فاطمه طاریبخش، زهرا رمضانی: بنیاد ملی نخبگان در عمر 17 ساله خود سعی کرده تا جایی که میتواند از نخبگان و مستعدان ایران حمایت کند. این بنیاد طرحهای مختلفی را برای جذب و شناسایی نخبگان در نظر گرفته و افراد مستعد میتوانند از این طریق از اعضای بنیاد نخبگان شوند. علیرغم تمام حمایتهایی که از نخبگان صورت میگیرد اما آنها از سمت دستگاههای دیگر همچنان با چالشهای بسیاری روبهرو هستند. برای بررسی چالشهای نخبگان به سراغ دو برگزیده طرحهای بنیاد رفتهایم تا در این باره با آنها گفتوگو کنیم. یکی از این افراد کمیل یزدانی، دانشجوی سال آخر دکترای مهندسی برق الکترونیک شهید بهشتی است. او منتخب سه دوره طرح شهید احمدیروشن و رئیس اسبق سازمان علمی دانشجویی مهندسی برق بوده و در سال 1396 یک شرکت فناور هم تاسیس کرده است. نفر دوم مراد دلالت است که دکتری ژئوپلیتیک خود را از دانشگاه خوارزمی تهران گرفته است. او برگزیده طرح شهید وزوایی است. همچنین شش کتاب تخصصی در زمینه مسائل ژئوپلیتیک تالیف کرده است. او در دوران دانشجویی سردبیر نشریه دانشجویی «دو کلمه حرف سیاسی» بوده است. در ادامه گفتوگوی «فرهیختگان» با دو عضو بنیاد را میخوانید.
* ما میدانیم که مراکز رشد و پارکهای علمی- فناوری زیرمجموعههای وزارت علوم هستند و باوجود اینکه تسهیلاتشان را از سوی معاونت علم و فناوری دریافت میکنند اما به لحاظ ساختاری همه اینها زیرمجموعه وزارت علوم هستند. همیشه جای خالی این موضوع در وزارت علوم حس میشد که یک نهادی زمامدار مراکز رشد و پارکهای علمی- فناوری در سراسر کشور شود.
* در بحث معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاستجمهوری، چون پایهگذاری این معاونت یک پایهگذاری درست و دقیقی بوده است، معاونت علمی یا صندوق نوآوری و شکوفایی یا سازمانهای تابعه دارند کارشان را بهدرستی انجام میدهند.
* چیزی که ما انتظار داشتیم در این اکوسیستم و زنجیره برطرف شود، خاستگاه دانشگاه بود، یعنی معاونت فناوری و نوآوری وزارت علوم تشکیل شد که این مشکل را حل کند اما این مشکل همچنان به قوت خودش باقی است، کما اینکه ما پارکهای علم و فناوری موفقی داریم اما انتظاری که میرفت بیشتر بود. از طرفی ما پارک علم و فناوری پردیس را داریم که مستقیما ذیل معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری است. شما میتوانید الگو و شالوده یک پارک علمی و فناوری موفق را در پارک فناوری پردیس ببینید. شاید خیلیها بگویند موفقیت آن بهخاطر این است که ذیل معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری است یا بگویند به دلیل تزریق مالی زیاد است اما اعتقاد من این است که موفقیت این پارک به دو دلیل است؛ اول اینکه ثبات مدیریتی دارد؛ الان بالغ بر 22 سال است که مدیر آن تغییر نکرده است. مهندس صفارینیا 28 ساله بود که ریاست پارک را برعهده گرفت و با حمایتها و درخششهایی که نشان دادند، توانستند پارک پردیس را به این جایگاه برسانند. دوم ساختار منحصربهفرد سازمانی پارک پردیس است که توانسته الگوی جدیدی ایجاد کند. مثلا در بحث کارکنانی که در آنجا مشغول به کار هستند، برای افراد برنامهریزی سالانهای وجود دارد.
