محمدرضا حاجی عبدالرزاق، خبرنگار:اتفاقی که پیشبینی آن خیلی سخت نبود درنهایت رخ داده و تیم ملی جوانان ایران از صعود به جامجهانی باز ماند این درصورتی است که از مدتها قبلتر اعضای کادرفنی این تیم در مصاحبههای خود همواره تاکید میکردند در این مسیر تنها هستند و هیچگاه آن حمایت لازم از سوی فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش برای این تیم به عمل نمیآید. درنهایت هم این تیم تنها در رقابتهای مرحله نهایی در ازبکستان در همان مرحله نخست حذفی از دور رقابتها کنار رفته تا حسرت صعود به جامجهانی و موفقیت در آسیا بر دل اهالی فوتبال و فوتبالدوستان بماند. بر همین اساس گفتوگوی عباس سرخاب، مربی تیم ملی و دستیار مرفاوی در این رقابتها را در ادامه میخوانید.
چه اتفاقاتی در ازبکستان رخ داد که درنهایت باعث شد باز هم تیم ملی جوانان پشت دیوار جامجهانی مانده و این حسرت بیشتر شود. از نگاه شما در این رقابتها چه گذشت؟
بحث مفصلی در این مورد وجود دارد که باید قبل از آن دربارهاش صحبت کنیم. در هر صورت کادرفنی برنامهریزی خاصی را برای این رقابتها انجام داده و دو هدف را مدنظر قرار داده بود. هدف اول ما صعود به جامجهانی و سپس موفقیت در رقابتهای قهرمانی آسیا بود.
اهدافی که به هیچکدامشان نرسیدید.
در هر صورت ما پایهریزیهای لازم را انجام داده و از بررسی 600 نفر از بهترین استعدادها این تیم ملی را انتخاب و راهی رقابتها کردیم. در این مسیر با تمامی مربیان و استعدادیابهای کشور جلساتی را داشتیم تا به مرحله انتخابی رسیدیم. برای انتخاب نفرات اصلی نیز تیم خوبی را شکل داده و در این بین آقایان مرفاوی و ماجدی خیلی تلاش کردند تا با یک کادرفنی قوی و منسجم بتوانیم تیم ملی را در راه جامجهانی هدایت کنیم. در این مسیر خیلی تلاشها نیز صورت گرفت؛ از مدیریت میرشاد ماجدی و صمد مرفاوی که هدفشان یکی بود تا سایر اعضای کادر فنی. در این بین تیمی منسجم را راهی مرحله اول رقابتها در قرقیزستان کرده و موفق شدیم با اقتدار از این مرحله صعود کنیم که این اتفاق برای ما نشاندهنده یک موفقیت رو به جلو بود.
اما جایی که باید اقتدار لازم را به رخ میکشیدید، این اتفاق رخ نداد.
در هر صورت برای حضور در مرحله نهایی و برای آمادهسازی بهمنظور اعزام به ازبکستان اشکالاتی برایمان به وجود آمد. این درحالی است که گروه سختی داشتیم و با حضور تیم ملی ایران، قطر، استرالیا و ویتنام شاهد بودیم در این گروه همه تیمها مدعی صعود بودند. اما برای تدارک بهمنظور حضور در این رقابتها اشکالاتی به وجود آمد که باعث شد در این مسیر کمی اذیت شویم.
البته قبل از اعزام هم به آنها اشاره کرده بودید.
نمیخواهم توجیه کنم اما حمایتی نشدیم، یعنی توجه آنچنانی به تیم ملی جوانان از سوی فدراسیون فوتبال صورت نگرفت. درست است که تیم ما زیر نظر کمیته جوانان بود اما اینطور نیست که فقط باید کمیته جوانان به تیم ملی این رده رسیدگی کند. به هر حال ماجدی هم یک نفر بود و از قبل هم گفتم اگر وزارت و فدراسیون کمک نکنند ایشان بهتنهایی نمیتواند همه تیمهای ردههای سنی را حمایت کرده و به سرمنزل مقصود برساند. این تیمها از لحاظ اقتصادی به توجه ویژهای نیاز دارند و کار بسیار سخت است و باید حمایت دولتی و ارگانی را به همراه داشته باشد. این در حالی است که فدراسیون هم توجه چندانی به موضوع نداشت و انگار نه انگار ما زیرمجموعه فدراسیون فوتبال هستیم.
