کد خبر: 83212

میراحمدرضا مشرف؛

مبارزه با داعش از بستر رشد آن

در شرایطی که هنوز به نخستین سالگرد حمله تروریستی پیشین به حرم حضرت شاهچراغ نرسیده‌ایم، وقوع یک حمله تروریستی دیگر در این مکان و شهادت و مصدومیت تعدادی از خدام و زائران این آستان مقدس بسیار تکان‌دهنده و تاسف‌بار است.

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل: در شرایطی که هنوز به نخستین سالگرد حمله تروریستی پیشین به حرم حضرت شاهچراغ نرسیده‌ایم، وقوع یک حمله تروریستی دیگر در این مکان و شهادت و مصدومیت تعدادی از خدام و زائران این آستان مقدس بسیار تکان‌دهنده و تاسف‌بار است. شواهد و قرائن و شباهت‌هایی که میان این حمله و رخداد تروریستی سال گذشته وجود دارد، جای تردیدی باقی نمی‌گذارد که باز هم پای داعش و عناصر تروریست آن در میان است. علاوه‌بر این بر‌مبنای اخبار منتشر‌شده از سوی منابع امنیتی، فرد تروریست خارجی، تاجیک‌تبار و از اتباع کشور تاجیکستان بوده است. با توجه به اینکه عناصر تروریست حادثه سال قبل حرم حضرت شاهچراغ نیز از موقعیت جغرافیایی تقریبا مشابهی بودند، شاید یادآوری چند نکته در این زمینه ضرورت داشته باشد.
1. جغرافیای تهدیدات داعش در قبال جمهوری اسلامی ایران از مرزهای غربی به سوی منطقه شرق و مرزهای آن تغییر مکان داده است. تردیدی وجود ندارد که وضعیت مناطق شرقی ایران و به‌طور خاص افغانستان در این جابه‌جایی بسیار تاثیر‌گذار بوده است.                          
2. علاوه‌بر جابه‌جایی جغرافیایی محدوده عملیاتی داعش در منطقه پیرامونی ایران، یک جابه‌جایی درونی در روند عضوگیری و احتمالا تشکیلاتی داعش را نیز شاهد هستیم. بر این اساس از زمان شروع فعالیت داعش در این منطقه با عنوان «داعش خراسان»، عمده تمرکز این گروه برای عضوگیری و فعالیت بر نواحی در داخل پاکستان یا مناطق مرزی میان پاکستان و افغانستان متمرکز بوده است. اعلام بیعت برخی رهبران و اعضای تحریک‌طالبان پاکستان با داعش طی سال‌های گذشته گواهی بر همین موضوع بود. در عین حال برخی اعضای طالبان افغانستان نیز که به نحوی با رخدادهای درونی این گروه و به‌خصوص مذاکرات و معاملات آنها با آمریکا مشکل داشتند، جذب داعش خراسان شدند. اما در چند سال اخیر و به‌طور مشخص از زمان استقرار طالبان در افغانستان به نظر می‌رسد تغییراتی در موقعیت جغرافیایی و بافت قومی اعضای داعش پدیدار شده است. کوچ تشکیلاتی از مرزهای پاکستان و افغانستان به مناطق شمالی افغانستان و عضوگیری و جذب نیرو از میان مردم این مناطق یا از افراط‌گرایان کشورهای آسیای مرکزی اکنون به یک روند پایدار در درون داعش تبدیل شده است. با توجه به روابط تیره و تار طالبان و داعش و رقابت‌های کهنه میان آنها بر سر حوزه‌های نفوذ در منطقه، در حال حاضر میان منافع این گروه و عناصر مخالف و ناراضی از حکومت طالبان یک همپوشانی آشکار به وجود آمده است. دقیقا به همین دلیل است که در ماه‌های اخیر شاهد هستیم که داعش برای جذب مخالفان و ناراضیان حکومت طالبان، فراخوان صادر کرده و از گروه‌های مختلف درخواست همکاری می‌کند. این مورد که برخی عملیات‌های انتحاری و نظامی داعش توسط افرادی از قومیت‌های مستقر در شمال افغانستان یا آسیای مرکزی انجام می‌شوند، مانند عملیات‌هایی تروریستی که در حرم حضرت شاهچراغ رخ داده است، ما را به این واقعیت می‌رساند که این روند جذب انجام گرفته و درواقع نسبت به تشدید آن نگرانی‌هایی جدی وجود دارد. 
