نقل است که در دهه ۷۰ بحث ریختن داروی ضدافسردگی در سد کرج مطرح شده بود تا مردم تهران از آن حالت روحی بد خارج شوند. نزدیک به یک دهه بود که فضای جنگ و التهابات مختلف فشار روحی سنگینی به مردم وارد کرده بود. طنزهای آیتمی تلویزیون از همان دهه آغاز شد و تاثیر شگرفی روی فضای عمومی گذاشت. اینکه بحث دارو ریختن در سد کرج چقدر جدی بود و آیا ساخت سریالهای طنز بهعنوان جایگزینی برای آن رفتار عجیب در دستورکار قرار گرفت یا تصمیمی مستقل بود، اصل موضوع نیست. شاید اینها غلو و افسانه باشد اما بههرحال نشان میدهند که در آن دوره زمانی بهخصوص، حال عمومی جامعه چطور بوده. قبل از دهه ۷۰ هم طنزهای آیتمی در تلویزیون وجود داشتند اما این بار نسل جدیدی پا به میدان گذاشت که ابتکارات جدیدی را همراه خودش آورد. از دل ستارگان این نسل کسانی سر برآوردند که در دهه ۸۰ با خروج از فضای آیتمی به ساخت سیتکام روی آوردند. مهران مدیری، مهران غفوریان، رضا عطاران و چند چهره دیگر از ستارههای سریالسازی این دوره بودند. هرکدام از این افراد و کارنامهشان را میتوان در مجال جداگانهای به شکل مبسوط و مفصل بررسی کرد اما یک نکته مشترک که در غالب این آثار وجود داشت و یک تاثیر اجتماعی قابل اندازهگیری در پی خود میآورد، اخلاقیات و هنجارهایی بود که در این سریالها به نمایش درمیآمد یا شاید حتی ترویج داده میشد. حالا سروش صحتی را میبینیم که در فیلم سینمایی «جهان با من برقص» یا سریال «مگه تمام عمر چند تا بهاره؟» حتی مرگاندیش شده و نگاهی خیاموار پیدا کرده است. سروش صحت در این اثر اخیرش ....
متن کامل را اینجا بخوانید.