زهرا رمضانی، خبرنگار:جمعیت قابل توجه بیکاران فارغالتحصیل دانشگاهها، عدم بهروزرسانی مناسب برخی سرفصلهای دانشگاهی، چالشهای صنعت کشور و نقش کمرنگ دانشگاهها در رفع آنها، موانع موجود در فعالیت پژوهشی اساتید، خالی ماندن صندلی دانشگاهها و… را باید معضلات اصلی این روزهای نظام آموزش عالی برشمرد. چالشهایی بسیاری از آنها ریشه در حرکت بدون نقشه یا خارج از قاعده آموزش عالی در یک دهه اخیر دارد و اصلیترین راه برای رفع آنها اجرای کامل آمایش در آموزش عالی است که به زبان سادهتر میتوان آن را همان تحول در دانشگاههای کشور معنی کرد، لازمه امروز کشور برای تغییر حرکت در حوزه تربیت نیروی انسانی و همچنین ورود جدیتر دانشگاهها در راستای حل مشکلات صنعتی و اجتماعی به شمار میرود. آمایشی که بخشهای مختلف آموزش عالی از تغییر و بهروزرسانی سرفصلها تا ادغام و الحاق دانشگاههای کوچک با دانشگاههای مطرح را شامل میشود و اخیرا نیز مقاممعظمرهبری بهصراحت درباره لزوم اجراسازی آن صحبت کردند. در این میان دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به گستردگی واحدهایش در سطح کشور و سهم ۴۰ درصدی آن در آموزش عالی یکی از زیرنظامهای مهم برای تحقق این مهم به شمار میرود. سعید آزادیان، دبیر شورای گسترش، آمایش، برنامهریزی و کارآفرینی دانشگاه آزاد در گفتوگو با «فرهیختگان» نگاهی آسیبشناسانه به وضعیت امروز دانشگاهها و آموزش عالی کشور داشته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
با توجه به اینکه مقام معظم رهبری در دیدار ماه رمضانی خود با دانشجویان، به مسائل مختلف مرتبط با آمایش آموزش عالی اشاره کردند، وضعیت اجرای آمایش در دانشگاه آزاد را ترسیم کنید.
موضوعی که در جلسه اخیر مقام معظم رهبری درباره آمایش آموزش عالی، رشتهها و کاربست رشتهها، محتوای آموزشی که در قالب رشتههای تحصیلی به دانشجویان ارائه می شود، میزان موثربودن آموزشها و درگیربودن و تناسب آن با فضای کسبوکار و اشتغال مطرح فرمودند، امروز مهمترین دغدغه جوانان و خانوادههای آنان است. اگر در گزارش روزنامه فرهیختگان هم اشاره شده بود که50 درصد داوطلبان انتخاب رشته نمیکنند و بسیاری از صندلی های دانشگاه خالی می ماند،یک از دلایل مهمش همان دغدغه اشتغال است. یک مسئله مهمی است و سالها هم وجود دارد و این دغدغه به طرق مختلف در فرمایشات رهبری وجود داشته است؛ اما مسئله این است که راهکار چیست و چه باید کنیم؟ تعبیری که مقام معظم رهبری داشتند، این بود که باید نقشه جامع واقعا علمی در کشور وجود داشته باشد. یکی از نقاط شکست در اجرایی سازی اسناد بالادستی و بویژه نقشه جامع علمی کشور ضعف در فراهم آوری زیرساختهای لازم برای تشخیص نیازها و اقتضائات منطقهای و محلی، ملی و بین المللی است. اصطلاحا این زیرساختها را ما باعناوین آمایش اقتصادی و اجتماعی، آمایش فرهنگی و آمایش فناوری و ... نامگذاری میکنیم. آمایش به این معنا است که با شناخت دقیق و به روز نیازها و اقتضائات پیرامونی(شامل منطقهای و محلی، ملی و بین المللی) و احصاء ظرفیتهای آموزش عالی(اعم از منابع نرم و سخت) با ترسیم نقشه فضایی وضع موجود در شاخص های مختلف مرتبط با حوزه کاربست آموزش عالی، مبتنی بر اسناد بالادستی نقشه فضایی وضع مطلوب ترسیم و در ادامه مسیر برای دستیابی به افق مطلوب تعیین شده تمام ظرفیتها بکار گرفته شود. به عنوان نمونه، اگر دنبال حل چالشهای کشور هستیم، باید به این مسئله توجه کرد که یکی از مولفههای مهم برای حل معضلات و مسائل کشور، کمبود نیروی انسانی متخصص جهت پاسخدهی به نیازها در سطوح مختلف است که لزوما درصد قابل توجهی از این مسئله به حوزه پژوهش هم برنمی گردد؛ چرا که صنعت نیاز به افرادی دارد که در کنار دانش تخصصی، دانش مهارتی لازم را داشته باشد. در برخی موارد وزنی که به دانش