خروج غیرمسئولانه یا بهتعبیر بهتر فرار آمریکا از افغانستان، رویاهای چند دههای سران کشورهای عربی را بر باد داد. آنها امید داشتند واشنگتن تضمین تاجوتختشان باشد اما با چشمان خود دیدند که چگونه قدرتمندترین ارتش دنیا دربرابر مشتی جنگجوی طالبان، فرار را بر قرار ترجیح داد. در همان زمان بسیاری از تحلیلگران ارشد آمریکایی همچون فرانسیس فوکویاما نوشت که «خروج از افغانستان پایان هژمونی آمریکاست.» صدای این پایان حالا با وضوح بیشتری شنیده میشود؛ جایی که متحدان چندین دههای آمریکا در غرب آسیا، رفتهرفته از واشنگتن زاویه میگیرند. شاید بزرگترین نشانه این تغییر در جنگ حیثیتی روسیه و اوکراین بود. آمریکا و اروپا و بهعبارتی کل غرب دربرابر روسیه صفآرایی کردند و انتظار داشتند در غرب آسیا نیز متحدان دیرینه، روسها را تکفیر کنند. اما نهتنها رهبران عربی چنین نکردند که هند نیز پا در زمین آمریکا نگذاشت. این تغییرات رفتهرفته سرعت گرفت تا جایی که در نوامبر 2022 با وجود مخالفت جدی آمریکا اوپک پلاس دومیلیون بشکه از تولید خود کاست تا از این طریق ناخواسته به کمک روسیه رفته باشد. آمریکا برای حمایت از رشد اقتصادی در جهان و جلوگیری از کسب درآمد بیشتر دولت روسیه برای تامین مالی جنگ اوکراین، بهدنبال نفت ارزانتر بود.
دومین اقدام معنادار کشورهای عربی، روز یکشنبه رخ داد و اعضای اوپکپلاس، بهصورت داوطلبانه، یکمیلیون بشکه تولید نفت خود را کاهش میدهند. اقدام جدید اوپک پلاس از این جهت غیرمنتظره است که تغییرات در تولید بهطور معمول پس از مشاورههای از قبل برنامهریزی شده صورت میگیرد. علاوهبر این، کشورهای اوپک تا همین اواخر اعلام کرده بودند که تولید ثابت خود را حفظ میکنند. اعضای ائتلاف اوپک پلاس این کاهش را از ماه میآغاز میکنند و تا پایان سال 2023 نیز به آن ادامه میدهند. یک منبع موثق در وزارت انرژی عربستان اعلام کرد که این کشور در ماه می تا پایان سال تولید نفت خام خود را به میزان 500 هزار بشکه در روز کاهش خواهد داد. خبرگزاری عربستانسعودی (SPA) به نقل از بیانیه وزارت نیرو گفت که این تصمیم با هماهنگی چند کشور شرکتکننده در بیانیه همکاری اتخاذ شده است. این منبع - که نامش در بیانیه ذکر نشده- توضیح داد که این کاهش تولید داوطلبانه علاوهبر کاهش تولید توافق شده در نشست وزیران اوپک پلاس در 5 اکتبر 2022 است. وی تایید کرد که این اقدام یک اقدام پیشگیرانه برای حمایت از ثبات بازارهای نفت است. الجزایر نیز روز یکشنبه اعلام کرد که بهطور داوطلبانه تولید نفت خود را 48 هزار بشکه در روز کاهش میدهد. عمان 40 هزار بشکه، قزافستان ۷۸ هزار بشکه، عراق 211 هزار بشکه، کویت 128 هزار بشکه و امارات 144 هزار بشکه تولید نفتشان را از ماه میکاهش خواهند داد. همچنین روسیه اعلام کرد که تولید خود را 500 هزار بشکه در روز کاهش خواهد داد. اعلام خبر کاهش تولید یک میلیون بشکه نفت، باعث افزایش 5 درصدی قیمت جهانی نفت شد.
