کد خبر: 80036

وقایع نظامی روز گذشته در مرز سیستان‌و‌بلوچستان واقعیت گروهک طالبان را آشکارتر کرد

چرا تنش بین تهران و کابل افزایش یافت؟

درگیری روز گذشته در حوزه هنگ مرزی زابل منجر به شهادت دو مرزبان ایرانی و زخمی شدن 2 نفر دیگر و کشته و زخمی شدن چند نیروی طالب شد.

سیدمهدی طالبی، خبرنگار:

11 عامل افزایش تنش بین تهران و طالبان در مرزهای شرقی کشور :

1- طالبان در دوره دوم حکومت خود که از تابستان 2021 آغاز شده است، آمریکا را به‌عنوان یک ابرقدرت شکست داده و برخلاف دوره نخست، بر تمام کشور به راحتی سیطره یافته است. 
این دو تفاوت بزرگ که البته مورد اول بزرگ‌تر است، باعث شده طالبان از خود برداشتی به‌عنوان یک گروه «غول‌کش» داشته باشد و بر همین مبنا با ‌انگیزه بالایی با دیگران روبرو شود.

2- پشتون‌ها رتبه 24 را در گروه‌های قومی بزرگ جهان دارند اما بزرگ‌ترین قبیله به حساب می‌آیند. بر این اساس آنها کمتر با تحولات جهانی تطبیق پیدا می‌کنند. طالبان همچنین گروهی شبه‌نظامی است که از میان این نظام قبایلی قدیمی برخواسته و به‌شدت از مناسبات فعلی جهانی، دانش و مواردی از این دست محروم است. 

3- طالبان فاقد دانش و توان کارشناسی لازم برای اداره یک کشور است. از سوی دیگر توان کارشناسی موجود دولت طالبان نیز براساس ساختارها و کارمندان بازمانده از دولت پیشین است که هم از لحاظ فکر و هم ارتباطات، با قدرت‌های خارجی در ارتباطند.

4- طالبان برای سیستم امنیتی خود دو مسیر را پیش‌رو دارد. یک مسیر بهره‌گیری از مناسبات با آمریکا و متحدان این کشور مانند پاکستان و عربستان و مسیر دیگر ارتباط با چین، روسیه، ایران و کشورهای آسیای میانه. از نگاه طالبان، ‌آنها در همکاری با ائتلاف قدرت‌های شرقی عضوی معمولی بوده و تحت فشار قرار خواهند داشت تا اصلاح گردند اما در صورت ائتلاف با آمریکا، ‌آنها برای مهار قدرت‌های شرقی مورد توجه قرار گرفته و ضمن دریافت کمک، می‌توانند به مرور به قدرتی در منطقه تبدیل شوند.

5- براساس آمارها جمعیت کابل شامل ۴۵ درصد تاجیک و ۲۵ درصد هزاره، ۲۵ درصد مردم پشتون و ۵ درصد از سایر اقوام است. به عبارتی دیگر کابل شهری پشتون به شمار نمی‌رود. رهبران اصلی طالبان اما به مرور درحال کاستن از مرکزیت سیاسی کابل برای از بین بردن مزیت پشتون‌های زدران و همچنین اهمیت دیگر اقوام هستند.

6- از نگاه امارت اسلامی، درگیری‌های مرزی باعث می‌شود این دولت ملی جلوه کرده و از طرفی رقبای بین‌المللی و منطقه‌ای ایران به خاطر دشمنی خود، نسبت به طالبان متمایل گشته و دولتش را به رسمیت بشناسند. این درگیری‌ها همچنین ضامن اتحاد در میان جناح‌های طالبان خواهد بود.

7- در کشوری که گوناگونی اقوام و مذاهب بسیار است و اندیشه‌های فراوانی به دلیل پراکندگی قدرت شکل گرفته‌اند، اجرای شیوه امارت اسلامی آن هم از سوی گروهی کم‌تجربه و کم‌توان از لحاظ مدیریتی، بسیار مخاطره‌آمیز است.

8- طالبان با مدل حکومتی‌اش براساس امارت اسلامی مشکلات ساختاری گسترده‌ای با کشورهای اطرافش دارد. دولت پاکستان سکولار است و نسبت به ادعاهای ارضی از سمت طالبان پشتون در ارتباط با مناطق پشتون‌نشین خود نگرانی دارد. تاجیکستان که دولتی لائیک دارد خود را مدافع جمعیت 25 درصدی تاجیک‌تباران می‌داند. ازبکستان نیز تقریبا وضعیتی مشابه با تاجیکستان دارد. چین به دلیل نگرانی از بروز تهدید از سمت افغانستان نسبت به سین‌کیانگ و روسیه نسبت به امنیت آسیای میانه که التهابات در آن می‌تواند وارد سرزمین‌های مسلمان‌نشین روسیه شده و تا جنوب مسکو را ناامن سازد حساس هستند.

9- اگر با اشتباهات طالبان، اقوام دیگر افغانستانی قدرت گیرند، حکومت یکپارچه طالبان محال خواهد بود. 

10- طالبان از آنکه تاکنون از سوی جامعه بین‌المللی و به‌ویژه از سوی همسایگان به رسمیت شناخته نشده کلافه گشته و به دنبال انجام اقداماتی در راستای اعمال فشار است. آنها می‌خواهند به همسایگان بگوید از گذشته خود دست کشیده‌اند و منشا مشکلات امنیتی نخواهند بود اما اگر تصمیم بر عدم پذیرش‌شان باشد، به سمت اقدامات ضدامنیتی متمایل خواهند گشت.

11- مشکلات اقتصادی افغانستان، طالبان را به سمت باج‌گیری و تشدید فعالیت در مسیرهای غیررسمی برای کسب پول واداشته است. طالبان هرچند با بی‌توجهی‌اش به اقتصاد، به وخامت اوضاع دامن زده، اما این معضل دامن‌گیر خود این گروه شده است.

 

متن کامل را اینجا بخوانید.

 

مرتبط ها