کد خبر: 84271

صادق نیکو، روزنامه‌نگار:

زبان رسا و البته رسانا

این اولین‌بار نیست که رهبر انقلاب در دیدار با دولت‌ها توصیه و حتی انتقادهایی را متوجه بخش رسانه‌ای دولت می‌دانند و بر اطلاع‌رسانی دستاوردها به مردم تاکید دارند.

صادق نیکو، روزنامه‌نگار: این اولین‌بار نیست که رهبر انقلاب در دیدار با دولت‌ها توصیه و حتی انتقادهایی را متوجه بخش رسانه‌ای دولت می‌دانند و بر اطلاع‌رسانی دستاوردها به مردم تاکید دارند. البته به‌نظر می‌رسد نقد امسال رهبری بیش از همیشه موردتوجه قرار گرفته است. از یک جهت ایشان به‌صراحت اعلام کرده‌اند: «اطلاع‌رسانی در دولت متاسفانه ضعیف است، یعنی آن کار اساسی برای اطلاع‌رسانی نمی‌شود.» و از سوی دیگر نگاه مثبت ایشان به عملکرد دو ساله دولت این ضعف رسانه‌ای را بیش از پیش موردتوجه قرار می‌دهد. پیش از این بارها رهبری در دیدار با دولت‌ها بر ضرورت توجه به اطلاع‌رسانی تاکید داشتند اما شاید تا این اندازه بین عملکرد و اطلاع‌رسانی فاصله نیفتاده بود و بیراه نیست که امسال بیش از همیشه به این ضعف توجه شود. سال گذشته هم بخشی از جلسه به ضرورت اطلاع‌رسانی و بیان دستاوردها به مردم گذشت و چندهفته بعد از دیدار هفته دولت ترکیب شورای اطلاع‌رسانی دولت دستخوش تغییر شد تا شاید پاسخی به همین مطالبات باشد.
اما جهت اصلی نقد رهبری اطلاع‌رسانی هنرمندانه است چیزی که بارها و بارها به آن اشاره کرده‌اند. دولت نهم از نیمه گذشته بود که رهبری مفصل درخصوص اطلاع‌رسانی به دولت توصیه‌هایی مطرح کردند: «واقعا اطلاع‌رسانی را قوی کنید... کار اطلاع‌رسانی، کارِ ظریفی است؛ اینطور نیست که یک نفر مقابل دوربین بنشیند و خطاب به مردم بگوید که ما این کار را کردیم، آن کار را کردیم؛ مردم هم وقتی شنیدند، کاملا همه قبول کنند و باور کنند که بله، این کارها شده! اصلا اطلاع‌رسانی این‌گونه نیست. اطلاع‌رسانی یک کار هنرمندانه است.» سال بعد باز هم به همان جمع دولتی گفتند: «گزارش باید واقعا هنرمندانه باشد، نه به شکل گزارش‌های متعارف و عادی... بسیاری از چیزهایی که در زندگی ما اتفاق می‌افتد و واقعیت دارد، مردم درست در جریان آنها قرار نمی‌گیرند.»
به هر تقدیر آنچه واضح است و در ادوار مختلف بیان شده از نگاه رهبری زبان دولت در بیان آنچه انجام گرفته زبان رسایی نیست اما واقعیت آن است که معضلات و مشکلات رسانه‌های دولتی و حاکمیتی محدود به رسایی زبان نیست، بلکه سال‌هاست رسانه‌ها از رسانایی هم بی‌بهره هستند. رهبری به‌واسطه سال‌ها کار اجرایی تاکید بجایی بر توجه به فرم در ارائه محتوا داشته‌اند اما حوزه اطلاع‌رسانی امروز نه‌فقط در فرم که بیش از آن در حوزه بستر انتشار با مشکل روبه‌روست.
تا زمانی که ارتباط بین مخاطب و رسانه قطع باشد هرچند تک کارهای خلاقانه و جذاب ارائه شود، به‌دلیل همان عدم رسانایی هیچ گاه مخاطب از آن پیام آگاه نخواهد شد. برای درک بهتر وضعیت رسانایی باید مقایسه‌ای میان وضعیت رسانه‌ای کشور با ابتدای دهه 90 داشته باشیم. در دهه گذشته مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی که وابسته به دولت هستند یا از بودجه نهادهای عمومی ارتزاق می‌کنند وضعیتی تاسف‌بار در حوزه دفع مخاطب داشته‌اند. در ابتدای آن دهه رسانه‌ها دارای چینش و معماری مشخصی بودند که هرکدام بخشی از جامعه را مخاطب خود قرار داده بودند و به‌درستی با زبان همان بخش از جامعه صحبت می‌کردند و پلی میان حاکمیت و مخاطب بودند. بعید به‌نظر می‌رسد این معماری حاصل یک عقل واحد و استراتژی از پیش تعیین‌شده باشد اما اقتضای تولد رسانه‌ها ایجاب می‌کرد که هر رسانه به‌سمت آن گروهی از جامعه متمایل شود که تا پیش از این خود را صاحب رسانه نمی‌دانست و عطش بیشتری برای یک رسانه جدید داشت. به هر تقدیر در این معماری انواع و اقسام