همچون اعلام خبر کاهش دومیلیون بشکهای تولید نفت، خبر کاهش اخیر نیز واکنش آمریکا را درپی داشت و جان کربی هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی آمریکا گفت که «ما صریحا اعلام کردهایم کاهش تولید نفت در این زمان را مناسب نمیدانیم و آن را توصیه نمیکنیم.»
اتحاد کشورهای تولیدکننده نفت درکنار رخدادهای دیگر منطقهای همچون افزایش نقش چین در غرب آسیا و احتمال فروش نفت سعودیها به یوآن به جای دلار و همچنین توافق تهران و ریاض در چین، نشانههایی از تلاش کشورها برای کاستن از نقش آمریکا در غرب آسیا است. با توجه به گرفتاریهای آمریکا این روند به مرور زمان رشد سریعتری را تجربه خواهد کرد و این همان سیاستی است که ایران در غرب آسیا آن را دنبال میکرد. شاید اگر آمریکا بتواند یک کمی به عقب بازگردد، آگوست 2021 را انتخاب میکند و در شیوه خروجش از افغانستان تجدیدنظر میکند. آمریکا پایان هژمونی اش را اعلام کرد و بر همین اساس نیز در پایتختهای عربی، فرمانها بهسمت دیگری چرخیده است.
کلیدهای فهم روابط عربستان با شرق
سیاست عربستان در نزدیکی با چین، همکاری با روسیه و عادیسازی روابط با ایران بهطور کلی در یک مکانیسم قابل تعریف است. این تحولات با توجه به تازگی و اختلاف با سیاستهای پیشین، در نظر تحلیلگران مسائل بینالملل، با نوعی حیرت همراه بوده است و از همین رو تحلیلها با هیجانات به سمت اعلام برداشتهای قطبی شده حرکت کرده است. این قطبی شدن بهگونهای است که حتی برخی عادیسازی توافق میان ایران و عربستان در چین را با همکاری و رضایت آمریکا میدانند و عدهای دیگر نیز آن را نشانه گسست کامل در روابط آمریکا-عربستان توصیف میکنند. برای متعادلسازی نظرات درباره تحولات جدید در سیاستهای عربستان، نیازمند کلیدهایی هستیم که میتوانند ما را به فهم درست هدایت کرده و از بروز اشتباهات مصون بدارند. در ادامه تلاش شده به کلیدهای فهم روابط عربستان با شرق شامل چین، روسیه و حتی ایران پرداخته شود.
1- اقدام از جایگاه یک قدرت منطقهای
پس از سفر پرطمطراق شی جین پینگ، رئیسجمهور چین به عربستان در اواخر سال گذشته میلادی و به صف شدن سران عرب در ریاض برای جلسه مشترک با رهبر پکن، برخی تحلیلگران را به این جمعبندی رساند که ریاض به دنبال جایگزینی پکن به جای واشنگتن است و بهزودی فرمان را به سمت شرق میچرخاند. این برداشت نشاتگرفته از دیدگاههای سنتی رسوبکرده از جهان دوقطبی و تکقطبی چند دهه اخیر است. ویژگی اصلی نظام دوقطبی و تکقطبی، تصلب آنها بود بهگونهای که به جز دو قطب یا تک قطب مسلط، دیگران یارای رخنمایی نداشتند. به همین ترتیب بود که در مناطق مختلف کشورهای دارای ظرفیت بالقوه تبدیل شدن به قدرت منطقهای وجود داشتند اما به دلیل تصلب نظام موجود، قادر نبودند آن را بالفعل سازند.
این درحالی است که در جهان چندقطبی، قطبهای منطقهای هم امکان بروز مییابند و تصمیمات ریاض برای تنظیم روابط با دیگر کشورهای جهان بیشتر از گذشته ناشی از منافع ذاتی این کشور، و نه هدایتهای واشنگتن خواهد بود.