مهارتی می دهیم 60 درصد و به دانش تخصصی 40 می باشد؛ یعنی به مهارت در کنار دانش تخصصی بسیار نیاز دارند. به همین دلیل اینکه در محیطهای آموزشی صرفا یکسری دانسته تحت عنوان دانش تخصصی و محفوظات ذهنی به دانشجو منتقل گردد قطعا جوابگوی نیاز صنعت و محیط پیرامون نبوده و بنابراین شاهد رشد درصد بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی بویژه در این دهه اخیر بودهایم. از این رو وقتی درباره کلان کشور صحبت می کنیم، باید در وهله اول نیازها را به خوبی بشناسیم و بتوانیم بر اساس آن یک نقشه راه تدوین کنیم و بر اساس آن طرح ریزی داشته باشیم. نباید این را فراموش کرد که گاهی برخی رشتههای به این دلیل که در جای نامناسب اجرا میشوند، کارکرد درستی ندارند. گاهی هم چون محتوای آموزشی درستی ندارند، کاربست و کارکردشان مناسب نیست. گاهی رشته رشته خوبی است اما چون با صنعت تعامل خوبی ندارد، درنتیجه کارکرد مناسب خود را ندارد. در چنین شرایطی برای برونرفت از این فضا باید در گام اول تعاملی جدی بین دانشگاه و محیط پیرامون آن که بخشی از آن صنعت است، ایجاد شود، یعنی تعامل با سازمانها و نهادهایی که به صورتهای مختلف آموزشهای دانشگاه قطعا مورد نیاز آنها است، باید ایجاد شود. درصورتیکه چنین سمتوسویی در دانشگاه نباشد، در وهله اول باید با شناسایی اقتضائات در سطوح مختلف و در وهله بعدی شناخت ظرفیتهای دانشگاه چشم انداز روشنی را برای بهم بستن نیازهای محیطی و ظرفیتهای دانشگاه تعیین و با تدوین بیانیه ماموریت آمایش محور برای آن گامهای عملی جهت تحقق آن طرح ریزی و اجرا گردد.
بنابراین حلقه مفقوده اول، عدم ارتباط بین آن چیزی است که در دانشگاه میگذرد با نیازی که در محیط پیرامون ما چه در سازمانها و نهادها و چه صنعت وجود دارد. قطعا وقتی فرد فارغالتحصیلی می خواهد وارد بازار کار شود، باید در همین سازمانها و نهادها مشغول به کار شود، در حالی که تا پیش از آن، هیچگونه ارتباط ساختاری بین دانشگاه با صنایع وسازمانها وجود نداشته که بر اساس آن شرایط مناسبی برای اشتغال فرد بعد از فارغ التحصیلی ایجاد شده باشد.
نکته دوم این است که آیا ما در بحث اسناد بالادستی مسئلهای داریم؟ معتقدم مشکل اصلی خیلی از اسناد بالادستی در طراحی فرآیند اجرایی سازی آنها می باشد. واقعیت این است که وقتی سند اسلامی شدن دانشگاه ها که مصوب سال 92 است، را نگاه می کنیم شاید نیاز داشته باشد تا به روزرسانی شود، اما سرخط های کلی را می توان در این سند پیدا کرد ولی سوال مهم این است که چرا بعد از گذشت حدود ده سال از تصویب آن چرا توفیق خوبی در اجرایی سازی آن نبوده است؟ همچنین قانون نظام جامع آموزش و تربیت فنی، حرفه ای و مهارتی که سال 1396 در مجلس تصویب و به دولت ابلاغ شد، سرخطهای کلی و ساختارهای لازم را در جهت ارتقای وضعیت موجود در این حوزه به سمت وضع مطلوب دیده است ولی چرا بعد از پنج کار قابل توجهی براساس صورت نگرفته است؟ فرمایش اخیر مقام معظم رهبری گواه این موضوع است. بر همین اساس بنظر می رسد بیشتر از اینکه بخواهیم فرازهای موجود در این اسناد را تغییر دهیم بایستی با نگاهی آسیب شناسانه و دقیق علل عدم توفیق در اجرایی سازی این اسناد را بررسی و تعیین کنیم. در همین جهت میتوان به یکی از عوامل مهم در این عدم توفیق اشاره نمود و آن عدم وجود یک سند آمایش جامع فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری با نگاشت آموزش عالی است که بایستی مبنای برنامه ریزی جهت اجرایی سازی اسناد بالادستی مذکور قرار گیرد. بنده با بیان گزارههای بالا سعی کردم بحث را به سمت «آمایش» ببرم از همین سو باید عنوان کرد نقشه جامع علمی کشور و اسناد بالادستی در حوزه آموزش عالی به شرطی اصلاح میشوند که استناداتی که قرار است بر اساس آنها جهت گیری داشته باشیم را دقیق شود.
