کد خبر: 79708

حکم تبرئه برای ترانه علیدوستی در ماجرای شکایت چند بازیگر مرد پیام مهمی برای سینما بود

دادگاه ناجی «می‌تو» شد

ایام تعطیلات نوروز ۱۴۰۱ بود که سمیه میرشمسی، یکی از دستیاران کارگردان در سینمای ایران، به توئیتر آمد و روایتی از تعرض و بدخلقی شدید یکی از هنرپیشه‌های مشهور نسبت به خودش را منتشر کرد. آنچه را در روایت او آمده بود، نمی‌شد تجاوز یا چیزی شبیه آن نامید اما مساله قابل‌اغماض و ساده‌ای هم نبود.

میلاد جلیل زاده، خبرنگار:ایام تعطیلات نوروز ۱۴۰۱ بود که سمیه میرشمسی، یکی از دستیاران کارگردان در سینمای ایران، به توئیتر آمد و روایتی از تعرض و بدخلقی شدید یکی از هنرپیشه‌های مشهور نسبت به خودش را منتشر کرد. آنچه را در روایت او آمده بود، نمی‌شد تجاوز یا چیزی شبیه آن نامید اما مساله قابل‌اغماض و ساده‌ای هم نبود. پیش از اینکه این ادعای سمیه میرشمسی راستی‌آزمایی شود، انجمن دستیاران کارگردان خانه سینما بیانیه‌ای داد که در آن به‌طورکلی وجود چنین مسائلی در سینمای ایران تایید شده بود. نکته بسیار مهمی که در این بیانیه مطرح شد و البته مغفول ماند و کسی به آن توجه نکرد، درمورد عمومیت داشتن این قبیل زورگویی‌ها و تعرضات نسبت به زنان و مردان سینمای ایران بود. در این بیانیه ذکر می‌شد عوامل رده‌بالای فیلم‌ها که با عدم حضورشان هر پروژه ممکن است، مختل شود و به‌عبارتی وسط کار قابل‌تعویض نیستند، با شیوه‌ای بسیار خشن و متکبرانه درمورد باقی عوامل برخورد می‌کنند و این شامل زن‌ها و مردها به‌طور همزمان می‌شود. به‌عبارتی یک بحث طبقاتی مطرح بود، حتی خیلی از دستیاران کارگردان یا سایر عوامل پشت‌صحنه که مرد بوده‌اند، بارها از عوامل بالادستی و خصوصا ستاره‌های فیلم‌ها کتک خورده‌اند، اما کسی برای دادخواهی آنها اقدامی نکرده، چون پروژه بدون آن ستاره ممکن بود متوقف شود و به‌علاوه، آن عوامل میانی پشت دوربین، امنیت شغلی چندانی ندارند و ناچارند با چنین سختی‌هایی بسازند. 
پرداختن به این موضوع برای هیچ‌کدام از گروه‌های سیاسی داخل و خارج ایران آورده‌ای نداشت و روی همین حساب، مساله اصلی که همین بود، در میان هیاهوی بحث تعرض و تجاوز که زیرمجموعه آن بحث کلی‌تر به حساب می‌آمد، گم شد. کم‌کم سروکله روایت‌های بعدی هم راجع‌به انواع تعرض و تجاوز پیدا شد و دیگر راست و دروغ‌شان را نمی‌شد تشخیص داد. عده‌ای از ستاره‌های سینمای ایران از راه رسیدند و متولی این جنبش شدند، درحالی‌که اصل موضوع می‌توانست نقدی علیه سیستم ستاره‌سالار سینمای ایران در پشت‌صحنه فیلم‌ها باشد. سیستمی که قدرت را به‌شکلی غیرقابل‌مهار در اختیار عده‌ای خاص می‌گذارد و طبیعتا تمام رفتارهای غلط بعدی می‌توانند ذیل همین وضعیت شکل بگیرند. این هم شامل رفتار زننده و مشکوک یک‌ستاره مذکر سینما با خانم‌هایی که جزء عوامل هستند می‌شود و هم شامل قهر کردن یک‌ ستاره مونث به این دلیل که فلان آقا از عوامل فیلم، حاضر نشده چکمه‌های او را از پایش دربیاورد و کار باید نهایتا به شکستن غرور آن مرد و زانو زدنش برای بیرون کشیدن چکمه‌ها از پای خانم بازیگر خاتمه پیدا کند. فراگیر شدن چنین بحثی می‌تواند مساله سینما را به کل ساختار شغلی و حرفه‌ای در ایران تعمیم بدهد و زورگویی کارفرماها در مشاغل مختلف را چه نسبت به زن‌ها و چه نسبت به مردها در کانون توجهات قرار بدهد. این اما چیزی نبود که جریان‌های سیاسی فعال در صحنه علاقه داشته باشند بحث را به‌سمت آن ببرند. آنها برای به‌چالش کشیدن کلیت حاکمیت، تمایل شدیدی داشتند که هر طور شده موضوع زنان در کانون توجهات قرار بگیرد؛ آن هم از جنبه‌هایی به‌خصوص که با ایده‌های راست‌گرایانه قابل‌بهره‌برداری باشد نه از جنبه‌های دیگر.

