حسین قهار:میخواهیم درباره بزرگترین ابهام در برگزاری مسابقات فوتبال در ایران حرف بزنیم. درباره راز نامکشوف سکوهای آزادی. درباره یک بلبشو همیشگی خندهدار که شاید حاصل فعالیت یک سیستم مافیایی و البته بیعرضگی برخی افراد باشد. در ایران همیشه حضور پرشور مردم در استادیومهای فوتبال بهعنوان یک افتخار و دستاورد بزرگ قلمداد میشود. اما وقتی ردپای یک فساد بزرگ سازمانیافته در میان باشد نباید به اتفاقات روز یکشنبه در دربی و موارد زیاد مشابه آن افتخار کرد. فروش 15 هزار قطعه بلیت و حضور نزدیک به 60 هزار تماشاگر در استادیوم آزادی سیستم مدیریتی ورزش کشور را زیر سوال میبرد. اگر ارادهای برای برخورد قاطع و شفافسازی در این زمینه وجود نداشته باشد، تمام این فرضیههای تهوع آور و خطرناک به یقین تبدیل خواهد شد. اما قبل از ورود دقیقتر به این ماجرا باید بگوییم که در این سیستم نابسامان فدراسیون فوتبال کمترین تقصیر را دارد و زورش نمیرسد که به برخی جریانها این حقیقت را القا کند که متولی فوتبال کشور و مسئول اصلی برگزاری مسابقات است و همه باید زیر نظر آنها و قوانین مورد تایید فیفا و فدراسیون کار کنند. در نتیجه این فوتبال چندین متولی پرزور دارد که نظراتشان بر فدراسیون همواره غالب است و کسی هم توان و حتی جرات سوال کردن از آنها را ندارد.
عدد 15 هزار از کجا آمد؟
بدیهیترین سوال در مورد دربی شماره ۱۰۰ این است که مسئولان با چه مکانیسمی به عدد 15 هزار قطعه بلیت برای فروش به تماشاگران رسیدند؟ طبق پیگیریهای انجامشده از سوی «فرهیختگان»، مسئولان فدراسیون حتی در جلسات به مسئولان اعلام کردهاند با توجه به شرایط جدول و حساسیت برای این بازی جمعیت بیشتری به استادیوم میآید اما خروجی نشستها با کدام کار کارشناسی به این عدد رسید؟ همانطور که در روز برگزاری بازی مشخص شد، آزادی ظرفیت استقبال از تماشاگران بسیار بیشتری را داشت؛ پس چرا تصمیم گرفتند بلیتفروشی را فقط برای ۱۵ هزار نفر انجام بدهند؟ سوال مهم بعدی این است که آیا برگزارکنندگان این بازی بزرگ انتظار و این درک ساده را نداشتند بیش از ۱۵ هزار نفر خودشان را برای در روز دربی به آزادی برسانند؟ آنها پیشبینی نمیکردند که ازدحام جمعیت در اطراف ورزشگاه ممکن است بیشتر از تعداد بلیتهای فروختهشده باشد؟ جالب اینکه به محض روبهرو شدن با هر انتقادی همه از شورای تامین استان نام میبرند. پس پیشنهاد ما به مسئولان شورای تامین این است که مصلحتاندیشی را کنار گذاشته و یک بار به احترام مردم، کشور و فوتبال به این قضایای مربوط به مافیای بلیت و حضور تماشاگر در استادیوم ورود کنند و توضیح بدهند که چرا تا به حال فکری به حال این ماجرا نشده است.
بازار سیاه، خودجوش یا فرمایشی؟
بازار سیاه بلیتهای دربی 100 به مراتب بزرگتر و سازمانیافتهتر از آن بود که آن را به اقدام غیرقانونی چند فرد سودجو خلاصه کنیم. این افراد در بهترین حالت میتوانستند تعداد بسیار کمی بلیت به هواداران بفروشند اما در واقعیت بلیتهایی که در بازار سیاه فروخته میشد بسیار پرشمارتر بود. با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد که چه رقمهای وحشتناکی در روز برگزاری این بازی برای خرید بلیت جابهجا شده است. قیمت بلیت بازار سیاه برای تماشای یکی از حساسترین دربیهای تهران از ۱ تا ۴ میلیون تومان بود. فرض کنید حدود ۵ هزار بلیت بازار سیاه نیز با نرخ متوسط دو و نیم میلیون تومان برای هر بلیت به فروش رسیده است. این عدد بزرگتر و حیرتانگیزتر از آن است که تنها شامل حال چند نفر شود، به نظر میرسد این اتفاق نوعی تلاش سازمانیافته برای فروش پنهانی بلیتهای گرانقیمت به هواداران فوتبال بوده است. در واقع با یک سیاستگذاری غلط جلوی درآمدزایی باشگاه پرسپولیس از فروش بلیت گرفته میشود تا سودجویان و حتی مافیا به این شکل جیب خود را پر کنند.