آیا ما نقشه فضایی دقیقی از کسبوکارها در کشور و نیازهایمان در بخش صنعت را داریم؟ آیا ما آمایش فناوری داریم که بدانیم که در چه مناطقی و در چه حوزههایی چه نیازهایی داریم تا بفهمیم چه فناوریهایی و به تبع آن چه تخصصهایی باید مورد توجه باشد. آیا با بررسی تحولات در حوزه فناوری پیش بینی از تغییرات شگرفی که دهه آینده اتفاق افتاده و به تبع اقتضائات پیرامونی آموزش عالی نیز روی خواهد داد، داریم؟ درست است که بخشی از این نیازها نیروی انسانی است، اما بخش دیگر هم بروندادهای نیروی انسانی است که ما باید کسبوکارهای دانشبنیان را براساس آن ساماندهی کنیم. مرحله بعد این است که بتوانیم با ترسیم نقشههای لایهلایه فضایی وضع مطلوب در حوزههای مختلف مبتنی بر آمایش بتوان نقشه راهی را ترسیم کرد و به واحدهای مختلف دانشگاهی ماموریت داد تا در جهت پاسخگویی به نیازهای محیط پیرامونی، ظرفیت های خود را بکار گیرد. به عنوان مثال اگر یک واحد دانشگاهی در مجاورت یک صنعت هست، باتوجه به اینکه نیازهای مهارتی، فناوری، تخصصی و پژوهشی آن صنعت معلوم و تعریف شده است، واحد دانشگاهی با تعامل سازنده و هم افزا با آن صنعت بتواند در جهت حل مسائل آن در حوزه طراحی، مواد اولیه، تامین نیروی انسانی با شاخص کارآمادگی مطلوب آن صنعت و... گامهای اساسی بردارد؛ به عنوان مثال الان در حوزه فرش، در حوزه ماشین و رنگ، طراحی و ... بهشدت مسئله وجود دارد که میتوان با کمک دانشگاه در جهت حل و رفع این چالشها اقدامات خوبی انجام داد. در این جهت مثالهای ماموس زیادی میتوان زد، به طور مثال در یکی از شهرهایی که در صنعت مبل و منبت به شکل ویژه کار می کنند، مشکلات فناوری سادهای وجود داشت که یک شرکت دانش بنیان می توانست ان مشکل را با ارائه یک محصول فناورانه رفع نموده و در اختیار بخشهای فعال در حوزه مبل و منبت بگذارد؛ تا از این مسیر هم مشکل آنها حل و هم به اقتصاد کشور کمک شود و هم آن شرکت دانش بنیان برای خود پایداری اقتصادی ایجاد نماید. به طور مثال یکی از مشکلات این بود که چوب را رنگ می کنند اما فناوری لازم برای اینکه هنگام خشک شدن، کیفیت رنگ کاهش پیدا نکند، در این شهر وجود نداشت. اگر آمایش فناوری جامع و قابل اتکایی داشته باشیم میتوان بر اساس آن ما فهرستی از موضوعات و نیازها در سطوح مختلف احصاء نمود و ظرفیتهای آموزش عالی را در جهت رفع این چالشها بکار گرفت. در قانون نظام جامع آموزش و تربیت فنی، حرفه ای و مهارتی که معتقدم قانون خوبی است سطوح 8 گانه صلاحیتهای حرفه ای گردیده است که اگر با نگاه آمایش محور جهتهای اساسی تعیین گردیده باشد میتوان بخشی از ظرفیت های آموزش عالی را در این مسیر بسیج نمود.
در نتیجه باید عنوان کرد که حلقه مفقوده نبود سند جامع آمایش فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری می باشد. بهعنوان مثال مناطق آزاد که سال ها است در کشور شکل گرفته، آیا توانستهاند در رشد اقتصادی کشور نقش قابل توجهی ایفا کنند؟ به عبارت دیگر ما از مناطق ازاد چه انتظاری داشتیم و الان جایگاه این مناطق در کشور کجاست؟ ما در حوزه آمایش مناطق آزاد دنبال داده از بخشهای مختلف بودیم و هستیم، اما هنوز به دادههایی جامع و مانع نرسیدهایم که آن را مبنا قرار دهیم، این در حالی است ما بهعنوان آموزش عالی در مناطق آزاد حضور داریم و میتوانیم برای آموزش عالی نقشه دقیقی را ترسیم کرده و نقش جدی ایفا کنیم، اما هنوز در بحث دادههای مبنایی که برای طرح توسعهمان نیاز داریم، مرجع خوبی برای دادهها نداریم، تا جایی که خودمان مجبور شدهایم از بخشهای مختلف یکسری دادهها را جمع آوری کنیم. البته از این دست مصادیق باز هم داریم. نکته دیگر اینکه سند ملی آمایش نوشته شده اما به آن هم نقصهای جدی وجود دارد که چقدر دادههای دقیق هستند و چقدر توانسته ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری را پوشش دهد؟
در مجموع به نظر میآید که اول باید در بحث آمایش، آموزشهایمان اقتضایی و متناسب با نیازها باشد و با تعیین شاخصهای کیفی دقیق برای ارزیابی خروجی آموزش عالی مانند شاخص کارآمادگی فارغ التحصیلان، بتوان مسیر اجرایی سازی و را در جهت دستیابی به اهداف ترسیم شده آغاز نمود. در این میان دانشگاه آزاد با توجه به پیکربندی و گستردگیاش در کشور، طبیعتا باید بتواند به تناسب مناطقی که در آنجا حضور دارد و با توجه به اقتضائات آن مناطق بتواند ظرفیتهایش را بازمهندسی کند تا پاسخ مناسبتر و بهروزتری را به نیازهای آن منطقه داده و به تبع بتواند از اقتصاد آن منطقه هم پشتیبانی کند به همین منظور تدوین سند ماموریت آمایش محور دانشگاه آزاد اسلامی در جهت اجراییسازی سند تحول و تعالی دانشگاه آزاد در دستور کار قرار داشته و تا کنون اقدامات خوبی نیز صورت گرفته است.
