امروز قرار است پیکر آیتالله عباسعلی سلیمانی در قم به خاک سپرده شود. آیتالله شهیدی که در رسانهها زیاد از مسئولیتهای او طی چندین سال اخیر نوشتهاند؛ مسئولیتهای مهمی مثل امامت جمعه بابلسر، امامت جمعه سیستانوبلوچستان، مسئولیت نهاد رهبری در آموزش عالی دو استان مازندران و گلستان، عضویت در هیاتامنای دانشگاه سیستانوبلوچستان، مسئولیت هیاتامنای دانشکده علوم قرآن زاهدان، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاههای آزاد استانهای گیلان، مازندران و گلستان، عضویت در هیات امنای دانشگاه دریانوردی چابهار و عضویت در مجلس خبرگان رهبری. اما آنچه باعث شد صبح دیروز هزاران نفر از مردم مازندران، از چادری تا کمحجاب و از پیرمرد جانباز دوران دفاع مقدس تا جوان دهههشتادی جنگندیده برای تشییع او خود را به خیابانهای اصلی بابلسر، قائمشهر، سوادکوه و زیرآب رسانده و چهار مراسم باشکوه برای بدرقه امام جمعه سالهای نهچندان دور شهرشان برگزار کنند و علاوه بر این در سراسر استان مازندران و شهر کاشان سه روز عزای عمومی اعلام شود، جایگاه حقوقی و یا مسئولیتهای حاکمیتی آیتالله سلیمانی نبود. این، روحیات و آنچه مردم از خلقوخو و رفتارهایش به یاد داشتند بود که این جمعیت چند هزار نفره را برای تشییع پیکر شهید 75 سالهشان دور هم جمع کرد؛ روحیاتی که از آیتالله سلیمانی، مردی ساخته بود که از شمالیترین نقطه کشور تا دورترین شهرهای جنوب شرق کشور، هرکجا که مسئولیتی داشت، در خاطره جمعی مردم آن منطقه، به عنوان نمادی از «وحدت» ثبت میشد و حضورش در هر منطقه، پیامآور ترویج همدلی و رواداری حداکثری میان پیروان مذاهب اسلامی با سلیقههای مختلف اجتماعی بود.
مسالهای که نشانههای آن را میتوان در قابهای ثبتشده از مراسم روز گذشته و تکثر موجود بین تشییعکنندگان او در شهرهای مازندران دید. همانطور که میدانید دیروز و دقیقا در صبح همان روزی که مردم تهران در مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر شهید تازه تفحصشده آشوری دوران دفاعمقدس، «جانی بِت اوشانا» سنگتمام گذاشتند، قابهایی از حضور تاریخی مردم بابلسر (با پوششهای مختلف) در بدرقه پیکر شهید سلیمانی بود که بیش از هرچیز میزان شناخت اقشار مختلف مردم استان از روحیات مردمدارانه این روحانی شهید را نشان میداد.