یعنی تدارکات خوبی برای مرحله نهایی انجام نشد؟
ما تدارک و آمادگی خوبی نداشتیم. در این مسیر با تیمهای اردن و عمان بازیهای دوستانه برگزار کردیم این درصورتی است که از اردوی آمادهسازی خبری نبود و فقط بازیهای دوستانه برگزار کردیم و بلافاصله برگشتیم. البته برای برگزاری دیدارهای خود برنامهریزیهای خاص خودمان را داشتیم و برای شبیهسازی دیدار با قطر با عمان و اردن را برگزار کردیم. در این بازیها نیز یک چیزهایی دستمان آمد و موفق هم بودیم. بازی با بلاروس را درحالی ترتیب دادیم که میخواستیم در دیداری فیزیکی، بازی با استرالیا را شبیهسازی کنیم. تقریبا تیم داشت شکل میگرفت و فقط نیاز به توجه و حمایت بیشتر داشتیم.
به جز اهدافی که از آنها صحبت کردید، اهداف دیگری هم داشتید؟
ما میخواستیم نسل جدیدی را به فوتبال ایران معرفی کنیم که فکر میکنم با موفقیت این هدف را دنبال کرده و به آن رسیدیم. این در شرایطی است که بعد از سفر به بلاروس، درحالیکه باید تدارکات خوبی را برای مرحله نهایی میدیدیم، این اتفاق نیفتاد و تیم ملی در این مسیر خیلی تنها بود. یادم میآید وقتی در عمان بودیم در جلسهای با حضور تمام عوامل فنی و مدیریتی تیم اینطور عنوان کردیم که در فاصله 45 روز تا بازیها باید بهترین تدارک و عملکرد خود را داشته باشیم و باید بهترین امکانات را در اختیار تیم ملی جوانان بگذاریم تا از این مسابقات سربلند بیرون بیاییم. جلسه بسیار خوبی برگزار شد اما در عمل این حرفها اجرایی نشده و صحبتها شکل نگرفت چراکه امکاناتی که ما نیاز داشتیم آماده نشد. اینها خارج از اراده مدیریت و کادرفنی بود و باید کل فوتبال کشور برای این اتفاق بسیج میشدند. ما میخواستیم یک نسل موفق را برای آینده فوتبال معرفی کنیم و این نسل را به فوتبال کشور تزریق کنیم و همین اهمیت کار را نشان میداد.
چرا این صحبتها عملیاتی نشدند یا به قول شما شکل نگرفتند؟
واقعا نمیدانم اما هر کاری میکردیم مشکل و ایراد پیش میآمد. حتی شرایط جوی هم با ما سر ناسازگاری داشتند تا جایی که اردوها در برف و باران برگزار میشد.
جدای از این صحبتها در ازبکستان چه گذشت؟
همه این صحبتها را مطرح کردم تا به رقابتهای مرحله نهایی برسیم این درحالی است که شروع خوبی هم در این رقابتها داشتیم. در بازی اول قطر را بردیم. در بازی دوم با وجود یک نمایش منطقی و خوب مقابل استرالیا شکست خوردیم. در دیدار سوم هم اوج هنر تیم ملی را برابر ویتنام شاهد بودیم.
چطور پس مقابل عراق شکست خوردید؟
هنوز برایمان حل نشده و هنوز هضم نکردهایم که چرا تیم به این خوبی و با وجود نفرات باانگیزهای که داشتیم، جلوی عراق از همه لحاظ افت غیرمنتظرهای را شاهد بودیم و برخی شرایط عجیب بر تیم حاکم شد.
