بیش از 12 سال از روزهایی که مسلحین سوری بخش زیادی از سوریه را اشغال کرده بودند و به پشت دیوارهای کاخ ریاستجمهوری سوریه رسیده بودند، میگذرد. در آن روزها که شمارشمعکوس سقوط دولت سوریه آغاز شده بود، کمتر کسی فکر میکرد از عمر دولت سوریه بیشتر از چند ماه باقی مانده باشد. هرچند کسی نمیدانست «فردای بعد از اسد» با چه سوریهای مواجه خواهد بود و آیا اصلا سوریهای با مشخصات فعلی در جغرافیای منطقه باقی میماند یا نه، اما تقریبا همه آن «فردا» را نزدیک میدانستند. امروز اما شرایط زمین تا آسمان متفاوت شده است و ملت سوریه با همه سختیهایی که متحمل شد از یکی از هولناکترین مقاطع تاریخی کشور خود عبور کرده است. و البته امروز خود را در ابتدای مسیر بسیار طولانی و پرپیچوخم «بازسازی» کشوری میبیند که زخمهای بسیاری از یک جنگ داخلی طولانی بر پیکر خود دارد. در روزهای سخت سوریه و پنج سال اولیه بحران داخلی، ایران تنها کشوری بود که به حمایت از دولت مستقر این کشور پرداخت. بیشک این حمایت صریح و همهجانبه نقش بسیار موثری در سرنرسیدن همان فردایی که خیلیها منتظرش بودند ایفا کرد. اما در این روزها که سوریه آرامش نسبی خود را بازیافته است روابط دیرینه ایران و سوریه نیازمند بازتعریف متناسب با شرایط فعلی است. دیروز رئیسجمهور ایران پس از ۱۳ سال در یک سفر رسمی و ازپیشاعلامشده به سوریه سفر کرد، سفری که میتواند نقطه آغاز فصل جدیدی در روابط دو کشور ایران و سوریه باشد. به همین بهانه با رضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگویی داشتیم پیرامون تحولات منطقه در دهه گذشته و شرایطی که امروز بر آن حاکم است. صدرالحسینی معتقد است: «شرایط تحریم ایران و نگاه دولت دوازدهم به سیاست خارجی از یکسو و شرایط تحریمی سوریه از سویی دیگر فضایی را به وجود آورده بود که انجام کار اقتصادی امر دشواری محسوب میشد اما به نظر میآید به دلیل سفرهای متعددی که در طول بیست ماه گذشته صورت گرفته تحولی در دوران اخیر ایجاد شده است.» مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
تحلیل شما از پروژه غرب برای منطقه غرب آسیا در دهه گذشته چیست و ارزیابیتان از نقش ایران در مقابل این پروژه چیست؟
«تجزیه» کشورهای مستقل و بزرگ منطقه محور اصلی کلانپروژه غرب در منطقه غرب آسیا طی دهه گذشته بوده است. سوریه نیز از این قاعده مستثنی نبود و جنگ نیابتی علیه ملت سوریه نیز از همین منظر قابل تحلیل است. اما در مقابل جمهوری اسلامی ایران که عدم تجزیه کشورهای منطقه را بهعنوان یک اصل در سیاست خارجی خود قرار داده است، در چند کشور از جمله عراق و سوریه با یاری دادن به نظامهای سیاسی این کشورها به مقابله با این پروژه پرداخت. البته سوریه مدت بسیار طولانیتری با این مساله درگیر بود و هنوز هم مناطقی از آن در کنترل تروریستهاست و نظام سلطه همچنان به دنبال فعالسازی آنهاست اما نتوانستند به هدفی که مد نظرشان بود دست پیدا کنند. در این شرایط سفر رئیسی را میتوان خط بطلان نهایی بر پروژه تحریم سیاسی دولت سوریه دانست.
تجدیدنظر عربستان در سیاستهای منطقهایاش تا حدودی تحتتاثیر شکست طراحی غرب است. این تغییر رفتار را تا چه حد پایدار میدانید؟
به نظر میآید عربستان تصمیم گرفته است نقش متفاوت و مثبتتری در منطقه ایفا کند و تلاش میکند در مقایسه با گذشته روابط متفاوتتری با برخی از کشورهای عربی بهخصوص سوریه داشته باشد. سفر وزیر خارجه عربستان به دمشق و سفر بشار اسد به عمان بخشی از همین پازل میباشد. نمیتوان اعتماد و اطمینان کامل داشت به تغییرات رفتاری عربستان در چهارچوب جدیدی که برای بازی خود تعریف کرده است اما قطعا تغییر مسیر بعضی از کشورها در برخی از موارد و موضوعات نیز باید مورد توجه کارشناسان قرار گیرد. بهطور کلی به نظر میآید با توجه به تعدد اقدامات سعودی نسبت به تحولات و شرایطی که در منطقه حاکم است، بیاعتمادی مطلق نیز وجود ندارد.