2- بازی محتاطانه و کمضرر در دوره بازگشت بلوکبندیها
عربستان با بازگشت بلوکبندیها به عرصه جهانی، نمیخواهد در یک بلوک خاص دیده شود تا بلوک متقابل ضرباتی را روانه این کشور کند. از همین رو ریاض قصد دارد با گرفتن وسط عصا، از این ضربات در امان بماند. در شرایطی که چین به دنبال تبدیل شدن به قدرتی همتا با آمریکاست و بنابر اقتضائات آن، نفوذ خود در جهان را گسترش داده و متوجه غرب آسیاست، روسیه در سوریه مستقر شده و ایران نیز در راس محور مقاومت به موفقیتهایی بیسابقه در منطقه دست یافته است. عربستان در ابتدای تحولات منطقهای بهویژه در سوریه تلاش کرد تا نفوذ منطقهای خود را گسترش دهد اما علیرغم هزینههای چند میلیارد دلاری، در این زمینه ناکام ماند و از تحولات مربوط به منطقه کنار گذاشته شد. ریاض اکنون دریافته که در شرایط جدید ایفای نقش بهعنوان یک عضو فعال بلوک غرب میتواند این کشور را بهطور همزمان شامل سیاستهای مهار پکن، مسکو و تهران سازد.
بلوکهای شرقی تکلیفشان با عربستان مشخص است: «جنگ». در مقابل اما اگر عربستان اندکی خود را از بلوک غرب خارج کند، چه اتفاقی روی میدهد؟ آیا آمریکا به عربستان حمله خواهد کرد؟ عربستان میداند شرقیها با آن سرجنگ دارند اما اگر به آنها نشان دهد حاضر به همکاری در سطوحی تعریف شده است، خطر درگیری وجود ندارد. به عبارتی دیگر ضدیت با قدرتهای شرقی، به معنای جنگ و همکاری با آنها به معنای حیات بدون جنگ است. در مقابل رابطه با غرب در هردو صورت بدون جنگ خواهد بود. عربستان اگر با غرب همکاری کند رضایت این جبهه را جلب کرده و اگر دست از همکاری بکشد تنها آنها را ناخشنود خواهد ساخت.
آمریکا برای عربستان ترسناک نیست؟
آمریکا همچنان برای عربستان و دیگر کشورها ترسناک است، اما نه به اندازه گذشته. امروز به دلیل کاهش قدرت آمریکا، هراس این کشور از دیگران بازیگران شاهد رشد بوده است بهگونهای که کره شمالی توانمندی هستهای را به نمایش میگذارد و با آزمایش پیدرپی موشکهای پیچیده قارهپیما از حمله اتمی به خاک اصلی آمریکا صحبت میکند.
همزمان با کره شمالی، ایران نیز در غرب آسیا هدف خود را اخراج آمریکا از منطقه قرار داده درحالیکه پیشتر نتوانسته بود مانع از ورود این کشور به مناسبات نظامی بزرگ شود. روسیه نیز در سال 2022، حملهای را علیه اروپا در اوکراین آغاز کرده و همزمان چین بر طبل جنگ با تایوان میکوبد.
این مسائل نشان میدهد تواناییها و البته فضای مانور آمریکا کاهش یافته است. محدودیت فضای مانور باعث میشود آمریکا حتی در صورت در اختیار داشتن قدرت، نتواند از آن به شکل مناسبی بهره ببرد. آمریکا آنچنان درگیر مشکلات است که فرصت کمی برای تمرکز بر آنها دارد، از این رو آنها عمیقتر شدهاند.
وقتی عربستان چین را بزرگترین خریدار انرژی خود میداند و میداند آمریکا قادر به حفاظت از این کشور نیست و ملتهای منطقه علیه واشنگتن شوریده و روسیه نیز در سوریه مستقر شده، دلیلی برای عدم همکاری با شرقیها وجود ندارد، آن هم در شرایطی که دیگر محدودیتهای سنتی ناشی از قدرت آمریکا دیگر معتبر نیستند زیرا واشنگتن ناتوان در پاسخی سهمگین به بازیگرانی است که دستوراتش را اجرا نمیکنند.
