ابوالقاسم رحمانی، دبیر گروه جامعه:تراژدی میانکاله را که خاطرتان هست، ماجرای احداث مجتمع پتروشیمی در یکی از بکرترین، مهمترین و استراتژیکترین پهنههای طبیعی ایران که با هیچ منطق و اولویتی امکان و ظرفیت ایجاد چنین مجتمعی در آن وجود نداشت و ندارد. فروردین ماه سال گذشته و البته کمی قبلتر از آن بود که اخبار و تصاویری از لودر و بولدوزر و کارگران مشغول کار، در منطقه میانکاله دست به دست میشد و برخی فعالان محیطزیست نسبت به آن مطالباتی داشتند و واکنشهایی نشان میدادند. اما کسی فکرش را نمیکرد جدیجدی دولت چشم بر یکی از بهترین و جذابترین مراتع و منابع طبیعی خود ببندد و آن را با فنس و سیمان محصور سرمایه منفعتطلبان کند. اما خب اینطور شده بود و هم دولت این کار را کرد و هم سرمایهدارها از چنبره بر خاک حاصلخیز میانکاله خوشحال بودند. ماجرا روزبهروز بیخ پیدا میکرد ولی رسانه دولت خبر از ممانعت دولت و سازمان محیطزیست از احداث و راهاندازی این پروژه میداد. خبری که جز همان دولتیها کسی باورش نکرده بود، مردم محلی مدام پیغام میدادند که صدای لودر و بولدوزرها خواب از چشمانشان گرفته و هر میلهای که برای فنسکشی دور محدوده میکشیدند، تیری به قلبشان میزند. دامدارها بیشتر از همه نگران بودند. بیش از 60 دامدار که هر روز وجب به وجب آن خاک پربرکت را به همراه گلههایشان قدم میزدند و نان حلال سر سفره خودشان و گوشت لذیذ سر سفره بقیه میبردند. هرطوری بود خودم را به آن جا رساندم و یکی دو روزی در محدوده بودم. قصد اول راستیآزمایی ادعای رسانه دولت مبنیبر توقف اجرای پروژه بود، اما قبلتر از آن دوست داشتم با چشمان خودم این فاجعه را تماشا و این سرمایهسوزی ملی را ببینم. هم این میسر شد و هم قصد اولی. هرچقدر رژه کامیونها و ماشینآلات در آن زمینهایی که جز سنگینی وزن دام و پرندهها تحمل نکرده بودند واقعی بود، ادعای رسانه دولت مبنیبر توقف عملیات عمرانی در آن محدوده کذب و غیرواقعی. حالا حدود 15 ماه از آن ایام میگذرد اما تراژدی میانکاله همچنان باقیست!
ماجرا برای من شروع شده بود. دولت چندماهی بود کارش را شروع کرده بود و از ناامیدی با ریاست عیسی کلانتری در دولت روحانی به امید با علی سلاجقه در دولت رئیسی رسیده بودیم و فکر میکردیم استاد دانشگاه تهران، با آن همه اهنوتلپ، میخواهد یکبار حداقل محیطزیست را مسالهمحور دنبال و مانع از استمرار رویههای همیشگی شود. غافل از اینکه، فاصله بین سلاجقه و کلانتری، در حد....
متن کامل را اینجا بخوانید.