ضرر هنگفت پرسپولیس!
برای دربی صدم تخمین زده میشود که نزدیک به 60 هزار تماشاگر در آزادی حضور پیدا کردهاند. به این ترتیب با سیاست فروش 15 هزار بلیت، پرسپولیس از فروش 45 هزار قطعه بلیت محروم شود. حال چطور میشود مسابقهای مثل دربی پایتخت با بلیتفروشی اینترنتی انجام شود اما هنوز هم هیچ کس نداند که دقیقا چه مقدار تماشاگر در ورزشگاه حاضر بودهاند؟ درآمد حاصل از فروش ۱۵ هزار بلیت تفاوتهای بسیار زیادی با درآمد حاصل از فروش 60 هزار بلیت دارد. تفاوت درآمد باشگاهها از بلیتفروشی با رقم واقعی که برای پر شدن بخش زیادی از سکوهای آزادی پرداخت شده به جیب چه کسانی رفته است؟ این تفاوت آنقدر معنادار است که اصلا نمیتوان بهسادگی از کنارش عبور کرد. امیدواریم مصلحتاندیشیها و جایگاه برخی جریانها یک بار کنار برود و به پشت پرده شوم این فاجعه و فساد سازمانیافته رسیدگی شود.
تقسیم غنایم در آزادی
یکی دیگر از مشکلات بسیار مهمی که هرجومرج را در فضای ورزشگاههای ایرانی رقم میزند، این است که بسیاری از نهادها برای خودشان سهمی قائل هستند تا تماشاگران را بدون پرداخت هزینه یا حتی دریافت غیرقانونی وجه خارج از سیستم بلیتفروشی و حتی رایگان به استادیوم راه بدهند. این وسط بدون تعارف باید گفت که حراست مجموعه ورزشی آزادی و حتی پلیس به هیچ وجه عملکرد قابلقبولی ندارند. چرا افرادی که صاحب بلیت نیستند باید این شانس را داشته باشند که بازی را از روی سکوها ببینند؟ چرا افرادی که قانون را به همین سادگی دور میزنند، با مشکلی برای رفتن به ورزشگاه روبهرو نمیشوند؟ با بلیتفروشی اینترنتی مگر قرار نبود جلوی این اتفاقات گرفته شود؟ اینکه نهادهای مختلف سکوهای آزادی را مثل غنایم جنگی بین خودشان تقسیم میکنند اصلا امیدوارکننده نیست. فاجعه بعدی حضور افراد سرشناس اینستاگرامی در استادیوم و رفتن آنها به تونل و کنار زمین با برقراری ارتباطات با افراد خاص است که فراتر از حد فاجعه است. در هر بازی تا دلتان بخواهد افراد غیرمرتبط به کنار زمین میآیند و برای صفحات اینستاگرامی خود تولید محتوا میکنند.
داستان مبهم طبقه دوم
جالب اینجاست که یکنفر هم توضیح نمیدهد که دقیقا تکلیف سکوهای طبقه دوم ورزشگاه چیست؟ طبقهای که ماهها مسئولان از خطر ریزش و ناامن بودن آن حرف زدند، بهیکباره برای دربی امن شد؟ اگر رئیس فدراسیون فوتبال نشستن هوادار روی این سکوها را مترادف خطر جانی میداند پس چرا در روز برگزاری دربی درهای طبقه دوم روی هواداران باز میشود؟ و اگر نشستن روی این سکوها مشکلی ندارد چرا ناگهان هواداران بخشی از سکوهای طبقه دوم تخلیه میشوند؟ مسئولان یا نمیدانند که درحال انجام چه کاری هستند یا اینکه خیلی خوب میدانند! اسم این حرکت درآمدزایی با ریسک به خطر انداختن جان مردم است. فوتبال ایران قبلا بهخاطر حضور تماشاگران در طبقه دوم آزادی در رقابتهای بینالمللی با جریمه روبهرو شده، اما ناگهان در رقابتهای لیگ برتر این اتفاق رقم میخورد. تصاویر متعددی که از روز برگزاری بازی منتشر شده نشان میدهد بخشی از سکوهای طبقه اول هم علیرغم حضور تماشاگرها شرایط جالبی نداشتند. با این حال معلوم نیست که دقیقا چه سیاستی در مورد بازسازی ورزشگاه آزادی وجود دارد. وضعیت عجیب و مبهم سکوها شرایط را برای افرادی فراهم کرده که همواره بهدنبال فرار از شفافیت هستند. افرادی که ظاهرا درآمدشان به مبهم بودن شرایط وابسته است.