توضیحی برای این موضوع دارید؟
هنوز هم آنالیز میکنیم تا بفهمیم علت این مسائل چه بود. من بهطور شخصی البته استنباطم را از این موضوع دارم. یک بحث انگیزشی و روحی و روانی به شمار میرود و یک بحث هم به مسائل اقتصادی و مالی مربوط میشود. ما هر چه داشتیم در این 3 بازی برای بازیکنان تشریح کردیم و از لحاظ روحی و روانی نیز از غیرت و تعصب و پرچم و خانواده و کشور برای آنها صحبتهایی را مطرح کرده و هرچه در توان داشتیم چه فنی و چه غیرفنی برای بازیکنان در دور مقدماتی برای بازیکنان ارائه کردیم و به آنها همه گفتنیها را گفتیم و اگر میخواستیم جلوی عراق هم این مسائل را مطرح کنیم دیگر تکراری میشد. به دفعات این صحبتها را گفته بودیم و ما برای موفقیت مقابل عراق یک شکل و یک نوع دیگر انگیزه میخواستیم.
چه نوع انگیزه دیگری مگر باقی میماند؟
انگیزه ما باید از طرف مدیریت و مقامات بالادستی دیده شده و به آنها توجه میشد. این در حالی است که نه فدراسیون فوتبال به جریانات ما قبل از دیدار با عراق ورود کرده و نه وزارت ورزش، درحالیکه این دیدار برای ما بسیار مهم بود. این بازی برای فوتبال ایران، تیم ملی و کل مجموعه فوتبال کشور یک بازی مهم به شمار میرفت اما کسی ورود نکرده و فقط ماجدی و کادرفنی در کنار تیم بودند و ما هم نمیتوانستیم از خودمان قول بدهیم که مثلا اگر ببرید اینقدر پاداش میگیرید. اینها مسائلی بود که باید بالادستیها به آن توجه میکردند و از لحاظ انگیزشی بچهها را شارژ میکردند. با همه این تفاسیر برای دیدار با عراق آماده برگزاری یک دیدار خوب بودیم. عراق را آنالیز کرده و برای بچهها مسائل فنی را به خوبی توضیح دادیم.
ولی در زمین اتفاقات دیگری رخ داد.
وقتی به زمین رفتیم همان ده دقیقه ابتدایی حس کردیم بازیکنانمان آن کیفیت لازم را ندارند. البته 3-4 بازیکن ما قبل از این بازی سرما خوردند و ما نتوانستیم به خاطر کمبود امکانات این نفرات را آماده کنیم. شاید بگویند بهانه میگیریم اما در مجموع آن انتظاری که از تیم ملی و نفرات داشتیم تا نمایش قبلی مقابل ویتنام را تکرار کنند برآورده نشده و اصلا شاهد حضور آن بازیکنانی که با صدرنشینی صعود کرده بودند در زمین در برابر عراق نبودیم. یک افت خاص را شاهد بودیم تا جاییکه احساس کردم بین خود بازیکنان نیز شکاف به وجود آمده و انگار برای هم بازی نمیکنند. نهتنها برای هم بلکه برای نام ایران و پرچم کشور و فوتبال ایران بازی نمیکردند. حتی آنها برای خودشان هم بازی نکردند. هرچه داد زدیم فایده نداشت. در بین دو نیمه هم هرچه صحبتهایانگیزشی را مطرح کردیم و گفتیم این بازی مهم و سرنوشتساز است و دیگر تکرار نمیشود، باز هم فایده نداشت. خیلی صحبت کردیم اما باز هم تیم شکل نگرفت. ما در این دیدار غافلگیر شدیم. ما نباید در این دیدار اصلا گل میخوردیم اما اگر دقت کنید بازیکن ما ده متر عقب عقب تا هجده قدم خودمان آمده و اجازه دادیم بازیکن حریف راحت وارد محوطه ما شده و خیلی راحت هم به توپ ضربه بزند. ما در این صحنه 6 دفاع داشتیم اما عراقیها با 3 نفر حمله میکردند.