چه مسائلی رشتههای اتحاد را تضعیف کردهاند؟
آمریکا دیگر بزرگترین خریدار انرژی سعودیها نیست و توانایی تامین امنیت آنها را ندارد-اگر حضورش این امنیت را بیش از پیش به خطر نیندازد- و دیگر از سطح قدرت و جایگاه پیشین در جهان به دلیل رشد قدرتهای نوظهور، برخوردار نیست. فارغ از این موارد، روابط دو کشور شاهد تغییرات دیگری نیز بوده است. هرچند مطلوبیت دموکراتها و جمهوریخواهان برای کشورهای متحد آمریکا از گذشته وجود داشته و نامزدهای پیروز ریاستجمهوری از کشورهایی که به رقیب کمک یا بیشتر کمک کردهاند کینهکشی یا باجخواهی کردهاند اما در سالهای اخیر این مساله از حالت سنتی خارج شده است. عربستان، امارات و رژیمصهیونیستی در دوران ریاستجمهوری ترامپ بهطور جدی با وی دست به همکاری زدند که این موضوع باعث برانگیخته شدن خشم دموکراتها شد. انتقامجویی دولت جو بایدن و همفکرانش نسبت به محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی باعث شده تا روابط میان جناحی در روابط آمریکا-عربستان به عاملی مخرب در همکاریهای دو کشور تبدیل شود.
شاید اعراب زیر بار رژیم نروند
آمریکا اینگونه تشخیص داده که بدون حضور حداکثری و با هزینه دولتهای غرب آسیا شاید بهتر بتواند منطقه را اداره کند. از همین رو قصد دارد پیش از کاهش نیروها و تمرکزش بر منطقه، ائتلافی به رهبری رژیمصهیونیستی ایجاد کند که تقریبا نهاییسازی آرزوی دیرینه «از نیل تا فرات» از مسیری دیگر است. براساس طرح آمریکا کشورهای منطقه ائتلافی نظامی با حضور رژیمصهیونیستی تشکیل میدهند، سیستمهای مراقبت هوایی خود را با رهبری تلآویو به یکدیگر پیوند میزنند. چتر هستهای این ائتلاف نیز صهیونیستها خواهند بود. با اجرای چنین نقشهای عملا صهیونیستها بر «نیل تا فرات» هیمنه خواهند داشت. برخلاف برداشتها این سیاست قدیمی به معنای اسرائیل شدن تمام این منطقه نیست بلکه منظور سیطره آنهاست. به عبارتی دیگر اقدامی که آمریکاییها در طول چند دهه گذشته در بهترین دورههایشان موفق به اجرای آن نشدند، میخواهند در شرایط بحرانی منطقه به کرسی بنشانند.
اگر اعراب در آن دورههای بحرانی زیربار سلطه کامل صهیونیستها نرفتند، امروز نیز به انحا مختلف و بهانههای گوناگون از آن شانه خالی خواهند کرد. عربستان اگرچه برای مقابله و رقابت با ایران چارهای جز نزدیکی با رژیمصهیونیستی ندارد اما نمیخواهد مسیر این همکاری به سلطه تلآویو بر منطقه، به جای ایران منتهی گردد. به همین دلیل شاهد هستیم امارات و حتی عمان پس از ارتباطگیری با رژیمصهیونیستی بلافاصله سطح روابط خود با ایران را نیز افزایش دادهاند. اگر توافقات عادیسازی کشورهای منطقه با رژیمصهیونیستی برای تشکیل ائتلافی مشترک ضد ایران و محور مقاومت است، بهبود روابط شرکای عرب با ایران و سوریه دقیقا عکس این هدف عمل میکند. به همین دلیل است که چنین گشایشهایی خشم مقامات آمریکایی را برانگیخته است.