اگر یک نفر سکته میکرد...
بنابر اعلام یک منبع رسمی و آگاه در فدراسیون فوتبال، جمعیت حاضر در طبقه اول ورزشگاه آزادی بیش از 25 هزار نفر بوده است. آن هم در شرایطی که سکوهای جایگاه بهخاطر بازسازی قابل استفاده نبود. تمام راهروها مملو از جمعیت و بسیاری از تماشاگران هم در تونل بهصورت ایستاده تماشاگر دربی بودند. در چنین شرایط حیرتانگیزی اگر یک نفر دچار سکته قلبی یا حوادث اینچنینی میشد بههیچعنوان فرصت و راه امدادرسانی به او وجود نداشت که این ماجرا برخلاف قوانین و مقررات فیفا و فوتبال است. فوتبال ایران هم در بازیهای بینالمللی بارها بهخاطر این فاجعه حضور بیش از گنجایش جمعیت در استادیوم جریمه شده است. باز هم تاکید میکنیم که برای دربی تنها قرار بود 15 هزار بلیت به فروش برسد و طبق اعلام منابع آگاه وقتی با ازدحام جمعیت در آستانه بازی مواجه شدهاند دستور بلیتفروشی اینترنتی صادر میشود که آمار فروش حدود 200 تا 300 قطعه بلیت بوده و نزدیک به 45 هزار تماشاگر به شکلی غیرقانونی وارد ورزشگاه آزادی شدهاند که مجهز به سیستم بلیتفروشی الکترونیکی و گیتهای رسمی ورود و خروج تماشاگران است!
بلیتهای جعلی و بازار سیاه
در روز برگزاری دربی تعداد زیادی بلیت جعلی در ورزشگاه وجود داشت و برخیها با در دست داشتن دستگاه کارتخوان و انجام عملیات بانکی آنلاین اقدام به فروش بلیت میکردند که رسانهها خبر از بازداشت تعدادی از آنها دادهاند. برخیها هم بلیتهای سامانه یا بلیتهای سهمیهای که با ارتباطات دریافت کرده بودند را در بازار سیاه فروختهاند. مسئولان فوتبال اعلام رسمی کردهاند که آنها هیچ ارتباطی با سامانه بلیتفروشی و فدراسیون و سازمان لیگ نداشتهاند.
نکته جالب توجه اینجاست که خیلیها هم بدون بلیت توانستهاند وارد استادیوم شوند که این نتیجه بیعرضگی در انجام مسئولیتهای قانونی افراد حقیقی و حقوقی مختلف است.
کوروش آقابیگی، مدیرعامل شرکت برهان مبین که وظیفه فروش بلیت مسابقات فوتبال را برعهده دارد، در گفتوگو با سایت سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال اعلام کرده بلیتهای جعلی چاپ شده هیچ ارتباطی به شرکت آنها و سازمان لیگ و فدراسیون نداشته است. طبق اعلام این مقام مسئول در لحظات اولیه آغاز بلیتفروشی برای 15 هزار قطعه بلیت 300 هزار نفر در سایت حضور داشته و درحال تلاش برای خرید بلیت بودهاند. مدیرعامل برهان مبین گفته است: «ما یک کد ملی داشتیم که در روز مسابقه ۱۲۴ مرتبه تلاش برای ورود به ورزشگاه از طریق گیتها داشته که درواقع یک بلیت خریداری شده بوده که به این تعداد تکثیر شده است. اطلاعات این بلیت در سامانه ثبت شده است اما فقط یکنفر با آن بلیت میتوانسته وارد ورزشگاه شود. بلیتهای جعلی تکثیرشده به تعداد زیاد بود ولی براساس گیتهای ورودی فقط یک نفر که برای اولینبار وارد گیت میشود میتواند با آن بلیت وارد ورزشگاه شود. سایر بلیتهای تکثیر شده دیگر قابلیت ورود به ورزشگاه را از گیت ندارند. بلیتهای جعلی پایه نیز کلا قابلیت عبور از گیت را ندارند. با این حال متاسفانه تماشاگران زیادی بدونبلیت از طرق مختلف مثل عبور از روی نردهها و... وارد ورزشگاه شدند. ضمن اینکه برای طبقه دوم هم هیچ بلیتی فروخته نشده است.»