مصاحبه میلاد کر را خواندید؟ این بازیکن صحبتهای تندی علیه کادر فنی تیم ملی مطرح کرده بود.
بله متاسفانه! این صحبتها احساساتی مطرح شده و اصلا منطق پشت آن نیست. چرا این حرفها بلافاصله بعد از بازی انجام نشد؟ خود ما هم اگر بلافاصله بعد از بازی حرفی میزدیم چون ناشی از احساس بود غیرمنطقی جلوه میکرد. همان زمان هم میشد ما تقصیرها را گردن این و آن بیندازیم و بگوییم کار خودمان را کردیم. قطعا خود کر هم به این مساله میرسد که صحبتهایش احساسی مطرح شده است. مسائلی مانند حضور در استخر و تغذیه و امکانات به سرمربی تیم ملی مربوط نمیشود. سرمربی باید کارهای فنی را انجام داده و حریفان و تیم خودش را آنالیز کند.
این بازیکن گفته بود سرمربی تیم ملی بین بازیکنان فرق میگذارد.
اصلا این حرفها نبود و حاضرم قسم بخورم که همه مثل یک پدر بالای سر بچهها بودیم. این بچهها در سنین رشد هستند و یک عده غرور کاذب دارند. یک سری هم توقعاتی داشتند. البته بحث کاپیتانی که کر به آن اشاره کرده بود شاید از سر مباحثی مطرح شدند که ناشی از ضعف ما بود. هرچند ما بر سر این موضوع صحبتهای لازم را کرده و آن را حل کردیم ضمن اینکه این سرمربی تیم است که تصمیم میگیرد چه کسی بازوبند را ببندد و باید کل بازیکنان بپذیرند که سرمربی نفر خود را انتخاب کرده و همه باید به آن احترام بگذارند. همه باید تابع تصمیمات سرمربی باشند.
حتما شنیدهاید که این بازیکن یک سال محروم شد.
جزئیات آن را نمیدانم اما اصلا مصاحبه قشنگی را شاهد نبودیم. اگر به مقصر باشد که همه مقصریم. اگر کر خودش ده متر جلوتر میافتاد شاید اصلا گل نمیخوردیم. یک سهلانگاری کار را به اینجا کشاند. اگر بازیکن ذهن آرامی داشت و به فکر تیم ملی بود مطمئن باشید 10 متر عقب عقب نمیآمد و به جلو میرفت و موقعیت را از حریف میگرفت یا همان جا با بازیکن درگیر میشد. این اجازه داد تا بازیکن تا محوطه جریمه ما بیاید و کار را تمام کند.
صحبت پایانی...
کادرفنی تیم ملی در این هشت ماه زحمات زیادی را متحمل شده اما حتی حقوق خود را هم نگرفته است. پول سفرها را هم ندادهاند. این همه مشقت کشیدیم اما آن انرژی لازم به تیم ملی تزریق نشد. ما با تمام وجود و شبانهروزی کار کردیم و خوشحالم که حداقل به یک هدف اصلی که معرفی یک نسل به فوتبال ایران بود رسیدیم. این موضوع نباید نادیده گرفته شود. در فوتبال نمیتوان هیچ چیزی را پیشبینی کرد و با وجود آن که ما فکر میکردیم از این رقابتها با دست پر خارج شده و برنده میشویم اما باختیم. در فوتبال همیشه این اتفاقات وجود دارد و کسی از آینده خبر ندارد. شاید باور نکنید حتی کادر تدارکات تیم ملی حقوقی را نگرفتهاند. ما زحمات زیادی را کشیدیم اما نشد. با این حال ما یک نسل خوبی را به فوتبال ایران معرفی کردیم تا نتیجه زحماتمان را این چنین گرفته باشیم. برای ادامه همکاری نیز بهترین گزینه صمد مرفاوی است و باید با این سرمربی تمدید کرده و کار را با او ادامه بدهند.