کد خبر: 82079

ایستاده با سنت تبلیغ

چرا مسجد حضرت امیر(ع) تهران مخاطبان متنوع زیادی جذب کرده است؟

این خانه و بهتر بگوییم حسینیه از ابتدای دهه 50، یکی از پایگاه‌های اجتماعی محل است.

روی همین نقشه‌های اینترنتی هم جست‌وجو کنید، نام حسینیه علوی‌تهرانی را پیدا می‌کنید، واقع در خیابان اعتمادزاده و کمی بالاتر از خیابان فاطمی تهران که در اصل خانه قدیمی مرحوم آیت‌الله سیدمحمدرضا علوی‌تهرانی است. این خانه و بهتر بگوییم حسینیه از ابتدای دهه 50، یکی از پایگاه‌های اجتماعی محل است. این روزها و در دهه اول محرم، حدود ساعت 5 عصر، در این حسینیه اقامه عزا می‌شود. زنان از در حیاط وارد می‌شوند و در دیگر ویژه آقایان است. ورودی حسینیه کمی بعد از اینکه کفش‌هایتان را در کیسه جفت کنید، جلوی پای عزاداران حسینی، سه روحانی نشسته‌اند؛ از همین‌جا کلاس ادب کردن درمقابل عزادار حسینی(ع) شروع می‌شود. حاج‌شیخ حسین انصاریان و سیدمحمدباقر علوی‌تهرانی به احترام کسانی که به مجلس می‌آیند، همان جلوی در نشسته و به میهمانان خوشامد می‌گویند. همین که وارد شوید، به دیوار حسینیه و روی سیاهی‌ها دو قاب از تمثال دو روحانی را می‌بینید که گویی به چشمان حاضران خیره شده و به عزاداران خوشامد می‌گویند؛ عکس رنگی مربوط به مرحوم آیت‌الله محمدرضا علوی‌تهرانی است و عکس قدیمی و سیاه‌وسفید هم پدر ایشان مرحوم آیت‌الله محمدباقر علوی‌تهرانی است. آرام‌آرام، پیر و جوان و نوجوان به مجلس می‌آیند و جمعیت گوشه‌گوشه حسینیه را پر می‌کنند. اول مراسم، زیارت عاشوراست و بعدش مرثیه‌سرایی و روضه. وسط هق‌هق پیرمردهایی که کنج مجلس نشستند، هم فریاد جوان‌ میانداری که بلند حسین را صدا می‌زند، می‌شود شنید و هم صدای گریه نوجوان یا کودکی که مجلس را گرم می‌کند. روضه تمام می‌شود و جمعیتی که جلوی منبر به دو زانوی ادب نشستند، پیش پای حاج شیخ حسین انصاریان بلند می‌شوند؛ شیخ از میان جمعیت به‌سمت منبر می‌رود و بعد از همان مقدمه علمایی، خیلی سریع می‌رود سر همان بحثی که برای این دهه محرم و ویژه مستمعان حسینیه علوی‌تهرانی آماده کرده است. لحن و کلام شیخ‌حسین برای مستمعانش شناخته شده است و البته فقط این لحنش نیست که منبر او را دلنشین می‌کند. او در سخنرانی‌هایش فرازهایی را قرار می‌دهد که حوصله پامنبری‌ها سر نرود و حرف‌ها و محتوای اصلی را در دل خاطرات قرار می‌دهد. یکی از این خاطراتی که تعریف کرد و شور مجلس شد، مربوط به سال‌هایی بود که برای جمع‌آوری کمک مردمی ساخت صحن عقیله حضرت زینب (س)، سخنرانی کرده بود. شیخ‌حسین انصاریان گفت: «یکی از مهندسان طراح صحن عقیله به پاس همان سخنرانی و کمک‌هایی که جمع شده بود؛ یک تابلو برای من هدیه آورد که با خط خوش جمله‌ای از همان سخنرانی را نوشته بودند. آن جمله چه بود؟ من یک حرف حقیقی زده بودم که به آن افتخار می‌کنم و تا قیامت هم همین هستم. تابلو را که باز کردم با خط خوش نوشته بود که ما عمله امام حسینیم. کارفرمای ما در زندگی سیدالشهداست. این کم منصبی نیست. الان شما در این مجلس نشستید و برای امام حسین(ع) از خانه بیرون آمده‌اید و برایشان کار می‌کنید. به فرموده امام صادق(ع) ما را انتخاب کرده‌اند برای این کار. پس قدر خودتان را بدانید.» شیخ‌حسین از آن منبری‌هایی نیست که بی‌جهت صدایش را بلند کند یا برای اینکه حواس مستمعش را جمع کند، کنایه‌های تند و تیز بزند. آرام و شمرده کلمات را کنار هم می‌چیند و فراز و فرود سخنرانی‌اش به همین جنس روایت‌هایش برمی‌گردد. مجلس به آخر که می‌رسد، شیخ‌حسین روضه کربلا و عاشورای حسین می‌خواند و گریه که می‌کند اشک گوشه چشمانش جمع می‌شود و شانه‌هایش می‌لرزد. از میان جمعیت صدای یا حسین بلند می‌شود و هق‌هق گریه برای کشتگان کربلا...ادامه مطلب

مرتبط ها