ممکن است عدهای به دلیل موضع منفیشان نسبت به مسئولان کشور، از برنامه اخیر «فوتبال 360» تعریف کنند آن هم به خاطر مرثیهسرایی که فردوسیپور در ابتدای برنامه داشت اما با این وجود مدافعان این برنامه، مواجهه او با علیرضا جهانبخش را در قالب یک گفتوگوی حرفهای صرفا فوتبالی قرار نخواهند داد و اتفاقا دلیل خوشامدشان از برنامه این است که فردوسیپور توانسته معرکهای راه بیندازد که شبیه محاکمه و انتقامگیری از بازیکن تیم ملی فوتبال باشد. واضح است که این رفتار مدافعان محاکمه جهانبخش، مقداری متأثر از رویدادهای اصطلاحا پسامهسا است و حتی لحن خیلی از مدافعان فوتبال 360 که در فضای مجازی دیده میشد هم آشکارا آغشته به لجبازی است. فردوسیپور بعد از سالها برنامهسازی در تلویزیون و گفتوگوهای متعدد، خودش هم بر غیرحرفهای بودن این گفتوگو واقف است اما این بار قضیه فرق میکند و به نظر میرسد که روی لجبازی مدافعانش حساب ویژهای باز کرده است. مدافعانی که این بار باید از یک انتحار حرفهای دفاع کنند و قضیه با چهار سال پیش که او برنامه نود را از دست داده بود، خیلی فرق میکند.
از همان سالی که فردوسیپور، برنامه نود را از دست داد، دو جریان مدافعان و مخالفان بازگشت فردوسیپور به تلویزیون شکل گرفت. سطح دعوا نه در بین مدیران تلویزیون که به داخل رسانهها کشیده شد و حتی چهرههای مشهور سینمایی هم در دفاع از عادل معتقد بودند که مجری برنامه نود یک عاشق فوتبال است که سیاسیکاری نمیکند و اصلا چرا باید یک برنامه فوتبالی از تلویزیون حذف شود. مدافعان بازگشت او برای اجرا در برنامه نود به مدیران تلویزیون یادآوری میکردند که او هیچوقت مواضع سیاسیاش را در برنامه ورزشی اعمال نمیکند. تلاشهای پیدا و پنهان زیادی از طرف فردوسیپور برای بازگشت به نود انجام شد. بسیاری از کسانی هم که مدافع این ایده بودند بر میانهروی او تاکید میکردند. اما مصاحبه عادل با جهانبخش، کاملا خلاف همه این ایدهها بود و موضع کسانی را که مخالف قاطع بازگشت نود بودند را تایید کرد. این استدلال که آنتن یک برنامه ورزشی برای فردوسیپور موضوعیت سیاسی دارد و نه فوتبالی به دست خود عادل اثبات شد و این البته برای کسانی که دوست ندارند سرمایههای کشور خودسوزی کنند، خبر خوبی نبود.
این کجاش مصاحبه بود؟
در فرآیند گفتوگو، یک فراگرد ارتباطی دوسویه شکل میگیرد تا واقعیتها با کمترین اختلال به مخاطبان آن گفتوگو برسد. بنابراین سوالها باید بهگونهای طراحی شوند که قضاوتهای از پیش تعیین شده نداشته باشد. یک بار دیگر فضای حاکم بر گفتوگوی فردوسیپور و جهانبخش را مرور کنید. سوالات پیش از اینکه شروع شوند با یک حکم کلی و قضاوت در مورد اتفاقات سال گذشته پرسیده میشوند و در بعضی نقاط مصاحبهکننده آنقدر دست قضاوت را پیش میگیرد که حرفهایش تبدیل به یک بیانیه سیاسی میشود. برای همین است که عمده کاربران نسبت به فضای حاکم بر این گفتوگو انتقاد داشتند و آن را شبیه یک بازجویی سیاسی میدانستند.
مشکل اصلی این مصاحبه این است که از همان ابتدای کار دست مصاحبهکننده رو میشود. فردوسیپور نمیخواهد طی یک فراگرد ارتباطی به حقیقتی که ازش مطلع نیست، دست یابد بلکه میخواهد آن نتیجهای که گرفته است را از دهان جهانبخش بشنود. جهانبخش اگرچه چندباری در این تله فردوسیپور میافتد اما در مقاطعی هم میتواند فضای ذهنی مخاطب را به واقعیتهایی نزدیک کند که در جامجهانی برای تیم ملی رخ داد. این مدل گفتوگو گرفتن، از این جهت دافعه دارد که طراح و مجری مصاحبه اجازه نمیدهد مخاطب خودش به نتیجهگیری از گفتوگو برسد. فردوسیپور از همان ابتدای برنامه، تمامقد به دنبال حفظ کاراکتر خودش است و حتی در جنس نشستنش مقابل جهانبخش موضع دارد. البته به این معنا نیست که فردوسیپور قواعد برنامهسازی را بلد نیست، اتفاقا او در تلویزیون تهیهکنندگی برنامه فوتبال 120 را برعهده دارد و جالبتر اینکه در اوج وقایع سال گذشته، یکی از مجریان برنامهاش را به خاطر کنایههای سیاسی واضح روی آنتن زنده کنار گذاشت. اما ظاهرا او برای اجرای فوتبال 360 نیاز به پرگویی مدعیانه دارد. او برای حفظ و بقای کاراکتر عاصی که از خودش در رسانهها و فضای مجازی ساخته، مجبور است این یکجانبهگرایی بدون ظرافت را به یک برنامه ورزشی الصاق کند و تعجبی ندارد اگر در بخشهایی از مصاحبه حس کنید که مستبدانه شعار میدهد و حتی حکم صادر میکند. مواضع فردوسیپور در برنامه 360 ممکن است به درد نطقهای آتشین در جمع آدمهای همفکر و خودیاش بخورد اما نمیتواند نسبتی با اتفاقاتی داشته باشد که بر سر تیم ملی در جامجهانی قطر رخ داد.