کد خبر: 83249

درست می‌گویید، تگرتول در بازار نیست

به داد داروی جانبازان اعصاب و روان برسید

علی‌رغم میل برخی مسئولان اما باید اعتراف کرد جانبازان اعصاب و روان امروز دیگر در سن و شرایطی نیستند که بخواهند اضطراب کمبود یا نبود دارو را تاب بیاورند. اعتراف یا اذعان مسئولان به نبود دارو در بازار یا وجود آن در بازار سیاه؛ دردی از دردهای چندساله جانبازان اعصاب و روان درمان نمی‌کند.

زینب مزروقی، خبرنگار گروه جامعه: تا سال‌ها هر سال که روز جانباز می‌رسد یا خودم این جمله را مرور می‌کنم یا یکی از اعضای خانواده‌ام. هنوز که هنوز است ولی نمی‌دانم بازپس گرفتن آرامش شهرهایمان، به قیمت از دست دادن آرامش‌شان چه حسی دارد؟ سال‌هاست که شهر آرام است اما صدای توپ و تانک در گوش‌ها و ذهن‌شان که منعکس می‌شود، به کدام نقطه و خاکریز پرت می‌شوند؟ میان آن بمباران لعنتی که پس ذهن‌شان تکرار می‌شود، دل‌شان می‌خواهد کدام یک همرزم‌هایشان را بیرون بکشند؟

قطعا تجربه هر یک از جانبازان اعصاب و روان با تجربه جانباز اعصاب و روان دیگر متفاوت است و هر کدام‌شان از یک حادثه و موقعیتی تا همین امروز که جنگ تحمیلی تمام شده، رنج می‌برند. شاید آنها هر کدام‌شان در رنج‌های یکدیگر سهیمند اما ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم درک کنیم که زندگی آکنده با رنج یک جانباز اعصاب و روان و خانواده‌اش تا چه اندازه سخت است و چقدر خود جانباز و خانواده‌اش تلاش می‌کنند همه‌چیز را عادی جلوه دهند؟ اینها تنها رنج و درد روحی این قشر است. تلاش برای انجام کارهای روزمره، دوندگی برای یافتن داروها و بیم و امید یافتن‌شان برای به‌هم‌نریختن شرایط عادی جانباز اعصاب و روان هم بخشی دیگر از زندگی اوست. بخشی که بهتر است آن را دینی ببینیم بر گردن تک‌تک مایی که امروز در آرامش درحال کار و تلاش برای زندگی‌مان هستیم. 

برای خواندن متن کامل گزارش اینجا را بخوانید.

مرتبط ها