جزئیات تشییعهای برگزارشده در چهار شهر استان مازندران و اعلام عزاهای عمومی، حتی معرفی آیتالله جوادیآملی به عنوان عالمی که قرار است امروز بر پیکر او نماز میت بخواند، در کنار یادآوری شدن روحیات و باورهای آیتالله سلیمانی بهواسطه بازنشر تصاویر و صوتهای ثبتشده از او در مواجهه با مردم اعم از شیعه و سنی، گویی همگی روایتگر و شکلدهنده میزانسنی ازپیش برنامهریزیشده است تا شخصیت و باورهای روادارانه این آیتالله شهید در طول 7 دهه زندگی پربارش را به نمایش گذاشته باشد. شاید همین شناخت مردم نسبت به طرز فکر و روحیات شهید عباسعلی سلیمانی بود که در ساعات اولیه سوءقصد به جان این عضو مجلس خبرگان رهبری، فرضیه تروریستی بودن آن را جدیتر از سایر احتمالات نشان میداد؛ روحیاتی که جامعه ایرانی بارها از فقدانش در مقاطع مختلف سال 1401 و البته قبلتر از آن ضربه خورده است. قبلا به بهانههای مختلف، در «فرهیختگان» به میزان نیاز متقابل حاکمیت و مردم نسبت به این روحیات و رواداریهایی که بیش از هرچیز شکافهای اجتماعی بهوجودآمده را ترمیم میکند، اشاره کردهایم. رویکردی که جامعه پساپاییز 1401 ایران، برای ترمیم زخمهای بعضا عمیق خود سخت به آن محتاج است. اصل ماجرای سوءقصد به آیتالله سلیمانی و مشخصات ضارب که معلوم شد و جزئیات آن در پایگاههای خبری در دسترس است؛ اما آنچه بعد از شهادت آیتالله سلیمانی در فضای رسانهای کشور جلب توجه کرد، نحوه مواجهه جریانات ضدایرانی با شخصیت این آیتالله شهید بود. جریاناتی که بازوهای رسانهایشان در طول سه ماه پاییز 1401 و اوجگیری ناآرامیهای داخلی کشور تمام تلاششان را کردند تا شکافهای بهوجودآمده میان مردم و حاکمیت را به عمیقترین وضعیت خود برسانند.
رسانههایی که مردم رویکردشان در پوشش دادن اتفاقات تلخ پاییز سال قبل را اینطور بهخاطر داشتند، حالا با سوژه این شیخ شهید روبهرو شده بودند که هرطور معرفیاش میکردی و جعلیات مرسوم این رسانهها را چاشنی آن قرار میدادی، مردم مناطقی که او را از نزدیک درک کرده بودند، میتوانستند بهراحتی ادعاهای مطرحشده را راستیآزمایی کنند. از جنوب شرق تا شمال کشور خاطرات رفتارهای سرشار از رواداری او را در ذهن داشتند و اولین تصاویری هم که از این شیخ شهید در فضای مجازی پخش شد، او را در جمع مردم محروم سیستان و علمای اهل سنت بلوچستان نشان میداد.
ماجرای دروغ 420 میلیارد تومانی اپوزیسیون ترحمبرانگیز!
ویژگیهای شخصیتی آیتالله شهید، عباسعلی سلیمانی که به آن اشاره کردیم، باعث شد جریانات ضدایرانی بهجای داستانسرایی درباره خود شیخ، به فاصله چندساعت از حادثه، به جعل واقعیت اتفاق رخداده در بانک روی بیاورند. طی یکی، دو روز گذشته بود که رسانههای غصهدار از گسسته شدن جریانی که قرار بود پروژه جدیدی موسوم به «منشور همبستگی» را جلو ببرد، دست به ساخت روایتی جعلی زدند که همزمان هم اقدام فرد ضارب در سوءقصد به آیتالله سلیمانی را یک امر عادی و طبیعی نشان دهند و هم وجهه شیخ شهید شناختهشده به رواداری و وحدت را در حد توان و حداقل درنظر مخاطبان خودشان تخریب کنند. گفتهاند آیتالله سلیمانی در حساب خود 420 میلیارد تومان موجودی داشته و ضارب بعد از متوجه شدن این نکته به او شلیک کرده. خبری که قرار بود با ملتهب کردن جو عمومی جامعه، به اپوزیسیون ازهمگسستهشده این روزها هم تنفس مصنوعی دهد. تلاشی که البته بعد از چندساعت با توضیحات مستند مسئولان بانک محل وقوع حادثه و امامجمعه بابل راه به جایی نبرد. توضیحی با این مضمون که آیتالله شهید، برای پرداخت دستمزد کارگری که در منزلش تعمیراتی انجام داده بود در بانک حضور داشته و شخصا برای پرداخت چهارمیلیون و 200 هزار تومان دستمزد این کارگر در نوبت بوده است.