فاطمه بریمانیورندی، خبرنگار گروه اندیشه:با بررسی سیر تاریخ مساله عزاداری میتوان به این گزاره رسید که در صدر اسلام و شاید حتی پیش از آن، عزاداری امری زنانه تلقی میشد. با توجه به اینکه مردها مشغولیتهایی چون درگیری با جنگ و حواشی آن را داشتند، عزاداری و تکریم ابدان همواره برعهده زنان و مخدرات بوده. در روایات متعددی از رسول اکرم(ص) شاهد این امر هستیم که به توصیه پیامبر ابدان شهدا پس از جنگ برای تکریم و برگزاری آیین سوگواری به بیرون از میدان جنگ و نزد مخدرات منتقل میشد. از آنجا که مساله عزاداری و برگزاری مراسم سوگواری با عاطفه و احساسات گره خورده و اساسا امری عاطفی است، جنبه زنانه آن بیشتر از مردانه بوده و کنشگری هرچه بیشتر زنان در احیای آیین و مناسکی چون عزاداری محرم و صفر را میطلبد. با وجود این در سالهای اخیر شاهد انفعال خانمها در مراسم عزاداری یا برگزاری مناسک اینچنینی هستیم. درحالیکه لازم است زنان ذیل این آیین و مناسک هویت خود را شکل دهند، شاهد نوعی خلأ محتوایی هستیم. تا پیش از مشروطه و قبل از آنکه زنان بروز و ظهور اجتماعی داشته باشند و هویت خود را در اجتماع و سیاست تعریف کنند، خردهفرهنگهای زنانهای تحتعنوان سفره یا مجالس و روضههای خانگی وجود داشت که محتوایی مختص خانمها و با ذائقه زنانه تولید میکرد. این خردهفرهنگها و جمعهای زنانه کارکردهای تربیتی و اجتماعی متعددی داشتند. وقتی روضهها بهصورت خانواده و در خانهها برگزار میشد، هریک از فرزندان و اهالی خانواده با توجه به نقش خود مسئولیتی را تعریف کرده و کنشگر بودند. زنان در این مجالس نقشآفرین بودند. صفر تا صد مراسم با نگاه جنسیتی به زن، نقش و جایگاهش صورتبندی میشد و هریک از فرزندان خانه هم نقش و مسئولیتی برعهده داشت و هویت خود را ذیل آیین و مناسک تعریف میکرد و نسبت به مراسم احساس انس بیشتری داشت. از دیگر آثار و برکات این جمعها، افزایش همبستگی میان اعضای خانواده یا محله بود. بسیاری از مشکلات در همین مجالس بازگو و حل میشد. جنبه پرداخت به آیین و مناسک فرمی زنانه داشت و همین امر موجب انس بیشتر جمع با مناسک معنوی و مذهبی میشد. حالا ما در مراسم عزاداری اجتماعیمان با فضایی مواجه هستیم که این خردهفرهنگها را در خود هضم کرده است. زنان در مراسم عزاداری و دستههای عزا صرفا مصرفکننده شدهاند. تا زمانی که نتوانیم این خلأ هویتی را تعریف و پر کنیم، با چالشی در حوزه کنشگری زنان مواجه خواهیم بود. اجتماعی شدن هیات، آیین و مناسک و کمرنگ شدن خردهفرهنگهایی چون سفره و روضه زنانه خانگی موجب انفعال هرچه بیشتر زنان شده است. دیگر نمیتوان ادعا کرد ذیل این آیین و مناسک زنان هم میتوانند هویت خود را صورتبندی کنند؛ چراکه اصلا ما نقش و جایگاهی برای زن تعریف نکردهایم و او صرفا مصرفکننده محتوای هیات اجتماعی یا بهتعبیری عزاداری مردانه است. از آسیبهای فراگیری این هیات و عدم تولید محتوای مختص به زنان میتوان به تغییر ذائقه زنان در مدل عزاداری اشاره کرد. رفتهرفته زنان با القائات رسانهای وضعیت مطلوبی که از عزاداری برای خودشان تعریف میکنند، مدلی از مردواره شدن است و این آسیبی است به هویت زنانهای که در جهان مدرن رو به فراموشی است، از طرفی حذف و هضم آیین و مناسک زنانه و مجالس خانگی در مراسم اجتماعی، افراد خانواده را مصرفکننده قرار داده و میزان انسی را که میتوانستند با این آیینها برقرار کنند، کمتر کرده است. محتوایی که این مناسک برای کودک و نوجوان خانواده تولید میکرد حذف شده و ما با خلأ محتوای تربیتی برای این سنین روبهرو هستیم و از قِبل این خلأ محتوایی با پدیدههای جدیدی چون مداحیهای استودیویی و سلبریتیسازی در حوزه مداحی و مواردی از این قبیل مواجهیم. در این گزارش سعی کردیم با چند نفر از کارشناسان و دغدغهمندان این حوزه گفتوگو کنیم و از جنبههای متعدد به تحلیل این پدیده بپردازیم:
ما گره هویتی داریم، الگوی سومی هم که از زن ارائه میدهیم یک ابرزن غربی است
دچار خلأ محتوایی کودک و نوجوان هستیم
هیاتهای خانگی به نیازهای خانواده بهتر پاسخ میدهند
زنان کنشگر اصلی در احیای عزاداری پس از محدودیتهای رضاشاهی بودند