رسانه‌ها در یک سبد رسانه‌ای ذیل حاکمیت وجود داشت که این سبد متنوع و متکثر بزرگ‌ترین سرمایه نظام برای گفت‌وگو با مردم بود. هر روزنامه و خبرگزاری هویت منحصر به خود را داشت و از هر جهت متفاوت از دیگر رسانه‌ها بود. اما هرچه جلوتر آمدیم وضعیت بغرنج‌تر شد. مدیران جدید بی‌توجه به هویت و سرمایه رسانه‌ مسیری جدید برای رسانه‌ ترسیم کردند و به‌ جای صیانت از میراث ارزشمندی که در اختیار داشتند هرکدام به کپی بی‌کیفیت‌تری از یکدیگر بدل شدند. به‌تدریج خبرگزاری‌ها ادبیات و رویکردهای هویتی مشترکی پیدا کردند و مطبوعات هم این مسیر را درپیش‌گرفتند. مطبوعات خصوصی‌تر و نیمه‌مستقل ناچار به تعطیلی شدند و مطبوعات حاکمیتی و وابسته که غم فروش و مخاطب نداشتند بی‌توجه به روند نزولی کاهش تیراژ به‌سمت یکدستی و یکرنگی رفتند. یکرنگی و هویت مشترک درواقع همان بی‌هویتی است. تا زمانی که رسانه و پیام آن دارای وجه تمایز و ویژگی منحصربه‌فرد نباشد، نیازی در مخاطب ایجاد نخواهد کرد و این مسیر نتیجه‌ای جز رها کردن مخاطبان بی‌رسانه نداشت. شاید بارها درخصوص فرآیند معیوب اقتصاد رسانه در ایران صحبت شده باشد اما بی‌توجهی به مخاطب و نادیده انگاشتن سرمایه اجتماعی رسانه‌های نظام به‌مراتب تاسف‌بار‌تر است؛ رسانه‌هایی که مزیت و هویت خود را در رویکردی فرهنگی یا اجتماعی تعریف کرده بودند برای جلب‌توجه و جا نماندن از قافله، تیترهای به‌مراتب عریان‌تر و سیاسی‌تر می‌گیرند و هیچ کس نگران نیست این تیترها و رویکردهای مشابه تا چه اندازه رسانایی یک رسانه را نابود می‌کند. شاید یک رسانه نتواند با یک تیتر خوب مخاطب زیادی را به مجموعه مخاطبان وفادار خود اضافه کند اما یک تیتر بد و غیرقابل‌دفاع برای ریزش مخاطب کافی است. اساسا رسانه یک ابزار دفعتی نیست که هرگاه اراده کنیم بتوانیم در آن پیام خود را به مخاطب عرضه کنیم، بلکه یک جریان مستمر و پیوسته است که باید هر لحظه درپی حفظ این مسیر ارتباطی باشیم تا بتوانیم پیام را به مخاطب برسانیم. تا این رسانایی مورد غفلت قرار بگیرد و رسانه‌ها هویت و ماموریت خود را در سبد رسانه‌ای نظام پیدا نکنند، پیام هرقدر هم هنرمندانه باشد الزاما به دست مخاطب نخواهد رسید. هنرمندی و ظرافت در اطلاع‌رسانی را نباید در حد توجه به فرم تنزل داد. فرم قطعا مهم است و تا زمانی که فرم هنرمندانه برای محتوا درنظر نگیریم نمی‌توانیم پیام موثری خلق کنیم اما این ظرافت در سوی دیگر باید درخصوص ارتباط با مخاطب و حفظ کانال‌های ارتباطی با او هم موردتوجه قرار گیرد. مردم در روزگاری که با انواع ابزارهای رسانه‌ای متنوع روبه‌رو هستند، تعهدی ندارند همچنان مخاطب رسانه‌هایی باشند که برای آنها تولید محتوا نمی‌کنند و ذائقه رسانه‌ای مردم را قربانی رضایت مدیران غیررسانه‌ای می‌کنند. یک سوی دیگر اطلاع‌رسانی هنرمندانه حفظ مسیرهای ارتباطی با اقشار مختلف و سلایق مختلف جامعه است. که در این میان باید نگران گروه‌هایی بود که رسانه‌ای درون نظام ندارند و اگر رسانه‌ای متناسب با ذائقه خود پیدا نکنند به‌سمت رسانه‌های بیگانه گرایش پیدا خواهند کرد.
به‌طور مثال رسانه ملی این روزها عاری از تولیدات فاخر و هنرمندانه است؟ حتما تک تولیدات با کیفیتی درحال پخش هستند اما به‌دلیل بی‌توجهی به هویت خود دیگر مانند گذشته مورد اعتماد مخاطب نیستند و رسانایی خود را از دست داده‌اند و همین تک تولیدات با کیفیت آن‌گونه که باید دیده نمی‌شود و مخاطب متوجه آنها نخواهد شد. امروز هم دولت حتی اگر دغدغه اطلاع‌رسانی و بیان عملکرد خود را دارد به یک سبد رسانه‌ای متنوع نیاز دارد. سبدی که هر رسانه یک بخش از جامعه را هدف گرفته باشد و به اقتضای آن مخاطب و با همان لحن سخن بگوید وگرنه سبدی که پر از یک رسانه باشد حتی برای اطلاع‌رسانی هنرمندانه ناکارآمد خواهد بود.