احسان زیورعالم، خبرنگار:تصور من ایرانی از ماه رمضان اساسا محدود به همان گربه جذاب است در نقشه جغرافیایی. رمضان ایران چیزی است مختص خود ایران، رمضانی که این سالها با رفتارهای عجیبوغریب دستگاههای انتظامی و تلاشهای مذبوحانه دستگاههای فرهنگی از بستر اصلی خود خارج شده است. رمضانی که از آن عنوان «ماه میهمانی خدا» به سوی نوعی «نافرمانی مدنی» پیش رفته است. چند سال اخیر در میان انواع جنگ رسانهای علیه رمضان در ایران، رمضان از آن حالوهوای دهههای پیشین خود خارج شده است. انواع و اقسام مشکلات اقتصادی بر فرآیند آیینیاش سایه افکنده و تلویزیون در تلاش سردش برای زنده کردن دنیای گذشته، نوستالژیهای باسمهای از رمضان میآفریند. رمضان در ایران اما نیازمند یک ناجی است، یک تصویر فراموششده از شادیهای رمضانه که گویی در ایران فراموششده است. تونس اما برایم نوعی رجعت بود به واقعیت رمضان، به این ماه وحدتآفرین جهان اسلام که برخلاف رویه ایرانیاش، در تونس رنگوبوی متفاوتی داشت. همهچیز از تلاش دولت ورشکسته تونس آغاز شد که ناگهان به تأمین مواد غذایی مورد نیاز مردم روی آورد و با ارائه بستههای غذایی ارزانقیمت هجوم تونسیها به فروشگاههای بزرگ کارفور، امجی و مونوپری را رقم زد. شکر و کره و شیری که تا دیروز نایاب بود ناگاه در قفسهها و یخچالها با قیمت مناسب عرضه شد تا حداقل رمضان دعای خیر ملت حامی قیس سعید، رئیسجمهور سختگیر تونس شود. اخبار از افزایش 30درصدی خرید مواد غذایی در ماه رمضان حکایت میکرد. مردم تونس رمضان را جشنی میپندارند که در آن همه آن پرهیزهای غذایی 11 ماه گذشته را کنار میزنند تا پرهیزهای تازهای رقم زنند.
دولت نه اعلام جنگ با روزهخواران میکند و نه پلیس گشت کنترل رستورانها. در تونس همهچیز تعطیل است. رستورانها و کافهها که صبحشان با انبوه کروسانخورها و قهوهنوشان کارمند آغاز میکردند، دخل صبحگاهی را به یاد خدای رمضان بسته نگاه میدارند تا مبادا سنت رمضانی پایتخت را برهم زنند. دو سال پیش عدهای در میدان بورقیبه در اعتراض به ماه رمضان گرد آمدند و در ملاءعام بطریهای آب را تا انتها سر کشیدند. نه پلیسی دخالت کرد و نه مردم همیشه در صحنه. اعتراض بیان شد و با جمله «تموم شد، خیلی تأثیرگذار بود» همهچیز به روال سابق بازگشت. اعتراض کوچک روزهنادوستان منجر به قیام ضدمذهبی تونسیها برای برهم زدن نظم رمضانی نمیشود. البته میل به رمضان و شوق به روزه معطوف به فاکتورهای بسیار است. وقتی بدانی دو هفته نخست رمضان مدارس تعطیل میشوند و دانشجویان مجبور نیستند با دهان روزه سرکلاسهای درس بنشینند، همهچیز به یک رحمت عمومی بدل میشود. دو هفته ابتدایی رمضان نه خبری از ترافیکهای صبحگاهی است و نه سروصدای مدارس بزرگ پایتخت. جهان به کام کودکان و نوجوانان است. البته ادارات هم بینصیب نمیمانند. ساعت کاری میشود 9 صبح تا 2 عصر. بیدار شدن در رمضان سخت است، اگر بدانی اساس رمضان در تونس به شبزندهداری سپری میشود.
یک ربع به اذان تونس به شهر ارواح بدل میشود. همهچیز شبیه غیب شدن ناگهانی پرندگان دم غروب است. ساحل مرسی که در لطافت بهار میزبان دریادوستان است، به طرفهالعینی خلوت میشود. آن روز خوش بهاری در مرسی، ناگهان خویشتن را تنها در میان درختان خوشبوی نارنج یافتم. گرسنه از روزهای نسبتا طولانی حتی یک مغازه باز برای خرید جرعهای آب نیافتم. در تونس افطار فقط در خانه شکل میگیرد و در میان خانواده. حتی بقال سر کوچه با آن همه خوراکی رنگارنگ، کرکره کشیده عازم خانه میشود. چند روز پیش زیر دست دندانپزشکم بودم و برایم غصه میخورد که چطور رمضان را بیحضور خانواده سر میکنم. پیرزنی که حجابی بر سر نداشت، برایش رمضان چنین حکمی داشت، میگفت فرزندانش در فرانسه بیقرار رمضان در تونسند. تونس رمضان، تونس شادی است.
