فرهیختگان: با شروع اعتراضات در سال ۱۴۰۱ آنچه بسیار نمایان بود عدم حضور روشنفکران در صحنه واقعی بود و عدم اثرگذاری در همه میدانهایی که بحثهای مختلف در جریان بود و اکثر مواقع روشنفکران در کانالهای خود یا در گعدههای خاصی تحلیل ارائه میکردند که در صحنه اصلی مثل خیابانها و فضای مجازی عملا بیتوجهی ویژه به این گفتارها صورت میگرفت، درنتیجه پرسشهایی مطرح میشدند که آیا روشنفکران اهمیت گذشته خود را ندارد و اگر چنین مبحثی حقیقت دارد، آیا جایگزینی هم برای روشنفکران وجود دارد؟ جامعه یا حکومتی بدون حضور روشنفکر چه شکلی است و این موقعیت خطرناک است یا باید مثبت ارزیابی شود؟
روشنفکران سازندگان و حافظان قلمرو معنایی هستند، بهنوعی وظیفه آنها تولید و تفسیر و تاویل معنا در هر عصری است، برای سادهتر شدن بحث یا شفافتر شدن عمل روشنفکر باید بیان کرد جهان هستی به جهت معرفتی دارای رژیمهای معنایی متفاوتی است؛ از رژیمهای معنایی تحتعنوان ایدئولوژیها تا جهانیبینیهای متفاوت گرفته تا چگونه زیستن به سبک خاصی یا چگونه اندیشیدن با نگاههایی متفاوت.
روشنفکری حال دیگر نهتنها توان کمک به جامعه و حکومت را ندارند، بلکه نه نقش میانجی را دارد و نه نقش فردی که بتواند حداقلهای موجود را هم صورت و نظمی دهد تا مورد پذیرش جامعه باشد. مرحوم قانعیراد که از اساتید بنام جامعهشناسی بودند، درباره چنین وضعیتی نکاتی را مطرح کرده بودند، از جمله دوران زوال عقلانیت که همزمان با دوره ما هم هست که خاصیت این دوران جایگزینی سلبریتیها با روشنفکران است .
به نظر میرسد در اعتراضات سال 1401 و حتی سالهای گذشته و با ظهور فضای مجازی ما شاهد افزایش نوعی از روشنفکران مردمگرا هستیم که تحقق بحثهای مهم و ایضا بحث حقیقتخواهی را به حاشیه بردهاند و به قول میشل فوکو روشنفکران در پس تودهها هستند و صرفا ایدههای تودهها را رنگ و لعاب میدهند و خودشان دالهای شناور و مدلولهای شایستهای برای عرضه ندارند.
متن کامل گزارش را از اینجا بخوانید