اگر طالبان به برخی روندهای حکومتداری خود در به حاشیه راندن هر چه بیشتر برخی گروه‌های قومی و اقلیت‌ها ادامه دهد یا اینکه نسبت به رخدادهایی چون ترور و قتل برخی مسئولان و نظامیان سابق همچنان بی‌تفاوت باشد، تردیدی نیست که روند جذب این ناراضیان و مخالفان امارت به داعش هم تشدید و تسریع خواهد شد.                  
3. جمهوری اسلامی ایران از زمان سقوط نظام جمهوریت و استقرار نظام امارت اسلامی طالبان در افغانستان، به‌رغم برخی اختلاف دیدگاه‌های سیاسی، امنیتی و حتی فرهنگی که با حاکمان جدید کابل داشته است، بازهم از هر گونه اقدامی که در راستای تضعیف حاکمیت دولت مرکزی در این کشور انجام گیرد، پرهیز کرده و حتی به مخالفان طالبان اجازه هرگونه تحرک و فعالیت سیاسی در داخل ایران را نیز نداده است. در توجیه این رویکرد مسالمت‌جویانه و مبتنی‌بر همکاری دو سویه نیز عوامل و دلایل متعددی دخیل می‌باشد که به‌طور قطع بحث ثبات منطقه و افغانستان و جلوگیری از نا‌امنی در مرزهای شرقی جمهوری اسلامی محور اصلی این تعامل قرار می‌گیرد. این موضع بحقی است که نا‌امنی و هرج‌و‌مرج در افغانستان بستر حضور و گسترش فعالیت گروه‌های تروریستی چون داعش را در منطقه فراهم می‌کند و وجود یک حکومت مقتدر مرکزی در این کشور می‌تواند مانع‌ عمده‌ای بر سر راه آنها تلقی شود. از طرف دیگر با توجه به مواضع مشترک طالبان و جمهوری اسلامی دربرابر گروه‌هایی چون داعش، می‌توان روی همکاری نزدیک آنها برای تقابل با این حرکات تروریستی حساب باز کرد. 
اما همه اینها نباید ما را به غفلت از یک موضوع مهم‌تر سوق دهد؛ این مهم که به مسائل و حوزه‌های امنیتی باید نگاهی بلند‌مدت داشت و آنها را در چهارچوب اهدافی پایدار دنبال کرد. بر این اساس بر‌مبنای روند فعلی و با اتکا بر مصالح امنیتی کوتاه‌مدت، همکاری و همراهی با امارت اسلامی طالبان قابل توجیه به نظر می‌رسد، اما آیا نحوه زمامداری طالبان و سیستم حکومتی که آنها در حال اجرای آن هستند، به‌گونه‌ای است که در راستای امنیت پایدار و بلند مدت منطقه و جمهوری اسلامی ایران باشد؟ شاید حوادث تروریستی مانند آنچه که در حرم حضرت شاهچراغ رخ داد این هشدار را به مسئولان جمهوری اسلامی می‌دهد که برای دستیابی به امنیتی پایدار در منطقه و به تبع آن در محدوده مرزهای جمهوری اسلامی، نیاز است تا به برخی رویکردهای سیاسی که چهارچوب بلند‌نظرانه‌تری دارند، توجه بیشتری داشته باشند. بحث لزوم تشکیل حکومتی فراگیر و توام با رعایت حقوق قومیت‌ها و اقلیت‌های مذهبی و البته در کنار آن شکل‌دهی یک دولت مدرن و مبتنی‌بر شاخصه‌های مهمی چون قانون اساسی و ضابطه‌مند شدن حکومت که از ابتدای استقرار طالبان یکی از محورهای اساسی سیاست خارجی ایران در قبال افغانستان بوده، یکی از همان حوزه‌هایی است که پافشاری هر‌چه‌بیشتر بر آنها می‌تواند در از بین بردن بستر رشد داعش در افغانستان و منطقه بسیار تاثیر‌گذار باشد. 

مرتبط ها