سیدحسین امامی، دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی :دکتر عماد افروغ، استاد مسلم صداقت و اخلاق، منادی عدالتخواهی و آزادیخواهی به ملکوت اعلی پیوست، اما او فراموش نخواهد شد، حتی اگر دهها سال و نسلها بگذرد باز صدای عدالتخواهیاش با همان خلوص و دغدغهمندی و پاکی و صداقت در گوشها شنیده و در دلها نفوذ میکند.
آری! استاد توانا و اندیشمند صاحبنظر، فعال سیاسی اجتماعی و فرهنگی دکتر عماد افروغ از میان ما رخت بربست، اتفاقی که باورش سخت و تحملش دردناک است، اما راهی جز رضایت به تقدیر الهی نیست، اگرچه معتقدم مرگ برای او امری سخت و دردناک و... نبوده است، افروغ همچنان مولایش که دغدغه عدالت و قسط و مردم داشت با مرگ روبهرو شد و آن را پذیرفت، شاهدم هم سخنرانیها و به میدان آمدنش در بحبوحه بیماری و شیمیدرمانی و... بود، او راحت پذیرفت سختی برای ما ملتی است که جز صدای رسای عدالتخواهی و حقطلبی افروغ، دیگر صدایی نداریم.
افروغ اندیشمند و فعال سیاسی اجتماعی، مرد آزاده و منتقد صریح و منصفی بود که هیچوقت مردم را فراموش نکرد. خبر هولناک و دهشتناکی بود، صبح روز جمعه بهاری در سحرگاه بیستوچهارم ماه مبارک رمضان، مردی از میان ما رفت که همگان او را به صداقت در گفتار و عمل میشناسند. همه به او احترام میگذاشتند، چه افرادی که با حرف و سخن او موافق بودند و چه با او مخالف بودند، چون همگان به پاکدستی او معترف بودند.
در زمانهای که بسیار در تلاش برای شهرت و کسب ثروت و قدرت هستند، افروغ از همه سمتها و درجات علمی دست کشیده و خود را وقف مردم کرد و بهصراحت و شجاعت آنچه را که میفهمید درست است بیان میکرد و از کسی باکی نداشت.
دهههاست که افروغ را میشناسم، انسانی به غایت پاکاندیش که تا پای جان به انقلاب و آرمانهای امام و مردم وفادار بود، افراط و تفریطها را برنمیتافت و با آنها به مقابله برمیخاست. افروغ جامعهشناسی بود که دغدغه سیاست داشت، فعال فرهنگ و فرهنگشناسی بود که عاشق مردم بود. انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ما را میستود و وصیتنامه و جملات و نوشتههای او را مرتب گوشزد میکرد.
افروغ تنها یک جامعهشناس صرف یا استاد دانشگاه نبود، او فیلسوفی صدرایی بود که انقلاب اسلامی را برگرفته از حکمت متعالیه میدانست و در این راه سخنرانیها کرد و کتابها نوشت.
افروغ خود را روشنفکری میدانست که رسالت پیامبران را دارد، نه قدرت توانست او را شیفته خود کند و نه ثروت و شهرت توانست او را بفریبد. راه خود را انتخاب کرده بود و سالها در این مسیر تلاش کرد و هرچه داشت در این راه خرج کرد، حتی جانش را. آنهایی که از نزدیک با دکتر افروغ آشنایی داشتند میدانند چقدر دغدغه مردم داشت و چقدر از دست مسئولانی که آگاهانه یا ناآگاهانه حق مردم را ضایع میکنند حرص میخورد، چنان فریاد بر میآورد که انگار مسئول بالادستی آن مدیر است و مسئولیت چنین کاری با اوست و در دنیا و آخرت یقه او را میگیرند و گناه آن فرد را به نام او مینویسند.
افروغ میتوانست مثل بسیاری از مسئولان و اساتید دانشگاهها و روشنفکران خود را از این عرصه کنار بکشد و گوشه عزلتی بگزیند و حتی کتاب را بنویسد و حتی سخنرانی خود را ارائه کند، اما آنقدر حرص و غصه مردم را نخورد، اما او کسی بود که این راه را انتخاب کرده بود و با اعتقاد راسخ آن را ادامه داد.
سالها هم گوشه عزلتی پیدا کرده بود، اما در آنجا هم دغدغهمند بود و بلافاصله خود را به مرکز میرساند و در باب مردم و اعتقاداتش سخنرانی میکرد. او عاشق قرآن و نهجالبلاغه و سخنان پیامبر و ائمه(ع) بود. با اندیشههای امام آشنایی کامل داشت و بجا و درست در همان لحظه بهنگام گوشزد میکرد و پندار میداد.
بارها و بارها به نقد صریح پرداخت و نگرانی از این بابت نداشت که در معرض خطری قرار گیرد یا برای او و خانوادهاش مشکلی پیش بیاید. حرف و سخن حق را هرجا که میفهمید درست است بیان میکرد و از کسی باکی نداشت.