تا امروز چه میزان از آمایش در دانشگاه آزاد اسلامی به مرحله اجرا رسیده است؟
قبل از پاسخ به این سوال باید به نکته دوم مرتبط با آمایش اشاره کنم. نکته دوم این است که فرض کنید ما آمایش را هم انجام دادیم، آیا قوانین و مقررات و ضوابط موجود، این اجازه را به میدهد که تصمیم درست بگیریم؟ این مسئله تجربهشده است؛ مثلا در حوزه آموزش عالی، ما مناطق محرومی را داریم که اینها الیالابد باید محروم بمانند؛ ما یک قاعدهگذاری انجام دادهایم که بر اساس آن این مناطق محروم بوده، هستند و خواهند بود. قاعدهگذاریها را هم باید اقتضایی کرد. ما باید به این مناطق فرصت بدهیم و از آنها حمایت کنیم و به آنها ماهیگیری یاد دهیم تا محرومیت از بین برود. متاسفانه قوانین در حوزه آموزش عالی کشور با نگاه آمایش و اقتضایی فاصله زیادی دارد و نیاز به بازنگری جدی است. مثلا درصد قابل توجهی از محتوای آموزشی در رشتههای مختلف سالهاست که به روز نشده و اگر اخیرا هم این مهم مورد توجه قرار گرفته است، باید به این موضوع توجه کرد که این به روز شدن بر اساس یک نقشه راه آمایش محور صورت گیرد. هرچند اخیرا وزارت عتف این مسئله را در دستور کار قرار داده است، اما باید حواسمان باشد که فرصت کم داریم و نباید درگیر فضای بوروکراتیک شویم. بلکه باید مسیرهای کوتاه را در آَشتیدادن فضای دانشگاه با محیط پیرامون به ویژه صنعت پیدا کرده و برای آن هزینه کنیم.
دانشگاه آزاد اسلامی در حوزه آشتی دادن دانشگاه با صنعت چه اقداماتی را انجام داده است؟
طرح پویش در دانشگاه آزاد اسلامی برای اولین بار در حوزه ارتباط با صنعت طراحی و اجرایی سازی گردیده است. حدود سه سال است که در طرح پویش، برای دانشجویان به ویژه در مقطع کارشناسی و در برخی از استانها این فرصت فراهم شده است از ابتدای ورودشان به دانشگاه، بورس صنعت گردیده و طبق آن بخشی از زمان تحصیل را در دانشگاه و بخشی را در صنعت میگذرانند. دانشگاه آزاد با توجه به نشستهای متعددی که با اصحاب صنعت داشت در ابتدا توانست این نیازها را احصا کرده و بعد با بازنگری در آموزشها به تفاهمی با صنعت رسیده و تحت عنوان طرح پویش کار آغاز گردید.
اگر بخواهد تحولی جدی در بحث اشتغال جوانان ایجاد گردیده و گامی بلند برای کمکردن دغدغههای مقام معظم رهبری در این حوزه برداشته شود، باید به این مسئله توجه کنیم که قوانین مقررات و ضوابطی که در آموزش عالی وجود دارد باید بازنگری شود. همچنین باید برای آموزشهای فنی و حرفهای، جایگاه ویژهای در نظر گرفته شود، نه اینکه آن را در حاشیه دیگر نظامات نگاه کرد، بلکه باید آن را در جایگاه ویژه دید و برای آن برنامهریزی جدی صورت گیرد و تا جایی که میشود، باید ظرفیتهای آموزش عالی را برای تحقق این موضوع به کار گرفت. امروزه بهصورت میانگین در کل کشور در مقطع دوم متوسطه 35 تا 40 درصد دانشآموزان در رشتههای فنیحرفهای و کارودانش تحصیل میکنند؛ حالا می گوییم ایا چنین فرصتی در دانشگاه هم ایجاد شده است؟ در گذشته وقتی دانشآموز وارد یکی از رشتههای فنیحرفهای یا کارودانش میشد، بعد باید کاردانی پیوسته میخواند، یعنی یک مسیر تعریف شدهای برای او در نظام اموزش عالی تعریف شده بود که حداقل به روی کاغذ بتواند دانش آموز را به یک نقطه مطلوب برساند، اما با اجرایی سازی نظام آموزشی3-3-6 ، وضعیت بدین گونه است که دانش اموزی که به فنی و حرفه ای و کاردانش می رود، می تواند مستقیم به کارشناسی بیاید، اما این معنی وجود وضعیت مطلوب نیست؛ چرا که این دانش آموز با سطح پایینتری از دروس پایه نظری نسبت به رشته های نظری ریاضی و فیزیک و ... وارد مقطع بعدی میشود و در این مرحله، بسیاری از آنها به دلیل اینکه آموزش های دانشگاهی متناسب سازی نشده، به مشکل خورده و سرخورده میشوند و دلیلش هم این است که آنها بسیاری از آموزش های نظری را در مقطع دوم متوسطه ندیده اند؛ چرا که اصلا هدف رشتههای فنیحرفهای یا کارودانش سوقدادن فرد به سمت کسب یک مهارت است و نه توسعه و تعمیق مبانی نظری. این نکتهای مهم است و چنانچه قوانین کشور بازنگری جدی نشوند، این آسیب پابرجا خواهد بود.
