مهدی کاشانی، خبرنگار:وقتی تاج پادشاهی رغبتی ندارد که بر سر چارلز سوم بنشیند، حکایت از آن دارد که شکوه سلطنت در بریتانیا که زمانی نماد قدرت و تاثیرگذاری بر هویت این پادشاهی بود، از دست رفته و جای خود را اکنون به خبرهای زرد مربوط به رسواییهای اخلاقی و اختلافات خانوادگی و نژادی خانواده سلطنت داده است.
اکنون نیز مجموعهای از عوامل ازجمله مرگ ملکه الیزابت، پشیمانی از برگزیت، اعتصابات گسترده و بدترین سیاستهای انقباضی اقتصادی دهههای اخیر، این پادشاهی پهناور را در معرض تهدید جدی برای تکهتکه شدن قرار داده است.
خطر تجزیه شدن بیش از هر زمان دیگری به انگلستان نزدیک شده است.
در حیاط خلوت انگلیس، ایرلند شمالی برای نخستینبار اکثریت پروتستانش را از دست داده و مردمش به اتحاد با جمهوری ایرلند تمایل دارند. حتی ولز هم تمایل به جدایی دارد.
مساله دیگر عدموجود چشمانداز روشن برای بریتانیا در نظام متحول بینالملل است. بریتانیای بیرون از اتحادیه اروپا و درگیر مستقیم در جنگ پرهزینه اوکراین دیگر نفوذ سابق خود را بر جهان ندارد. حالا دیگر کانادا و استرالیا هم دنبال استقلال خود بوده و اسکاتلند و ایرلند مایل به جدا شدن از لندن و ماندن در اروپا هستند.
رأیدهندگان انگلیسی نیز در مقام انتخاب میان هویت بریتانیایی و انگلیسی، بیشتر مایل به تاکید بر هویت انگلیسیشان هستند. سرشماریها نشان میدهند برای اولینبار در تاریخ بریتانیا، کمتر از نیمی از جمعیت 67 میلیونی این کشور (یعنی 46 درصد) خود را مسیحی میدانند.
برگزیت و خروج از اروپا هم بلای خودساختهای بود که مشکلات اقتصادی بریتانیا را عمیقتر و حادتر ساخته و نمایش سیاسیای که پنج نخستوزیر بیبرنامه در طول شش سال پس از برگزاری رفراندوم برگزیت برگزار کردند، تنها یک بیاعتباری تاریخی برای لندن باقی گذاشته است. مردم در اسکاتلند و ایرلند شمالی که برگزیت را قاطعانه رد کرده بودند، کماکان معتقدند افتضاح اقتصادی ناشی از برگزیت توسط انگلیسیها به آنها تحمیل شده است.
در کنار همه این مصیبتهای اقتصادی و سیاسی شخصیت خود چارلز و شایعاتی که پیرامون فساد اخلاقی و نژادپرستی او و خانواده سلطنتی مطرح است، مزید بر علت شده است.
متن کامل را اینجا بخوانید.