کد خبر: 81606

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با فیلمنامه‌نویس و کارگردان سریال سوران و نویسنده کتاب «عصرهای‌کریسکان»

تلویزیون در ساخت سوران نقشی نداشت

 سروش محمدزاده، کارگردان و عباس ریاحی، نویسنده فیلمنامه این سریال به تفصیل در مورد آن صحبت کردند و در بخشی محمدزاده به اقتباس در دنیا اشاره کرد .

معین احمدیان-عاطفه جعفری، گروه فرهنگ:کریسکان نام محدوده‌ای در کوه سنجاق در کردستان عراق است که پایگاه اصلی حزب دموکرات ایران به‌شمار می‌رفت. امیر سعیدزاده (سعید سردشتی) بیشتر از شش سال در زندان‌های گروه کومله و دموکرات مورد شکنجه قرار گرفت. او تقریبا تنها نجات‌‌یافته از زندان وحشتناک کریسکان است و هم‌بندهای او همگی بدون محاکمه اعدام شده‌اند. زمانی که کیانوش گلزارراغب، کتاب «عصرهای کریسکان» را می‌نوشت، فکر نمی‌کرد که روزی این کتاب سوژه یک سریال شود و بتوانیم با سعید سردشتی و ماجراهایی که گذرانده است، در تلویزیون آشنا شویم. حالا از خاطرات او، سریال سوران ساخته شده است؛ سریالی به ‌کارگردانی سروش محمدزاده و تهیه‌کنندگی مجتبی فرآورده جدیدترین اثر مرکز سریال سوره. سریالی که سوژه مهمی دارد و همین مهم بودن باعث شد به سراغ عوامل سریال و نویسنده کتاب برویم. یکی از ویژگی‌های سریال سوران تصویری است که از یک کرد وطن‌پرست نشان می‌دهد و این با تصویری که سال‌ها رسانه‌های خارجی پمپاژ کرده‌اند متفاوت است و در سوران، قهرمانی می‌بینیم که می‌گوید کُرد وطنش را نمی‌فروشد. وقتی در مورد تصویرسازی‌های نا‌به‌جایی که از کردها ساخته شده است صحبت کردیم گلزار‌ راغب، نویسنده عصر کریسکان گفت: «مردم کردستان هم مسلمان و هم ایرانی‌ترین قوم هستند و بیشترین گرایش را هم به سمت نظام جمهوری اسلامی دارند. انتقاداتی هم که دارند به تجزیه یا خودمختاری ختم نخواهد شد. به این جغرافیای مظلوم رسیدگی کافی نشده و به همین دلیل شناخت کافی از آنها وجود ندارد و کتاب‌های کمی درباره آنها نوشته‌ایم‌ و توانسته‌ایم به گوشه‌های کوچکی از مقاومت عظیم این قوم در دفاع مقدس اشاره کنیم.»

 سروش محمدزاده، کارگردان و عباس ریاحی، نویسنده فیلمنامه این سریال به تفصیل در مورد آن صحبت کردند و در بخشی محمدزاده به اقتباس در دنیا اشاره کرد .

*سروش محمدزاده: ابتدا به من سیناپسی داده شد و گفتند که می‌خواهند این را به سریال تبدیل کنند. وقتی آن را خواندم، برایم بسیار گنگ و نامفهوم بود اما بعد که با آنها وارد گفت‌وگو شدم، به من گفتند که این سیناپس براساس یک کتاب نوشته شده است. من از آنها خواستم که ابتدا کتاب را بخوانم و کتاب را به من هدیه دادند. پشت جلد کتاب «عصرهای کریسکان»، دو کتاب دیگر هم معرفی شده بود که آنها را خریدم و بلافاصه همه این کتاب‌ها را خواندم...

متن کامل را گفتگو را اینجا بخوانید.

مرتبط ها