کد خبر: 81000

درباره «نگهبان شب»

فیزیک میرکریمی و ذهن فرهادی

«نگهبان شب» میر‌کریمی این روزها در سینما در حال نمایش است. فیلمی که علی‌الظاهر دوازدهمین اثر میرکریمی است.

سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه:«نگهبان شب» میر‌کریمی این روزها در سینما در حال نمایش است. فیلمی که علی‌الظاهر دوازدهمین اثر میرکریمی است و حالا باید بوی پختگی دهد یا به تعبیری دیگر نباید شاهد کاری باشیم که به علت کارهای ابتدایی کارگردان ضعف‌های فرمی و محتوایی در آن مشاهده شود؛ با این حال این فیلم، فیلمی مثل دیگر فیلم‌های میر‌کریمی نیست و فاصله زیادی از نگاه کارگردان دارد. اما چرا؟
میر‌کریمی در فیلم‌های گذشته خود مثل یک حبه قند، به همین سادگی، خیلی دور خیلی نزدیک، زیر نور ماه و... نشان داده بود که سوژه را با دقت بالایی شناسایی کرده است و اثر در تلاشی برای معرفی سوژه‌های مدنظر خود به مخاطب است؛ به‌طور مثال او در فیلم زیر نور ماه نشان می‌دهد که با زندگی طلاب آشنا است و حداقل نوع روایت‌گری او نشان‌دهنده نزدیک شدن به سوژه‌‌ای است که در حال معرفی او است. اما در فیلم نگهبان شب گویی میر‌کریمی یا دقت و پژوهش کافی را انجام نداده است یا با لنزی شبیه سینمای متاخر اروپا که نوعی روایتگری خام با پیش‌فرض‌هایی خاص را هدف قرار می‌دهند قصد داشته کار آخر خود را جلوی دوربین بیاورد.
نگهبان شب علی‌الظاهر درباره فقر و نابرابری و توسعه شهری می‌خواهد بحثی را صورت دهد تا به‌عنوان یک کار اجتماعی به بیننده فیلم پیام‌هایی را منتقل کند اما نه‌تنها هیچ پیامی را نمی‌تواند ارسال کند بلکه حتی باعث می‌شود مخاطب دچار آشفتگی شود و فهمش از مسائل در وضعیت غیرقابل‌باوری قرار بگیرد.
به نظر می‌رسد نگهبان شب میر‌کریمی دو ضعف بزرگ دارد.
1. او نتوانسته مساله فقر و نابرابری و توسعه شهری را خوب متوجه شود و بیشتر از آنکه آنها را با واقعیت روایت کند برساختی از فقر و نابرابری را معرفی می‌کند.
2. لنز کارگردان شبیه فیلم‌های اصغر فرهادی از برتری امر روزمره و عدم قضاوت رنج می‌برد.

 

متن کامل را اینجا بخوانید.

 

مرتبط ها