از ابتدای راه، وزارت فرهنگ تونس در مرکز فرهنگی عظیم پایتخت اقدام به برگزاری 30 شب برنامه موسیقی و تئاتر و اپرا میکند. اپرای ملی چند برنامه رقص و آواز تدارک دیده بود و خوانندگان مشهور تونسی در سالن عظیم مرکز فرهنگی اقدام به برپایی کنسرت میکنند. برای درک بهتر ماجرا همانا که لطفی بوشناق، مشهورترین خواننده تونس که بلیت کنسرتهایش بین 100 تا 150 دینار است، به مناسبت ماه مبارک در مرکز فرهنگی با بلیتهای 30 و 50 دیناری قرار است دل روزهداران را شاد کند. با خودم فکر میکنم در این ماه رمضانی که گذشت کجا کنسرت و مراسم شاد در ایران برپا شده است. اساسا شبهای رمضانی در ایران به چه نحوی است. در تونس یک قصه ثابت شکل گرفته است. افطاری در خانه، نماز تراویح در مسجد و شبزندهداری در خیابانها. هرچه به عید فطر نزدیک میشویم شبهای شلوغ و پرترافیک تونس هم بیشتر میشود. این روزها بازار قدیمی شهر از ساعت 9 پر میشود از مادر و پدرهایی که قصدشان خرید رخت و لباس تازهای است برای فرزندان. بازار عود و شیرینی و شربت پررنگ است. راستی میکدهها هم به حرمت رمضان تعطیلند.
روزگار رمضانی تونس بخش جذابش در دل قهوهخانههاست. تعطیلی طلوع تا غروب در نیمهشب به زندهترین جای تونس بدل میشود. مردها و زنها درحال نوشیدن قهوه و تماشای فوتبال، حرف میزنند و دلی از عزا درمیآورند. زیر فشار اقتصادی شدید تونس، گردهمآمدنهای اینچنینی مرهمی میشود بر دل جامعهای که یکسومش زیر خط فقر است. آدمها خوشحالند و هرجا میروی بعد از سلام و یعیش، ذکر زبانشان رمضان مبروک است. کافی است بروی «سیدی بوسعید» تا زنان حنابند و مردان یاسفروش را ببینی که با شادی سمتت میآیند و با یادآوری مبروک بودن رمضان، تو را به عطر و خضاب دعوت میکنند. یادم نمیآید در رمضان کاسبی با شاد بودن در رمضان کالایش را عرضه کرده باشد. رمضان در ایران طبعش سرد است، در تونس گرم.
باید شب رمضانی در سیدی بوسعید، مشهورترین نقطه توریستی تونس قدم بزنید. آدمهایی را که پای پیاده، با متروهای دربوداغون تونس خود را به تپه مشرف به مدیترانه رساندهاند، نظاره کنی که چطور پس از افطار، تصمیم میگیرند از هوای لطیف شبانگاهی بهره بگیرند و قدمی بزنند. دختران و پسران جوان تونسی، بر ارتفاعی ایستاده و به ساحل آرام مدیترانه خیره میشوند و چند عکسی میگیرند، گویی در رمضان مدیترانه متغیر میشود. چیز دیگری شده است. آدمها در صف شیرینیفروشیهای سیدی بوسعید منتظر میمانند تا بامیههای داغ بخورند و از حضورشان لذت ببرند. گاهی فکر میکنم تونسیها آیا به آینده خوشبینند و رفتارشان پیامی ندارد که دم را غنیمت بشمار. رمضان یک دم است و غنیمتی برای مردمی کنده شده از جهان هزارویکشب.
در یکی از شبهای مرکز فرهنگی، ارکستر سمفونیک ملی تونس اقدام به اجرای موسیقی متن سریالهای معروف تونسی کرد. در میانه بحران کرونا دوستی در تلویزیون پیشنهاد داد با موسیقی متن سریالهای ایرانی، با اجرای ارکستر سمفونیک صداوسیما، یک نمایش موزیکال مهیا کنیم. چیزی شبیه اپرا که در آن با ترنم موسیقی نوازندگان، بازیگران روی صحنه قطعات نمایشی ایفا کنند. اتاق فکر و کارگردان و نویسنده و ایدهها مدون میشد و هزینهها برآورد. تنها مشکل جایی بود که علی عسگری میرفت و پیمان جبلی میآمد و در تلویزیون همین یک جابهجایی به معنای هزاران جابهجایی بود. برنامه تئاتری هوا شد و به خاطرهای از شبنشینی با کیومرث مرادی و احمدرضا بلیغ خلاصه شد. اما این سوی دنیا ناگهان همان ایده را البته کمی سادهتر روی صحنه شاهد بودم. کیفوری مخاطبان و همخوانی آنان با ترانههایش گواهی شد که آن برنامه در ایران هم محبوب میشد. تونسیها که در میان عربها به آرام بودن و زیست ساکت مشهورند، دربرابر خاطرات گذشته و نوستالژی شکلگرفته هیجانزده شده بودند. اخبار را بالا و پایین میکنم تا دریابم این برنامه تنها به لطف رمضان شکل گرفته است، یعنی اگر رمضان نبود شاید دولت تونس حتی به فکرش هم خطور نمیکرد چنین کند. دولتی که در جمعآوری زبالههای شهری هم عاجز است و چون رمضان نزدیک بود ناگهان شهر را تمیز کرد و دیوارها را رنگ و جدولها را نوسازی. پروژههای عمرانیش سرعت گرفت تا در رمضان کسی نگوید لعنت به این وضعیت.
