کد خبر: 79131

ما را یاد و تو را فراموش

با بیان خاطره‌ای از شعرخوانی در جلسه دیدار با رهبری که شب گذشته برگزار شد، می‌گوید: «با موتور خودم را رساندم به رکعت آخر نماز؛ موتوری می‌گفت اگر قسمتت باشد به نماز آقا می‌رسی و در مسیر کلی خاطره از جبهه و یکی‌ به‌ دوهاش با فرمانده‌ها و سردارها گفت. موتوری می‌گفت: ماه رمضان از ظهر تا آخر شب منم و این موتور و از افطار هم که سیگار.»

محمدمهدی سیار، شاعر:  با بیان خاطره‌ای از شعرخوانی در جلسه دیدار با رهبری که شب گذشته برگزار شد، می‌گوید: «با موتور خودم را رساندم به رکعت آخر نماز؛ موتوری می‌گفت اگر قسمتت باشد به نماز آقا می‌رسی و در مسیر کلی خاطره از جبهه و یکی‌ به‌ دوهاش با فرمانده‌ها و سردارها گفت. موتوری می‌گفت: ماه رمضان از ظهر تا آخر شب منم و این موتور و از افطار هم که سیگار.»
بعد از افطار و قبل از شروع جلسه همین که نشستم و با آقا چشم در چشم شدم ایشان گفتند: «مثل گل آفتابگردان در شب!» این رباعی را سال ۸۸ خوانده بودم در اولین شعرخوانی‌ام در این جلسات. شعرخوانی‌ها با سیدعلی موسوی‌گرمارودی شروع شد. شاید ۲۰ نفر شعر خوانده بودند و آخرین‌شان اسمش مهدی بود. شعرخوانی او که تمام شد، آقا گفتند: «یک مهدی دیگه هم هست اینجا!»
اول گفتم یک رباعی بدهکارم به این جلسه به‌دلیل حافظه خوب! آقا بلافاصله گفتند: «یادتون رفته بود! من یک بیتی اونجا خواندم؟ یادتان هست؟» و هم‌زمان زمزمه کردیم: «غافل دادیم دل به دستت/ ما را یاد و تو را فراموش!» رباعی فراموش شده را خواندم و بعد هم غزل. محمد‌جواد شرافت بعد از جلسه گفت: «شنیدی آقا چه «الحمد‌لله»یی گفت بعد از پایان غزلت؟»
نشنیده بودم و حالا در فیلم دیدم. الحمدلله رب‌العالمین.

مرتبط ها