انزوای سیاسی و همهجانبه سوریه تا حدی زیادی شکسته شده است. بسیاری از کشورهایی که درحال اصلاح روابط خود با سوریه هستند کسانی بودند که گروههای ضدسوری را تقویت میکردند اما ایران هیچگاه از حمایت خود از سوریه دست برنداشت. در این شرایط که روابط سیاسی درحال اصلاح شدن است روابط سیاسی ایران و سوریه به لحاظ سیاسی و اقتصادی باید دارای چه مولفههای متمایزی به نسبت سایر کشورهایی باشد که روزی روی دمشق شمشیر گشوده بودند؟
مهمترین مولفه روابط ایران و سوریه عمقبخشی به این روابط است. با سفر رئیسی و استقبال بینظیر مردمی که در این کشور صورت گرفت، تعمیق روابط راهبردی با سوریه تثبیت شد. در این رابطه باید این نکته را با صراحت بیان کنم که این سفر توانست یک فصل جدیدی از روابط طولانی که دو کشور برادر سوریه و ایران در کنار هم داشتهاند، بگشاید. این برادری تاکنون بارها ازجمله در دفاع مقدس و در زمان حمایت ملت ایران در مقابل سوریه تجلی یافته است. خون مبارزان و مجاهدان مدافعان حرم با خون مردم سوریه در هم عجین شده و مردم سوریه جشن پیروزی خودشان را با بزرگداشت یاد و خاطره ابرفرمانده مقاومت یعنی شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار کرده و با استقبال کمنظیری که از نماینده مردم ایران یعنی رئیسجمهور به عمل آوردند از مردم ایران تجلیل کردند.
روابط اقتصادی با سوریه خیلی کمتر از حد انتظار بوده و کشورهایی که به اندازه ما تعاملات برادرانه نداشتهاند از این فرصت بهتر استفاده کردهاند. سفر رئیسی در رشد مناسب اقتصادی تا چه حد میتواند موثر واقع شود؟
من این فرضیه را قبول ندارم، به این دلیل که تحریمهای ناجوانمردانه سزار شرایط ویژهای را برای سوریه ایجاد کرد و حتی کشورهای علاقهمند به سرمایهگذاری و کار تجاری با سوریه، تحتتاثیر تحریمهای چندلایه سزار نتوانستند از تعاملات خود بهره ببرند. افزایش حضور اقتصادی و بازرگانی بعضی از کشورها در سوریه بیشتر یک عملیات روانی است. البته اینکه ما نیز در دوران پس از برقراری آرامش نسبی در سوریه اقدامات قابلتوجهی در مسائل اقتصادی انجام ندادهایم را قبول دارم اما شرایط حاکم بر اقتصاد سوریه تحتتاثیر تحریمهای نظام سلطه از جمله تحریمهای قیصر و سزار باعث شده تا اجازه چنین اقداماتی برای دیگر کشورها نیز فراهم نباشد. این به نظرم یک عملیات روانی است که هدف آن ناچیز نشان دادن و کوچکانگاری تلاشهای یک دهه اخیر ایران در سوریه است. دهها بار مقامات ارشد سوریه از جمله رئیسجمهور این کشور اعلام کرده است که برای بازسازی سوریه کشورهایی در اولویت قرار دارند که در مبارزه با تروریسم کنار ما ایستادند. شرایط تحریم ایران و نگاه دولت دوازدهم به سیاست خارجی از یکسو و شرایط تحریمی سوریه از سوی دیگر فضایی را به وجود آورده بود که انجام کار اقتصادی امر دشواری محسوب میشد اما به نظر میآید به دلیل سفرهای متعددی که در طول 20 ماه گذشته صورت گرفته، تحولی در دوران اخیر ایجاد شده است. چهار مرتبه وزیر امور خارجه ایران به سوریه رفته و نیز تعدادی از مقامات اقتصادی دو کشور به پایتختهای یکدیگر سفر کردهاند اما هنوز انتظارات برآورده نشده و به نظر میرسد این سفر با توجه به تجربیات جمهوری اسلامی در حوزه بازسازی، میتواند روابط اقتصادی ما و سوریه را در حوزههای مختلف تسریع کند.