در دانشگاه آزاد اسلامی قبلا یک شورای گسترش و یک شورای برنامهریزی وجود داشت که هر کدام مستقل بودند، اما بر اساس تصمیم مدیریت دانشگاه، این وضعیت تغییر کرد. الان بیش از دو سال است که این دو شورا تحت عنوان شورای گسترش، آمایش، برنامهریزی و کارآفرینی ادغام و فعالیت میکند. هدف این بود که گسترش دانشگاه باید حتما مبتنی بر آمایش باشد و برنامهریزی در جهت کارآفرینی صورت گیرد. دو اقدام مهم در تحول و تعالی دانشگاه بحث نهاییسازی اسناد آمایش و ماموریتگرایی واحدها و مناطق مختلف کشور در دانشگاه آزاد بود که در همین راستا در این دوسال اخیر تعامل خوبی با واحدهای دانشگاهی ساماندهی شده است. دغدغه ما این بود که نقشهای فضایی از نیازهای محیط پیرامون در مناطق مختلف در قالب ارقام آماری ترسیم گردد. تا جایی که امکانپذیر بود، تعاملاتی با ادارات کل برنامه و بودجه در استانهای مختلف، استانداریها و فرمانداریها برقرار شد، در گام اول یک آمایش اقتصادی - اجتماعی اولیهای انجام گرفت که چاپ هم شد اما این نقطه مطلوب ما نبود، بلکه یک حرکت اولیه ای بود که بتوان ادبیات موضوعه بحث آمایش را در سازمان دانشگاه پیاده سازی کرد.
در سال گذشته در دو محور فعالیتها جلو برده شد. یکی محور سامانهسپاری بود که از بهمن گذشته از استانها خواسته شد دادههای خود را بهروزرسانی کنند تا در پایان سه ماهه بهار و آخر خرداد ماه به حول و قوه الهی بتوانیم سامانه آمایش دانشگاه آزاد اسلامی را رونمایی کنیم که در آن آمایش مناطق مختلف کشور قرار خواهد گرفت. این اقدام مهمی است که با طراحی یک داشبورد مدیریتی در حوزه آمایش آموزش عالی در سیاستگذاری و تصمیم گیری های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت می تواند اثرگذار باشد.
زمان دقیق آغاز به کار این سامانه مشخص شده است؟
الان سامانه آماده است و در یکی از استانها هم نهایی شده است اما همه استان ها باید داده هایشان را بارگذاری کنند، اما قول پایان بهار را برای رونمایی از سامانه می دهیم. نکته مهم این است که تمام استان ها در آماده سازی این سامانه درگیر هستند و اطلاعات مناطق خودشان را بارگذاری می کنند تا بتوان سامانه آمایش دانشگاه آزاد را برای کل کشور نهایی نمود و معتقدم مجموعه بسیار خوبی خواهد بود که دیگر بخش ها هم می توانند از آن استفاده کنند.
محور دومی که مبتنی بر آمایش در دست اقدام است، موضوع تدوین سند ماموریت دانشگاه آزاد اسلامی و به تبع آن نهایی سازی ناحیهبندی کشور از منظر کاربست آموزش عالی به صورت اقتضایی است. در اسناد آمایش در سال 1395 وزارت بهداشت با یک مدلی و وزارت علوم با یک مدل دیگر کار را پیش بردند. به طوری که وزارت بهداشت، کشور را 10 منطقه و وزارت علوم هم 10 منطقه در کل کشور ایجاد کردند، اما بعد متوجه شدند که 10 منطقه پاسخگو نیست و به همین دلیل، هر استان را به یک منطقه تبدیل کردند. در بررسیهایی که ما در آمایش داشتیم، به این جمع بندی رسیدیم که در یک استان هم گاهی اقتضائات مناطق مختلف متفاوت است و به همین دلیل اینکه ما مثلا استان هرمزگان را یک منطقه بدانیم، درست نیست و این باعث می شود که شاید نتوانیم برنامه ریزی درست و دقیقی داشته باشیم. علتش هم این است که در استان هرمزگان یک منطقهای در مجاورت دریا است و اقتصاد دریا در آن حاکم است در حالی که در شمال استان، اقتصاد کشاورزی حاکم است که نشان می دهد شرایط مناطق مختلف یک استان هم با یکدیگر متفاوت است؛ بنابراین نیاز بود بیش از یک منطقه را در در داخل این استان در نظر بگیریم.
خوشبختانه در سال گذشته در کل کشور بحث ناحیهبندی را جلو بردیم و حدود 80 تا 81 ناحیه در تمام کشور در نظر گرفته شد. برخی استانهای یک ناحیه، برخی دو و برخی سه یا چهار ناحیه شدند که با توجه به اقتضائات و سطح نیازهای آن منطقه و همچنین ظرفیتهای واحدهای دانشگاهی مستقر در آن مناطق ماموریتهایی در نظر گرفته شد. سه دسته ماموریت مشخص شده است که شامل ماموریت آموزشی، پژوهشی، حل مسئله، ماموریت آموزشی، فناوری، حل مسئله و ماموریت آموزشی، مهارتی، حل مسئله می باشد و این سه ماموریت با سه سطح عملکردی منطقهای، ملی و بینالمللی برای تمام نواحی هشتادگانه در نظر گرفته شده است. هر ناحیهای متناسب با نیازها و ظرفیتهایش، ماموریتهای مختلفی دارد که لزوما هر ناحیه ای که در استان مشخص شده، قرار نیست هر 3 ماموریت و یا هر سه سطح عملکردی را داشته باشد، بلکه متناسب با نیازها و ظرفیتها این ماموریت ها و سطوح عملکردی تعیین شده است. حدود شصت درصد این نواحی هشتادگانه ماموریتهایی از جنس فناوری و مهارتی دارند.