   جنبشی که خودبه‌خود از هم پاشید
در فروردین‌ سال ۱۴۰۰ بود که حدود ۸۰۰ زن از دست‌اندرکاران سینما با صدور و امضای «بیانیه زنان دست‌اندرکار سینما در اعتراض به خشونت علیه زنان در این عرصه» خواستار تشکیل کمیته‌ای برای رسیدگی به شکایات زنان درباره خشونت‌های جنسی در سینما شدند و درنهایت تصمیم این شد که رسیدگی به مطالبات زنان و خشونت و آزار علیه فعالان زن در سینما توسط کمیته مستقل پیگیری شود و برای جلوگیری از هرگونه تضییع حقوق، پنج نماینده از دل همین کمپین انتخاب شدند. رای‌گیری بین زنان امضاکننده بیانیه اعتراض به خشونت جنسی و جنسیتی در سینما و تئاتر با حضور ۱۳ کاندیدا انجام شد و در پایان ترانه علیدوستی، سمیه میرشمسی، غزاله معتمد، هانیه توسلی و مارال جیرانی به‌عنوان پنج‌نفر از اعضای هیاتی انتخاب شدند که تشکیل یک کمیته مستقل را جهت بررسی سوءرفتارهای جنسی پیگیری کنند. 
درکنار صفحه «۸۰۰ زن»، یک صفحه اینستاگرامی تحت‌عنوان «می‌تو ایران» فعالیتش را آغاز کرد که با نقل روایت‌هایی از تعرضات جنسی در فضای سینما، مخاطبانی را هم جذب کرده بود. گفته می‌شود که شقایق نوروزی، بازیگر خارج‌نشین ازجمله گردانندگان این صفحه اینستاگرامی است. در یک‌ماه اخیر نقل روایت‌های بدون‌اثبات در این صفحه اینستاگرامی، چالش‌هایی را برای جنبش داخلی ۸۰۰ زن ایجاد کرد. مسیری که این صفحه اینستاگرامی انتخاب کرده بود، ارائه گزارش‌هایی با آب‌وتاب از تعرض‌های جنسی بود و قرار نبود به جنبشی کمک کند که در داخل کشور به‌دنبال احقاق مطالبات زنان است. پیچیدگی ورود به این مساله هر روز بیش از پیش حس می‌شد. درنهایت ۱۱ خردادماه، هیات پنج‌نفره کمپین ۸۰۰ زن، طی بیانیه‌ای اعلام کرد: «هیچ روایتی را منتشر نکرده و نخواهیم کرد. همان‌طور که پیش از این بارها اعلام کردیم، اساسا صلاحیت راستی‌آزمایی و انتشار روایت‌ها را نداریم و وظیفه محول‌شده به ما نیز چیز دیگری است.» این اظهارنظر کمپین ۸۰۰ زن می‌توانست به‌معنای فاصله‌گذاری با هر جریان تقلبی دیگری باشد. ضمن اینکه در همین بیانیه اعلام کردند: «ما درباره روایت دونفر از امضاکنندگان محترم بیانیه که تصمیم به انتشار آن با نام و در صفحه عمومی خود گرفته‌اند، اعلام همراهی می‌کنیم، این به‌معنی راستی‌آزمایی روایت نیست، ما کار خود را راستی‌آزمایی نمی‌دانیم، بلکه آن وظیفه‌ای که برای خود تعریف کرده‌ایم تنها حمایت از فضای روایتگری و لزوم توجه به امنیت راوی است.» با وجود اینکه کمپین ۸۰۰ زن، اعلام کرد که هیچ‌گونه روایتی را تایید و منتشر نمی‌کند اما صفحه اینستاگرامی «می‌تو ایران» با همان گرداننده خارج‌نشینش به‌دنبال حفظ حیاتش در فضای مجازی بود و همچنان روایت‌هایی از تجاوز را با جزئیات منتشر می‌کرد؛ روایت‌هایی که کم‌وبیش به داستان‌های زرد جنسی شباهت پیدا می‌کرد و در بعضی از موارد، دروغ بودن‌شان به‌وضوح و براساس تعدادی از تناقضات داخل خود روایت، قابل‌تشخیص بود. 
کمیته پنج‌نفره جنبش زنان نسبت به اظهاراتی که این پیج جعلی داشت، بی‌تحرک و کم‌بنیه عمل می‌کرد و همچنان اظهارات بی‌مبنای این صفحه اینستاگرامی تحت‌عنوان می‌تو ایران بازنشر می‌شد. تا اینکه در تیرماه همان سال، انتشار مطلبی توهین‌آمیز درباره رزمندگان دفاع‌مقدس، باعث واکنش تند کاربران فضای مجازی شد. 
از سوی افکار عمومی اظهارات شرم‌آور و توهین‌آمیز این پیج به کمپین ۸۰۰ زن منتسب می‌شد و صفحه اینستاگرامی‌اش، در واکنش به این اعتراضات در آن صفحه اعلام کرد: «این یک حرکت صنفی در داخل جغرافیای ایران است و ارتباطی با رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی خارج از کشور ندارد. صفحه اینستاگرامی me_to_movement_iran هیچ ارتباطی با اعضای هیات پنج‌نفره پیگیری بیانیه ۸۰۰ زن ندارد.»
حواشی پیش‌آمده برای این جمله فقط همین موارد نبود. پیش از این هم تعدادی از بازیگران زن سینمای ایران نسبت به چنین جنبشی اعلام برائت کرده بودند، حتی مواردی مثل حاشیه‌سازی بی‌سند برای یکی از بازیگران پیشکسوت سینمای ایران که با فیلمش در فستیوال کن حضور داشت، این شائبه را به‌وجود آورد که بعضی از ستاره‌های زن، بعد از اتمام دوره اوج کاری‌شان به این نحو در تلاش هستند تا دوباره خودشان را مطرح کنند. قضیه به‌قدری پیچیده شد که راست و دروغ روایت‌ها در بعضی از موارد به‌هیچ‌وجه قابل ‌استنتاج نبود. در این میان حبیب رضایی و مهدی کوشکی هم که سوژه بعضی از این روایت‌ها شده بودند، از شبنم فرشادجو، ترانه علیدوستی و بابک کریمی بابت اتهامی که به‌شان زده شده بود، شکایت کردند. 

مرتبط ها