کد خبر: 79979

مرحوم عماد افروغ در یک گفتگوی تفصیلی منتشرنشده:

اگر با نظام آموزشی‌ فرمالیستی درافتادید، پس چرا خودتان از این عناوین استفاده می‌کنید ؟

به مناسبت ایام چهلمین روز درگذشت استاد عزیز جناب آقای عماد افروغ، هسته عدالت اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) برای اولین بار متن گفت‌وگوی تفصیلی خود را با ایشان منتشر می‌کند.

به مناسبت ایام چهلمین روز درگذشت استاد عزیز جناب آقای عماد افروغ، هسته عدالت اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) برای اولین بار متن گفت‌وگوی تفصیلی با ایشان داشته،فرهیختگان در شماره امروز این گفتگو که در 12 شهریور 1399 انجام شده را منتشر کرده است که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید؛  

*آن چیزی که من فکر می‌کنم در این کشور جولان می‌دهد، یکی بی‌عملی است که به حد فاجعه رسیده است.

*این که الان می‌گویند مجلس اصول‌گرا آمده است، کافی نیست، به‌ویژه برای کسی که از نزدیک مجلس و گروه‌های سیاسی را تجربه کرده است. باید دید در عمل مردم چه تجربه خواهند کرد. 

*تجربه سیاسی بنده به من فهماند که الگوی رفتاری گروه‌های شناخته‌شده سیاسی یکی است اما شعارها متفاوت (یا آزادی یا عدالت) است. در واقع قربانیان اصلی، مردم و سفره پهن حکومت برای غارت و چپاول و ویژه‌خواری است. 

*یکی شعار آزادی و دیگری شعار عدالت می‌دهد. اتفاقا هر‌گاه یکی از این دو شعار غالب شد تو باید بیشتر نگران باشی که روح و جوهر همان شعار پیش پای حرکات احساسی و بی‌بنیاد ذبح شود. 

*آن کسی که تا دیروز اطلاعاتی و امنیتی بود و اصلا اجازه نمی‌داد کسی آزاد باشد و حرفش را بزند و تشکل مدنی تشکیل دهد، حالا می‌شود علمدار جامعه مدنی و فردیت. کسی که تا دیروز یک نقد را در وزارت علوم تحمل نمی‌کرد، به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری با شعار جامعه مدنی وارد میدان می‌شود. قضیه چیست؟ مشکل تنها در آن فرد به‌خصوص نیست، مشکل ساختاری و جریانی است.

*ما باید به این سوال پاسخ بدهیم که چرا عدالت؟ همان عدالتی که می‌فهمیم، همان عدالتی که ما‌به‌الاشتراک خواسته‌های افراد و گروه‌های مختلف بود. عدالت در جمهوری اسلامی در این ۴۰ سال، هیچ ته‌نشین‌شده‌ای دال بر تایید تحقق شعار مشترک ندارد، بلکه خلاف آن عمل شده است. اشکال ندارد، خلاف آن عمل بشود اما چرا این شعار را نگه داشته‌اید؟ نمی‌شود و قابل قبول نیست که ذیل شعار عدالتخواهی به اقتصاد لگام‌گسیخته متمایل به شبه‌سرمایه‌داری دامن بزنید. من می‌گویم دم از اسلام نزن. تو دم از اسلام می‌زنی ولی هیچ چیز تو اسلامی نیست.

*بعضی‌ها فکر می‌کنند مفهوم عمل این است که برای مثال فقط کلنگ بزنیم و کار یدی کنیم. عمل‌شناسی با هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی در هم تنیده است.
پس باید به نسبت عدالت در عمل حساس بود و سعی کرد بسیاری از گره‌های نظری در عدالت را در عمل بر طرف ساخت.

*دائم مصلحت مصلحت بار ما نکنید. ما به‌حد کافی بر خودمان بار کرده‌ایم، چون که می‌دانم آن کسی که بار می‌کند دارد از طریق مصلحت‌اندیشی امثال بنده، منافع خودش را پیش می‌برد. این که دلش نسوخته است. من نگاه می‌کنم می‌بینم که واقعا عمل ملتزم به نظر وجود ندارد مخصوصا در حوزه‌ عدالت اجتماعی اصلا وجود ندارد.

*زمانی قم تدریس داشتم. دیدم در دالان دانشگاه بنری با اسامی استادانی که به مقام دانشیاری و استادتمامی رسیده‌اند و روحانی هم هستند زده‌اند. بنر را پاره کردم و در یکی از اتاق‌ها پرت کردم. به رئیس دانشگاه زنگ زدم و گفتم خجالت نمی‌کشید. من مثلا عضو هیات‌امنای دانشگاه هستم و از اول به این افراد درس می‌دادم. اینها همه دانشجویان بنده بوده‌اند و حکم فرزندان من را دارند. این نتیجه خون دل‌هایی بوده که من به شما در حین آموزش منتقل کرده‌ام؟ 

*گفت: اشتباه شده ببخشید و دیگر هم سراغش نرفتند. گفتم: بندگان خدا می‌دانید با این کارتان چه می‌کنید؟ آن دانشجویی که می‌خواهد سوال کند، می‌گوید این مقامش چنین است و کر و کور می‌شود؛ البته طلبه مطلوب که به این چیزها گوش نمی‌دهد. شما می‌خواهید دقیقا همان کاری که در دانشگاه‌ها شده است به حوزه هم تسری دهید.

*نمی‌دانم چرا هر کسی که می‌خواهد حرف جدید بزند، ملتزم به حرف‌هایش نیست؟ چرا می‌خواهد تیتر و عنوان بگیرد؟اگر با نظام آموزشی‌ فرمالیستی درافتادید، پس چرا خودتان از این عناوین استفاده می‌کنید و سر و کله می‌شکنید؟

متن کامل را اینجا بخوانید.

 

مرتبط ها