با توجه به اینکه یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری بازنگری رشتههای تحصیلی با توجه به میزان مفید بودن آن برای دانشجو و محیط پیرامون است، مبتنی بر اسناد ماموریت آمایش محور تدوین شده، بازآرایی و بازمهندسی رشته های تحصیلی در مقاطع مختلف به تناسب این ماموریتها و سطوح عملکردی در دستور کار قراردارد، به عنوان مثال تعیین میشود که دورههای تحصیلات تکمیلی را در کدام نواحی توسعه دهیم ودوره های فنی و حرفه ای در کدام نواحی؛ چرا که قطعا در ناحیههایی که ماموریت فناوری و یا مهارتی دارند، اولویت اول مان توسعه تحصیلات تکمیلی نخواهد بود، بلکه رشته هایی را باید به آنجا برد که تکمیل کننده این حرکت باشد. یعنی به تناسب ناحیه بندی و ماموریت هر ناحیه، وقتی سراغ هدف گذاری و توسعه رشته ها در سطوح مختلف می رویم، می توانیم تصمیم گیری دقیق تری را نسبت به گذشته بگیریم، در حالی که قبلا اینطور نبود و به نوعی سهم خواهی وجود داشت و هر کسی که به اصطلاح زورش می رسید؛ اقدام به ایجاد رشته می کرد و توجهی به اینکه اصلا زیرساخت لازم وجود دارد و یا آن منطقه نیاز به این رشته داشته است یا خیر، نمی شد. در سالهای اخیر هم از این دست مسائل مطرح بودهاست که مثلا ما صنایع آببری را در کویر ایجاد کردهایم، سوال این است که ایا منطقی با نگاه آمایشی در این زمینه حاکم بوده است؟ ایا آبی که صنعت فولاد نیاز دارد را و در منطقه ای کویری تامین می کنیم، این مهم در میان مدت و بلندمدت اقتصاد کشاورزی که در گذشته در این منطقه وجود داشته را دچار آسیب جدی نخواهد کرد.
آیا امسال این بحث ناحیهبندی اجرایی خواهد شد؟
به امید خدا امسال طرح آمایش به عنوان یک سند و سامانه در دانشگاه نهایی خواهد شد و قطعا سال به سال بهتر خواهد شد. تلاش ما این است که در گام بعدی ورودی داده هایمان از مراجع رسمی باشد. مذاکرات آن هم در حال انجام است تا بر این اساس یک جریان مستمر بر داده ها حاکم کنیم تا مبنای تصمیمات هم دقیقتر باشد.
در بحث ماموریتگرایی هم سند ماموریت واحدهای دانشگاهی را از نیمه سال گذشته یعنی از اوایل مهر ماه به واحدهای مختلف ارائه دادهایم و این تعاملات را در بخش های مختلف شکل داده ایم. البته کمی به دلیل حساسیت هایی که در تدوین سند ماموریت ها وجود دارد، کار سخت شده است. اگر بخواهیم نگاه داده مبنا داشته باشیم طبیعتا کار پیچیده میشود؛ خود توسعه هم مدلهای مختلفی دارد و اینکه بتوانیم با نگاه ماموریت گرایی به آموزش عالی نگاه کنیم، یک بحث جدی است که به توفیق الهی توانستهایم گام های مهمی را برداریم. به عنوان نمونه کیفیت آموزش یک شاخص ترکیبی است که مجموعه ای از زیرشاخص های آن را درست می کند و شناسایی این زیرشاخص ها و تاثیر آنها بر کیفیت آموزش و همچنین پیاده سازی این مدل کمی زمان بر است و تصور می کنم موضوع سند ماموریت را با این منطق و با نهایی شدن سامانه آمایش تا پایان تابستان به یک نقطه خوبی رسانده شود. در بحث اجرایی سازی سند تحول و تعالی دانشگاه آزاد اسلامی، یکی از ارکان مهم همین اسناد ماموریت آمایش محور است و واقعیت این است که سند تحول و تعالی، گام بسیار بلندی است و به نظر می آید اگر گام های اجرایی آن به خوبی برداشته شود، می تواند بسیاری از دغدغه های آموزش عالی را در سطح کلان و با همه ابعاد آن، پوشش دهد.
در پاسخ به این سوال که ما در دانشگاه آزاد اسلامی چقدر از بحث آمایش استفاده میکنیم، باید گفت طی دو سال گذشته نگاه آمایش محور بر نظامات تصمیمگیری در دانشگاه آزاد اسلامی تاثیرات جدی گذاشته است. به عنوان نمونه اگر فراخوانی در دانشگاه آزاد برای جذب هیات علمی صورت بگیرد که هر سال دو بار در نیمه اول و دوم سال صورت می گیرد، حتما باید پیوست آمایشی داشته باشد و واحدها نمی توانند در هر رشتهای که میخواهند بدون توجه به پیوست آمایشی فراخوان بدهند. در بحث نقل و انتقالات هیئت علمی هم حتما باید این نگاه آمایشی وجود داشته باشد؛ چرا که بالاخره ما داده ها را جمع آوری کرده ایم و می دانیم در یک نقطه ای از کشور چه تعداد دانشجو داریم. به طور مثال در مقطع تحصیلات تکمیلی اگر بدون توجه به وضعیت موجود واحد و استان و تعداد دانشجویان، جابهجایی اعضای هیئت علمی صورت گیرد قطعا به کیفیت آموزش لطمه خواهد زد.