* دنیا در علوم فناورانه بهروز شده و نقش علومانسانی نادیده گرفته شده است. با این رویکرد و با فعالیتهای مثبت و تلاشی که دولت و معاون علمی فناوری انجام میدهد فضای خوبی برای نخبگان به وجود خواهد آمد. جای اینکه معاونت علومانسانی یا مرکز علومانسانی خودش به این مسائل بپردازد خالی است، یعنی یکی از دغدغههای بچههای علومانسانی، نادیدهگرفتن آنهاست. اگر در یک طرحی در نخبگان برنده شدیم ولی اینکه چه نقش موثری میتواند در جامعه داشته باشد، مهم است. ما نباید صرفا نخبه را در قالب یک دانشگاه بدانیم. نخبگان باید در قالب جامعه، ستاد و وزارتخانهها تعریف شوند.
* یکی از رویکردها این بود که موارد شناسایی و ارزیابی جدیدی را به احراز شرایط نخبگی مبتنیبر اثرگذاری اجتماعی فرد اضافه کردند و عملا تعریف نخبگی را تسری دادند. در واقع یعنی اینکه تعریف نخبگی صرفا این نیست که شما منتخب یک المپیاد یا برگزیده یک مسابقه ملی بینالمللی شوید یا کتاب و مقاله داشته باشید یا معدلتان بالا باشد. یکی از آیتمها حضور در تشکلهای دانشجویی است، یعنی فردی که علاوهبر مسائل تحصیلی خود دغدغه فعالیتهای ورزشی، اسلامی، علمی یا فرهنگی را هم داشته باشد. این یکی از کارهایی بود که بنیاد ملی نخبگان در دو سال اخیر انجام داد. تعدد این مصادیق نقشآفرینی اجتماعی است.
* مجلس کار خوبی انجام داده و آن هم ممنوعیت حضور اعضای هیاتعلمی در دستگاههای اجرایی کشور است، البته امیدوارم که عملی شود. نخبگان نباید فقط پشت میز بنشینند باید در تمام سطوح کار کنند و آینده کشور را بسازند. اگر عملی شود که باید نصف دولت خداحافظی کنند.
* نخبگان باید مدیران آینده جامعه باشند و به این منظور پرورش پیدا کنند. وقتی شما دستیار مدیری میشوید، صفر تا صد کار را یاد میگیرید. بعضی از اساسنامهها باید تغییر پیدا کنند، چون یک جوان وقتی وارد یک سیستم میشود، با نگاهی باز وارد کار میشود و کشور را نجات خواهد داد. سن مدیریتی کشور باز هم سن پیری است. دستگاههای اجرایی فکر میکنند افرادی که در دانشگاه درس خواندهاند، فقط درس خواندهاند و کاری بلد نیستند، این درست است اما تجربیات افراد سیستمهایی که منجر به شکست شده تجربه نیست عبرت است.
* ما یک نسخه را حتی برای مجلس هم جلو بردیم. قبل از اتفاقات یکسال اخیرانگیزهها بیشتر بود. ما سلسله جلساتی را درخصوص دستیاران جوان کمیسیونها به فضای مجلس بردیم. برای مثال در سه کمیسیون مجلس مقدمات شکلگیری شورای دستیاران را ایجاد کرده بودیم و قرار بود آقای قالیباف نیز برای تمام کمیسیونها دستور این موضوع را بدهند. اما بعد شرایط بهگونهای شد که فعالیتها متوقف شد و کار پیش نرفت. این هم یکی از مطالبات است. بحث شورای دستیاران کمیسیونهای مجلس از الزاماتی است که باید اتفاق بیفتد. نماینده مجلس با داشتن دستیار متخصص بهتر میتواند درخصوص طرحها و لوایح ورود کند. البته که اغلب دستیار هم دارند اما نه دستیار تخصصی در حوزه مرتبط با کمیسیون. دستیار نماینده باید از اعضای بنیاد ملی نخبگان انتخاب شود؛ حتی از همان استان و شهر ولی با معرفی بنیاد ملی نخبگان و متناسب با کمیسیونی که نماینده عضویت دارد.
متن کامل گفتوگو را اینجا بخوانید.