افروغ هم به علوم اسلامی و کاربردی روز آشنا بود و هم به علوم جدید غرب. کتابهایی را که تشخیص میداد برای مردم و انقلاب خوب و مفید است ترجمه میکرد و اگر احساس میکرد جایی خلأیی وجود دارد قلم به دست میگرفت و مینوشت و اگر لازم میدید سخنرانی میکرد و هشدار میداد و دردها را بیان و درمان را اعلام میکرد.
به حسب کاری چندینبار با هم گفتوگوهایی داشتیم که در رسانهها و مطبوعات مختلف منتشر شده است، سیاستمدار پاک و علوی، آرزو و دغدغه او بود. او از مدیران و مسئولان میخواست وضعیت کشور و جهان را خوب بفهمند، تصمیمهای درست بگیرند و در راه آزادی و آبادی کشور گام برداند و خادم ملت باشند. درواقع میتوان گفت همه دغدغه افروغ زندگی بهتر و راحتتر مردم، رسیدن به حقوق و آزادیهای مدنی، دستیابی به آزادیهای سیاسی و اجتماعی و... بود و وقتی اینها مورد تهدید و فشاری قرار میگرفت، او فریاد برمیآورد و طاقت از دست میداد و خود را در مهلکه میانداخت و حفظ نظام و آرمانهای اولیه انقلاب برایش بسیار مهم بود. آنچه او را آزار میداد، فاصله گرفتن مسئولان و مدیران از مردم و افراط و تفریطهای برخی از مسئولان سیاسی و اجتماعی بود.
افروغ دقیق و بجا حرف میزد، حرف درست میزد و سعی میکرد در مکان و زمان درست حرفهایش را بزند. عطای پستها و سمتهای سیاسی را به لقایش بخشیده بود و حتی مدتی از درس و دانشگاه و پژوهشگاه فاصله گرفت، تا مورد سوءاستفاده اصحاب قدرت و ثروت و زر و زور نشود، اما هیچگاه از سیاست و مردم فاصله نگرفت و آنها را فراموش نکرد، چون همانند امام عزیزمان معتقد بود مردم ولینعمتان ما هستند.
او یک دوره نماینده مجلس بود و از وضعیت مجلس و دولت و حکومت انتقادها داشت، میگفت همین که امام راحل(ره) میگفتند مجلس در رأس امور است، یعنی درواقع چون مجلس در رأس امور نبود، امام این جمله را گفتند. اعتقاد راسخ به قانون و ارتباط موثر و لازم مردم و مسئولان داشت و شکافی که برایش مهم بود، شکاف مسئولان و مردم بود. او ما را از زمانهای هشدار میداد که این فاصله بیشتر شود و کار بهجایی رسد که از آرمانها و اهداف انقلاب دور شویم. بهراستی که فقدان چنین مردی در زمانهای که بیش از هر وقت دیگر به او نیاز داریم، ضایعه بزرگی است. چقدر سخت است زندگی بدون افروغ در این زمانه. چقدر مهربان و دلسوز بود، چه صدای گرمی داشت که از اعماق وجودش ندای مردم را سر میداد. چقدر امام خمینی را دوست داشت و به ایشان عشق میورزید. چه تصمیم زیبایی گرفته شد که در کنار امام و در حرم آن مرد الهی دفن میشود. امید که با مولایش علی(ع) محشور شود، مولایی که دغدغه عدالت را از او آموخته بود و چه سر و سرهایی با نهجالبلاغه داشت.
بر این عقیدهام که افروغ، نسخه دیگری ندارد و ما جز او کسی را نداریم که به پاکی و صداقت او، به علم و درایت او، با دغدغه و قدرت خطابه او، با استدلال و زبان او، با شناخت کامل از علوم اسلامی و علوم جدید پا به میدان نهاده و از قدرت و سیاست و ثروت و حتی جان خود بگذرد و در راه مردم صدای آزادی و عدالتخواهی سر دهد.
افروغ صدای مردمی بود که قدرت لازم برای بیان خواستههایشان نبودند و شاید حتی آگاهی از حقوق و خواستههایشان نداشتند.
افروغ که تجربه استادی دانشگاه، پژوهشگری، نمایندگی مجلس و... را داشت همه را به کناری نهاد و سعی کرد تا زبان رسای مردم باشد. آنقدر به پاکدستی خود اعتقاد و اطمینان داشت که با انتقادهایی که به مسئولان میکرد، حتی یک دشمن و مغرض و منتقد نتوانست خطایی از او را به زبان بیاورد.
افروغ زود از میان ما رفت، از بس که غصه مردم را میخورد و دغدغه ملت را داشت و از دست مسئولان و مدیران نالایق و ناآگاه نالید و... .
۲۳:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۶
کد خبر: 79325
افروغ روشنفکری منصف و عدالتجویی حقطلب بود
دکتر عماد افروغ، استاد مسلم صداقت و اخلاق، منادی عدالتخواهی و آزادیخواهی به ملکوت اعلی پیوست، اما او فراموش نخواهد شد، حتی اگر دهها سال و نسلها بگذرد باز صدای عدالتخواهیاش با همان خلوص و دغدغهمندی و پاکی و صداقت در گوشها شنیده و در دلها نفوذ میکند.
مرتبط ها