلی از آن «جلوگیری» خواهد کرد. این را حتی اخیرا رئیسجمهور در گفتوگوی تلفنی با نخستوزیر ارمنستان بهوضوح بیان کرده است. تحلیلگران مسائل نظامی معتقدند درصورت بیپروایی باکو در شروع جنگ دیگر، ایران در گام نخست و در اقدامی محدود احتمالا واحدهای پیشتاز ارتش آذربایجان در خاک ارمنستان را منهدم خواهد کرد. اگر آذربایجان این تهدید را نیز نادیده گرفته و تهاجمش را تداوم بخشد زیرساختهای نظامی این کشور مانند کارخانههای تولید سلاح، پادگانها، انبارهای ذخیره مهمات، مراکز تجمع نیروها و کاروانهای خودرویی این کشور نیز تحت حمله قرار خواهند گرفت. تهران این توانایی را دارد که تمام این اقدامات را بدون دخالت مستقیم عوامل انسانی و نیروی زمینی اجرایی سازد. در چنین حملاتی پهپادهای تهاجمی، پهپادهای انتحاری، راکتهای هدایتشونده، موشکهای بالستیک تاکتیکی و موشکهای دورپرتاب ضدزره تسلیحاتی هستند که در برابر جاهطلبیهای منطقهای قد راست خواهند کرد.
آینده پیشرو
دالان زنگزور، بخشی از پروژهای است که رئیسجمهور آذربایجان در سر میپروراند. باکو با توجه به برتری نظامی بر ایروان، گامهای دیگری را نیز در دستورکار خواهد داشت؛ گامهایی که احتمالا منجر به اشغال بخشی از خاک ارمنستان و قطع کامل دسترسی ایران به ارمنستان و اروپا خواهد شد. اما فعلا با مانع قدرتمندی روبهروست که به آن اجازه تغییرات ژئوپلیتیکی را نمیدهد. آذربایجان اگر بخواهد دست به ماجراجویی نظامی در جنوب قفقاز بزند دورنمای تیره و تاری را برای دستیابی به جنوب ارمنستان از طریق اشغال استان سیونیک دارد. باکو بدون آنکه قادر به تثبیت هر منطقه اشغالی باشد، زیر ضربات دچار زیان خواهد شد. به نظر میرسد درصورت شاخبهشاخ شدن باکو با تهران این دولت باید قید نخجوان، جنوب قرهباغ و منطقه تالش را بزند؛ نقاطی که بدون هیچگونه الحاقی از دولت آذربایجان جدا شده یا در قالب خودمختاری ستونهای نفوذ در این کشور خواهند بود.