به عنوان مثال دیگری از استفاده از نگاه آمایش محور در دانشگاه آزاد اسلامی، سال گذشته استان خراسانرضوی تمام رشتههای ارشد خود را با نگاه آمایشی ارزیابی کرد. گاهی ما نیاز به تاسیس رشته نداریم بلکه بازمهندسی برخی رشتهها به ما کمک میکنند. با این منطق جابجایی 25 رشته در این استان نهایی شدند و وزارت علوم هم با ان موافقت کرد و در سال 1402 در دفترچه ارشد، این جابهجاییها در معرض دانشجویان قرار خواهد گرفت. اینکه بتوانیم ظرفیت ها را مبتنی بر آمایش بازآرایی و هدف گذاری کنیم، هدف اصلی از اجرای آمایش آموزش عالی است. در دانشگاه ما یکسری مکان و یکسری فعالیت داریم و باید ظرفیتها را مبتنی بر آمایش بازمهندسی نموده و برای فعالیتها، مکان مطلوب و یا برای مکانها، فعالیت مطلوب مبتنی بر آمایش انتخاب شود. این جنس اقدامات را ما طی ایام پیشرو باید با استفاده از اسناد آمایش انجام دهیم. همچنین در بحث تاسیس رشتههای مختلف در مقاطع تحصیلات تکمیلی هم مبنا را همین گذاشته ایم تا بتوانیم بر اساس آمایش و نگاه اقتضائی این مسئله را توسعه دهیم. یعنی دانشگاه ازاد همزمان با اینکه مفهوم آمایش را در لایه های مختلف واحدهای دانشگاهی پیاده سازی کرده، در اقداماتش هم این ابتنای به آمایش را در دستور کار قرار داده و در این حوزه هم اقدامات موثری انجام شده است.
آخرین اقدامات شورای گسترش چه بوده و در سال جدید مصوبه تازهای داشته است یا خیر؟
با توجه به اینکه یکی از ماموریتهای اساسی آموزش عالی، آموزش است، تصمیمات چه در بخش گسترش رشته ها و بازمهندسی و چه محتواهای آموزشی و همچنین دانشکده های موضوعی در همین راستا دنبال میشود. یکی از کارهای جدی که در دانشگاه مفهوم گذاری شدهاست، دانشکدههای موضوعی است. یه عنوان مثال در حوزه علوم پایه، وزارت عتف اقداماتی را در دستور کار دارد؛ که یکی از دغدغه های جدی مقام معظم رهبری نیز به شمار میرود و در زمره نیازهای اصلی کشور نیز میباشد و اصلا هیچ کشوری نیست که به علوم پایه نیاز نداشته باشد؛ اما سوال مهمی که درباره رشته های علوم پایه وجود دارد این است که اگر امروز برای علوم پایه داوطلب خوبی نداریم، آیا راه حل آن این است که تسهیلات و بورس برای این حوزه اختصاص دهیم؟ راه دیگری که ما در دانشگاه آزاد در شورای گسترش، آمایش، برنامه ریزی و کارآفرینی به آن فکر کردیم، این بود که کاربست این رشتهها را بازتعریف کنیم. به طور مثال در حوزه علوم پایه تصمیماتی در دو سال گذشته گرفته شد، از جمله اینکه در دانشکده علوم پایه در واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد اسلامی، یک دانشکده علوم و فناورهای همگرا و کوانتومی هم تاسیس شده است تا از این طریق یک پیکربندی جدیدی از علوم پایه را در تعامل با دیگر گروه ها برای پاسخدهی به نیازهای کشور به نمایش بگذارد. یکی از نیازهای کشور، بحث علوم محاسبات شناختی است. الان ما در حوزه شبکههای اجتماعی با دادههای بزرگی در ارتباط و مواجه هستیم که تحلیل، مدلسازی و نگاه علمی به آنها و حاکمشدن نگاه شناختی، کار علوم محاسبات شناختی است. در دانشکده علوم و فناوریهای همگرا و کوانتومی، یک گروه علوم محاسبات شناختی شکل گرفتهاست که تخصص های هیئت علمی در ان مشخص و رشتهها در حال بازمهندسی هستند؛ مثلا آموزش رشته علوم کامپیوتر متناسب با نیاز کشور بازمهندسی شده و به ظرفیتهای آن رشته هم توجه شده است. درواقع در کنار دانش تخصصی قصد داریم دانش مهارتی را هم به دانشجو آموزش دهیم. مثلا دانشجویی که در رشته مهندسی اپتیک و لیزر درس میخواند انتظار داریم که فقط انبوهی از دادهها را در ذهنش جمع نکند، بلکه بتواند با کسب مهارت، ظرفیت اشتغال هم در خود ایجاد کند. ما همچنین در احیا و ارتقای زیرساختهای آزمایشگاهیمان هم به این مسئله توجه داریم. همچنین باید عنوان کرد که از این جنس دانشکدهها باز هم هستند، مثل دانشکده هوش مصنوعی یا دانشکده تعلیم و تربیت اسلامی که هدفگذاری و بحثی جدی درباره آنها صورت گرفته است.
