کد خبر: 82205

یادداشت عبدالرضا هلالی برای همه امام‌حسینی‌ها

شیفته کسی هستم که با محبتش صیدم کرد نه قهر و خشمش

سال‌هاست از نوجوانی زلفم به دستگاه حضرتش گره خورده و رفته‌رفته به لطف و کرامت‌شان جلو آمدم، زمین خوردم دستم را گرفتند، خسته شدم یاری‌ام کردند، شایسته نبودیم بالانشین شدیم، خطا کردیم پوشاندند، کم ما را زیاد جلوه دادند و زیادِ کرم‌شان شد سرمایه‌ حرکت ما.

حاج عبدالرضا هلالی مداح اهل بیت علیهم السلام در یادداشتی که در اختیار فرهیختگان قرار داده نوشت:
 هوالشهید 
مردم خوب و مهربان ایران  
ملت امام‌حسین(ع) 
شیفتگان سیدالشهدا
 
سال‌هاست از نوجوانی زلفم به دستگاه حضرتش گره خورده و رفته‌رفته به لطف و کرامت‌شان جلو آمدم، زمین خوردم دستم را گرفتند، خسته شدم یاری‌ام کردند، شایسته نبودیم بالانشین شدیم، خطا کردیم پوشاندند، کم ما را زیاد جلوه دادند و زیادِ کرم‌شان شد سرمایه‌ حرکت ما.
 
هرجا که بودیم من و دوستانم یک هدف داشتیم، یک عهد، یک انگیزه، یک پیمان، ما نوکر و خادم اوییم و خوب نوکری باشیم، از آن سال‌هایِ خانه‌به‌دوشی و گِرد تهران گشتن و تجربه‌ برقراری جلسه در جای‌جای شهر که الحق با تمام سختی شیرین بود تا برگزاری مراسم بدرقه فاطمه در میادین تهران، از تجمعات مدافعان حرم تا کنگره بین‌المللی امام علی‌النقی‌(ع) و سرداران شهید جهان اسلام. ما هیات‌الرضا محفل بسیجیان و رهروان شهداییم، مگر می‌شود برای خمینی روح خدا کاری نکرد و در غم فراقش در سالگرد رحلتش نسوخت. ما قیام بحرین را امتداد نهضت خمینی(ره) می‌دانستیم و مبارزان یمن را فرزندان مولایمان علی علیه‌السلام، پس وظیفه داشتیم آن را فریاد کنیم. ما که واژه‌ مقدس مدافعان حرم را برای اولین‌بار در کشور و دنیا مطرح کردیم مگر می‌توانستیم از برادران افغانستانی و پاکستانی و عراقی و لبنانی‌مان بگذریم و یاد جهادشان نکنیم. ما از ساعت ۱:۲۰ آن شبِ جمعه سوگ بغداد را زمزمه می‌کنیم و این سال‌ها آهِ فراق حاج قاسم کشیدیم، ما همانیم که ۹ دی‌ماه ۸۸ از میدان امام‌حسین(ع) قلب‌مان سوخت برای هتک‌حرمت دین‌مان و کشورمان، ما وقتی صاحب تکیه‌ای شدیم بعد از سال‌ها اولین هدف‌مان اشتراک تکیه‌گاه‌مان بود با بی‌پناه‌ها. شد تکیه‌گاه آقامرتضی‌علی. روپوش آسمان‌خواب‌ها و مأمن بی‌پناه‌ها، ما رفتیم بعدِ سیل و زلزله درکنار هموطنان‌مان. ما حاشیه تهران و کوره پس‌خانه را فراموش نکردیم، در کرونا بودیم بین عزیزان‌مان. وقتی هنوز هیچ عزیزی در فضای کودک نبود رفتم در اولین سری از برنامه «سر سفره خدا» در شبکه پویا برای بچه‌ها، نترسیدیم از کج‌فهمی‌های بعدش و شد مجموعه‌ کارها برای کودک‌ونوجوان کشورم که می‌بینید و البته کلی تولید محتوا برای این گروه سنی. ما آرمانِ  آرمان را که سال گذشته پرپر شد فراموش نکرده‌ایم و پایش بوده‌ایم. القصه بزرگی فرمود غیرت آرمان که مایه‌ امنیت همه‌ جامعه است و البته همه‌ همه‌ جامعه حتی او که به‌ظاهر نقصی در ظاهر دارد و... 
 
عزیزان جان، ماه محرم و مخصوصا دهه‌ اول آن گسترده کردن خوان کرم حضرت ارباب ماست که همه و همه حول محور وجود مطهر او و خاندانش حلقه بزنیم. دل یکدل کنیم و ذخیره کنیم انرژی و حیات را برای یک‌سال، حالا به برکت و کرم سیدالشهدا هم همه می‌آیند و جمع‌مان جمع می‌شود و از طرف دیگر به همین دلیل کانون توجهات می‌شود این مراسم و حتما دشمن هم بیکار نیست و دلش می‌سوزد و دندان تیز می‌کند برای ما. 
دشمن که دشمن است و تکلیفش معلوم برادر و خواهر من! خانم و آقای عزیز! هموطن! هم‌فکر و غیرهم‌فکر من، جمع شویم حول محور ارباب و گرم شویم از وجودش. 
من صدر خطاکاران! وسط عملیات وقت آسیب‌شناسی نیست، وقت دودستگی هم، وقت تضعیف سپاه خودی.
 
برادر عزیزم، فدای اخلاص تو، قربان معرفتت، من خاک پای تو‌ و همه‌ عشاق ارباب. ما خط جداکننده از هم کم نداریم ولی نقطه اشتراکی که محکم کنار هم قرارمان می‌دهد ارباب ماست. بیا و این خورشید اشتراک را کم‌سو نکنیم، دشمن دارد تماشا می‌کند قربان چشمت!
 
مردم جانِ ایران، شما من را ببخشید بابت همه‌ نواقصم و اشتباهاتم و قصورم. شما به برکت سیدالشهدا مرا از ذره به هرچه که هستم رساندید، ولی بدانید قصدم خیر بوده. 
حرف آخر اینکه من شیفته‌ شهید عباس صابری‌ام، عباس صابری مرا با محبتش و کرامتش صید کرد نه قهر و خشمش! 
همین.
 
خاک پای شما عبدالرضا هلالی

مرتبط ها