با این توضیحات مشخص میشود که نفر به نفر افراد حاضر در طبقه دوم غیرقانونی وارد استادیوم شدهاند یا بهصورت رایگان که نتیجه بیعرضگی است یا با پرداخت وجه که نتیجه فساد و البته باز هم بیعرضگی است.
جایگاه CIP چطور در تسخیر افرادی عادی و نوجوان درآمد؟
یکی دیگر از نکات منفی دربی 100 حضور افراد غیرمسئول و عادی در جایگاه CIP بود. جایگاهی که همیشه اختصاص به مدیران فدراسیون، باشگاهها، مربیان تیم ملی، مسئولان وزارت ورزش و... داشته است. اما دیروز که مهمترین بازی فوتبال ایران را میدیدیم این جایگاه در تسخیر افراد عادی که اکثرا هم نوجوان و جوان بودند درآمده بود. در این میان نقش حراست وزارت ورزش در بهوجود آمدن چنین شرایطی کاملا پررنگ بود. از این جهت که بارها با چشمان خود دیدیم که مسئولان حراست با خود این افراد غیرعادی را تا دم در CIP آورده و به داخل رهنمود میکردند. مسالهای که باعث شد چهرههای آشنا در این جایگاه ازجمله محمود خوردبین، رضا درویش، حجت کریمی و... مجبور شوند در 90 دقیقه بازی بارها با این افراد غیرمسئول عکس بگیرند. نکته قابل توجه اینکه خبرنگار «فرهیختگان» سعی کرد از نحوه حضور افراد عادی و غیرمسئول در جایگاهCIP فیلم بگیرد که با تذکر جدی مسئولان حراست وزارت ورزش مواجه شد. همان افرادی که درواقع این عزیزان را به داخل میفرستادند. در کنار این مساله در جایگاه خبرنگاران هم افراد غیرخبرنگار زیاد دیده شد که درواقع وقتی جایگاه CIP پر شد، آنها مجبور شدند به جایگاه خبرنگاران آمده و در این بخش مستقر شوند.
بلیتفروشی الکترونیکی برای تشخیص هویت و برقراری امنیت کامل و ایجاد نظم در همهجای دنیا انجام میشود. در ایران هم برای سینما و سالن کنسرت و... هیچوقت شاهد این جنجالها و تخلفات نیستیم. در فوتبال اما جمعیت زیاد علاقهمند برای حضور در استادیومها بستر را برای این فساد سازمانیافته فراهم میکند. زور فدراسیون فوتبال به مسئولان مختلف نمیرسد و آنها چارهای جز سکوت ندارند. چون قدرت دراختیار داشتن اختیارات کامل برگزاری مسابقات را از آنها گرفتهاند. در بازیهای بینالمللی که برگزارکننده صفر تا صد آن فیفا و ایافسی هستند بسیاری از این مشکلات وجود ندارد. چرا؟ چون کسی نمیتواند به این نهادها زور بگوید. در داخل اما توان این فشار و سلب قدرت و مسئولیت از دوش فدراسیون وجود دارد.
درباره مافیای فروش بلیت و حضور جمعیت در ورزشگاه، حراست، پلیس، وزارت ورزش و جوانان، مسئولان ورزشگاه آزادی و سایر نهادهای مرتبط باید به مردم و رسانهها پاسخگو باشند. متولی فوتبال فدراسیون است و اختیارات نهادهای فوتبالی را باید به آنها برگردانند و بقیه دستگاهها برای برگزاری مسابقات به فدراسیون، سازمان لیگ، هیاتهای استانی و باشگاهها کمک کنند. نه اینکه دخالت مستقیم در تصمیمسازی و سیاستگذاریها داشته و به احدی هم بهخاطر جایگاهشان پاسخگو نباشند.
روزنامه «فرهیختگان» در روزهای آینده باز هم این موضوع را پیگیری خواهد کرد و آماده انتشار نظرات دستگاههای مرتبط با این فاجعهای که در آزادی رقم خورد است.