البته در رمضانی که تجربه میکنم، همهچیز هم گل و بلبل نبوده است. تلویزیون تونس هدف آماج انتقادها بوده است تا در جایگاه تلویزیون ایران قرار بگیرد. برخلاف سالهای گذشته که تلویزیون برنامههای متنوعی تولید میکرده امسال با دو سریال در کنداکتور موجب خشم مردم شده بود. شاید برخی یادشان نباشد که سنت سریالسازی تلویزیون در ایران هم به تأسی از جهان عرب رقم خورد. زمانیکه در میانه دهه 70 تلویزیون اقدام به پخش و دوبله سریالهای رمضانی سوری کرد و از جایی تصمیم به ساخت سریال وطنی کرد. سریالهای 30قسمتی که تا آن روز تجربه نشده بود. امسال تونسیها پای سریالی به نام «فلوجه» نشسته بودند که از همان قسمت اول خشمآفرین شد. از اسم سریال که اشاره به شهری در عراق دارد و هیچ معنایی برای تونسیها ندارد تا داستان پر از بدبختی سریال که حال روزهداران را حسابی گرفته است. میل شدید به دیدن کمدی در میان تونسیها گویا مقبول رای هنرمندان نیست. هرچند طی 6 ماه اخیر پرفروشترین فیلم سینمایی در تونس «سبق الخیر»، یک کمدی به سبک کمدیهای معمول ایرانی ساخته اطیابیها و فرحبخشها بوده است؛ اما میل مخاطب در رمضان سپری شده رعایت نشد. عوضش وضع سینماها پربارتر بود با دو فیلم «جانویک» و «سوپرماریو» که همزمانیشان با رمضان حکم فروش بالا را داشت. در تونس سینماها بعد از افطار باز میشوند و تا آغازین دقایق سحر فعالند.
بههرحال «فلوجه» رو به پایان است، چند روزنامهنگار در «الشروق» و «الصباح» و دیگر روزنامههای تونسی به حمایت از سریال رفتهاند؛ اما به چشم خود دیدم که در رستوران، بهوقت افطار چون سریال آغاز شد، مدیر رستوران صدای تلویزیون رو قطع کرد و موسیقی شاد تونسی به جایش حاکم بر اتمسفر رستوران شد و کسی هم شاکی نشد. رمضان جای آه و ناله نیست. جای امر جمعی است، مثل نماز تراویح در مسجد مالک بن انس. مردم تونسی سنیان مالکیمذهبند و بزرگترین مسجد تونس، جامع مالکبن انس است بر تپههای کارتاژ، سایهافکنده بر ویرانههای رومی و فنیقی. ساعت 10 شب است و در آن فضای وهمآلود بیرون شهر و و عاری از سکنه باورناکردنی بود که هزاران تونسی، چسبیده به هم، ایستاده بهسوی قبله مسلمین، سوره الرحمن تلاوت میکردند. تراویح نمازی است در سنت سنیان که این روزها با ویدئوی گربه و امام جماعت الجزایری جهانی شده است. در مسجد از سفید تا سیاه، از فقیر تا غنی، چسبیده به هم درپی ذکر امام جماعت مسجد، مردم همراهی میکنند، چون رمضان است.
آخرین برگ ماجرای رمضان در تونس به روز قدس بازمیگردد. برخلاف ایران، تونسیها به راهپیمایی زیر نور آفتاب باور ندارند. وقت جنگ با اسرائیل گویی شب است، بعد از افطار اول نماز میخوانند و سپس عازم خیابان میشوند. محل تجمع روبهروی تئاتر شهر در میدان ابنخلدون، هم او که گفت انسان به ذات موجودی است مدنی، زیر سایهاش میایستند و علیه اسرائیل شعار میدهند که نه مدنی است و نه انسانی، پس در گفتار ابنخلدون نمیگنجد. تونس مأمن فلسطینیان است که این خود حدیث دیگری است.
۲۳:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۶
کد خبر: 79323
سفری به رمضان تونس
ماه شادیهای همدلانه
تصور من ایرانی از ماه رمضان اساسا محدود به همان گربه جذاب است در نقشه جغرافیایی. رمضان ایران چیزی است مختص خود ایران، رمضانی که این سالها با رفتارهای عجیبوغریب دستگاههای انتظامی و تلاشهای مذبوحانه دستگاههای فرهنگی از بستر اصلی خود خارج شده است.
مرتبط ها