در دانشکده تعلیم و تربیت اسلامی با توجه به اینکه از یک سو دانشگاه آزاد اسلامی حدود 800 مدرسه در کل کشور دارد و از سوی دیگر، ظرفیت خوبی در تخصص های مربوط به علوم تربیتی در واحدهای دانشگاهی دارد، میخواهد با سیاستگذاری، برنامه ریزی و مدلسازی سطح آموزش ارائهشده به دانشآموزان را ارتقا داده و شرایط شکلگیری حیات طیبه مطابق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش زمینه سازی نماید. دانشکده تعلیم و تربیت بهعنوان قطب این حرکت در نظر گرفته و مجوز تاسیس آن به واحد علوم و تحقیقات به عنوان اولین نقطه ای که دانشجوی این حوزه را تربیت می کند، داده شد. دانشکده های موضوعی یکی از مباحث جدی است که در طول یکی و دو سال اخیر دنبال شده است و در سال جاری هم به صورت جدی دنبال خواهد شد. بحث توسعه رشته ها یکی از مباحث جدی ما است و با وجود فراز و نشیبهایی که با وزارتخانه داشتهایم، درنهایت به تفاهماتی رسیدهایم و برای مهر 1402 توانستیم سی و چهار رشته محل در مقطع دکتری در واحدهای مختلف تاسیس شد و نیز قصد داریم در مقطع ارشد، 200 رشته-محل را تاسیس کنیم و تا 15 روز اینده نهایی خواهد شد. به طور کلی برنامه های خوبی در توسعه و بازمهندسی رشتهها و محتواهای آموزشی در دست اقدام داریم.
هم اکنون بهطور ویژه با ماموریت ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی داریم روی سند توسعه مناطق آزاد کار میکنیم، نام آن را هم «سند ماموریت مناطق آزاد با نگاه به آموزش عالی» گذاشته شده است و گام اول «آمایش» است. یک سند اولیه آمایش برای کل مناطق آزاد هم نهایی شده و در حال ضرب و جرح و اصلاحش برای گرفتن ایرادات و نهاییکردن آن هستیم. ما باید بدانیم در مناطق آزاد کشور چه نیازها و ظرفیتهایی وجود دارد. درحال حاضر با نقطه مطلوب فاصله داریم. به عنوان مثال مناطق آزاد اروند، ارس و چابهار و... در مجاورت کشورهایی هستند که نیازهای متنوعی دارند. مناطق آزاد میتوانند درگاههایی جدی باشند، نیاز فقط کالا نیست، ما میتوانیم شرکتهای دانشبنیان داشته باشیم و آنها را در این مناطق توسعه دهیم که نیازهای کشور را مرتفع کرده و نیز نیازهای کشورهای همسایه را هم پوشش دهد.
الان مجلس هم در بحث آمایش وارد شده. قبلا هم که مصوبه شورا را داشتیم. به نظر شما آمایش از سمت چه ارگانی باید پیگیری شود و الزامات آن چیست؟
آموزش عالی کشور باید محور توسعه و پیشرفت کشور باشد و این نکته مهمی است و نباید ما صرفا نقش کارگزار را داشته باشیم. در هر منطقهای که دانشگاه آزاد باشد، حتی درجه دو و سه هم که باشد ما دستکم 10، 20 نفر فرد تحصیلکرده با تحصیلات دکترا در آنجا داریم در حالی که در آن منطقه چنین اجتماع نخبگانی وجود ندارد. سوال این است اگر طرح توسعه و پیشرفتی برای آن منطقه تدوین و راهبری شود، این طرح کجا باید تدوین گردد؟ آیا آموزش عالی و زیر نظامهای آموزشی در آن منطقه نمیتوانند پاسخ این سوال باشد. در حوزه سلامت، وزارت بهداشت محور سلامت است. این محوریت به حدی است که در این دو سال شیوع کرونا، اگر اعلام میکرد که آموزش عالی باید تعطیل یا کلاسها مجازی شوند، حتما اتفاق میافتاد. این به این دلیل بود که ما در حوزه سلامت به وزارت بهداشت و مراکز آموزشی-درمانی محوریت دادهایم. سوال اینجاست که آیا ما میتوانیم چنین محوریتی را هم به آموزش عالی بدهیم؟ باید اینطور بشود و به این سمت برویم. یعنی بخشهای مختلف باید بیایند با آموزش عالی دست به دست هم دهند تا به همافزایی جدی برسیم. اینکه تنها مجلس ورود کند، شاید راهگشا نباشد. این چیزی که بهعنوان «طرح ملی آمایش» در کشور ثبت و ضبط شده است، شاید آن جامعیت برای برنامهریزی بلندمدت را نداشته باشد که جای بحث به منظور بهبود دارد. به نظر میرسد بایستی به سمتی برویم تا محوریت آموزش عالی پذیرفته شود.