فاطمهسادات بکائی، خبرنگار گروه فرهنگ: تا چندسال قبل، ژانر معمایی یکی از بخشهای کمفروغ سینمای ایران بود. ژانری کمطرفدار در میان اهالی سینما و کمرونق در گیشه که البته علت این دومی به ذائقه مخاطب مرتبط نبود، بلکه ضعف فیلمنامهها موجب فروش کمتر آثار میشد. فروش موفق آثاری مثل «رخدیوانه» نشان میداد مخاطب از معما خوشش میآید بهشرطی که جذابیت کافی داشته باشد.
رونق این ژانر در بستر نوظهور نمایش خانگی که جذابیت و خوشامد مخاطب، عناصر اصلی رقابت برای ادامه حیات پلتفرمها هستند باز هم تایید میکند ذائقه مخاطب ایرانی با ژانر معمایی همراه است و اتفاقا توجه او را بیشتر از سایر ژانرها به خود جلب میکند. «پوست شیر» موفقترین نمونه از این ژانر در نمایش خانگی است که توانست جان دوبارهای به صنعت سریالسازی در ایران ببخشد. راه افتادن چالشهای متعدد در فضای مجازی برای حل معمای این سریال یکی از شگفتانگیزترین تجربیات سریالسازی و تبلیغات در ایران بود که نمونهاش قبلا فقط برای سریالهای مطرح جهانی اتفاق افتاده بود. مینیسریال حیثیت، از این حیث در راهی رفته قدم گذاشته و عملا نیمی از مسیر جذب مخاطب را تنها با انتخاب ژانر معمایی برداشته است. انتخاب بازیگرهای مناسب، قصه ناموسی (که از سینمای فیلمفارسی تا امروز، هنوز هم یکی از قصههای مورد علاقه مخاطب ایرانی است) و ریتم خوب قصه هم گام بعدی برای همراه کردن مخاطب شبکه نمایش خانگی را هموار کرده است.
حیثیت یا حیثیت گمشده با وجود کشش خوبی که برای همراه کردن مخاطب با قصه دارد اما بدون اشکال هم نیست. مخصوصا اینکه بهنظر میرسد نویسنده کمی عجول بوده و برای برخی نقاط عطف قصه، حوصله یا شاید فرصت پردازش کافی نداشته و این اشکال از لحظه ورود به قصه در قسمت اول توی ذوق میزند. وقتی قصه با دلبریهای غلیظ بهاره افشاری در نقش هاجر برای همسرش شروع میشود و با پاسخ تند و بیمنطق امیر به دلبریها ادامه پیدا میکند؛ درحالی با گذشت هشت قسمت از سریال نه آن دلبریها در قصه گرهگشاست و نه این تندخویی به کاراکتر مردی میآید که بعد از مرگ مشکوک همسرش با وجودی که معلوم نیست چگونه باردار شده بوده، پای یک سیب نیمخورده بهجا مانده از هاجر عزاداری میکند.
حیثیت دچار کمی تناقض در وزن قصه است، یعنی آنجا که چندان هم لازم نیست مثل فلشبکها به گذشته امیر شاهد اضافهکاری در روایت هستیم و در بعضی موقعیتها پلههای روایتگری را دو تا یکی طی میکند، مثلا آنجا که لازم است منطق رفاقت و اعتماد بین امیر و اسماعیل را نشان بدهد، سرسری از روایتش عبور میکند یا حتی روایت درستی از علت نزدیک شدن ناگهانی امیر و دوست همسرش در روند سریال وجود ندارد.
روند قصه در جاهایی حتی تنهبهتنه فیلم هندی میزند و تو گویی همه درهای بسته ماموریت دارند بدون چونوچرا به روی نقش اصلی باز شوند. جراحتها بهسرعت خوب میشوند، دزدیها بدون دردسر میسر میشوند، مرد احساساتی قصه بهسرعت مرتکب قتل میشود و همه آثار این قتل بدون هیچ چالشی حل میشود. آدمها بهسرعت رفیق میشوند و حتی اطلاعات سری خیلی سریع یک باند مخوف خیلی سریع به دست مردی میرسد که حالا دیگر گانگستری برای خودش شده است. با این همه اما ریتم قصه مخاطب را بهدنبال خودش میکشد و همین میتواند برای کارگردان تازهکار حیثیت، نویدبخش آیندهای روشن باشد؛ او ذائقه مخاطب را شناخته و همین هم میتواند عامل موفقیتش باشد به شرطی که برای «قصه» احترام بیشتری قائل باشد.
۰۶:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۸
کد خبر: 84411
فاطمهسادات بکائی، خبرنگار گروه فرهنگ:
معما؛ تنها برگ برنده «حیثیت»
تا چندسال قبل، ژانر معمایی یکی از بخشهای کمفروغ سینمای ایران بود. ژانری کمطرفدار در میان اهالی سینما و کمرونق در گیشه که البته علت این دومی به ذائقه مخاطب مرتبط نبود.
مرتبط ها