منطقی اخیرا مد شده است که هرآنچه تبدیل به روح زمانه میشود را ستایش میکند، یک زمانی فحشهای رکیک و زمان دیگری خشونت و حالا هم دفاع از حقوق حیوانات و آزادی افراد جامعه برای زندگی با حیوانات را نوعی فضیلت معرفی میکند.
مسئله زیستن با حیوانات یک تصمیم شخصی است و هرکسی میتواند در زندگی خود از هر نوع حیوانی نگهداری کند یا با او زیست کند اما مسئله هنگامی دچار بحران جدی میشود که زیستن با حیوانات نوعی فضیلت قلمداد شود و این فضیلت در عرصه عمومی بخواهد خود را نمود عینی دهد، به تعبیری فضای عمومی که برای رفاه و آسایش شهروند طراحی شده است زمانی میتواند به فضیلتی نزدیک شود که آسایش او را مورد هدف قرار ندهد این واقعه به نام خیر عمومی معرفی میشود .
در واقع باید گفت ابتدا نگهداری از حیوان در محیط زندگی فضیلتی نیست بلکه در مقایسه با فرزندان بیسرپرست یا حتی فرزندآوری از برتری کمتری برخوردار است چون به هرترتیب کرامت انسانی والاتر از حیوانات است اما اگر قرار است حاکمیت به رفتارهای شخصی احترام قائل شود باید قانونی برای دفاع از خیر عمومی طراحی شود .
واضح است که همه شهروندان و همه کودکان در جامعه ما بدون در نظر گرفتن پیش فرضهای یک جامعه اسلامی، در مواجه با بسیاری از حیوانات احساس به مطلوبی صاحب آن حیوان ندارند و این یک امر طبیعی است نه هنگامی که بین انسان و حیوان بخواهیم بحث شود حقوق انسانی والاتر است و حاکمیت موظف است برای احیای خیر عمومی قانونی را وضع کند که افرادی که صاحب حیوان هستند در محلهای خاصی از پارکها یا پارکهای خاصی فقط موظف رفت و آمد است و حق ندارد به جهت سلیقه شخصی خود روان جامعه را در محیطهایی مثل پارکها آزرده کند
برای اینکه حاکمیت به این سمت حرکت کند آشنا شدن جامعه با خیر عمومی خود است، جامعه و حتی فردی که دارای حیوانی است باید بداند آنچه ارزشمند است نظم اجتماعی است که باعث میشود کل جامعه در وضعیت پایدار زیست کنند و اگر هر مانعی بر هم زننده زیست پایدار و روتین جامعه باشد علیه خیر عمومی است همانطور که سیگار کشیدن یک فرد در مترو علیه خیر عمومی است حال آنکه فردی به جهت روانی با کشیدن سیگار احساس بهتری دارد اما حق ندارد جامعه را فدای منفعت شخصی کند، برای نگهداری از حیوانات خانگی و ارتباط آن با فضاهای عمومی هم دلیل نمیشود چون این حرکت اخیرا مد شده است و افرادی با چنین کاری حس خوبی دارند روان جامعه در خطر باشد.