کد خبر: 79035

این بازی را هم بد باختی آقای سیما!

نقد کردن تلویزیون ایران این روزها، آسان‌ترین کار دنیاست. ضعف‌ها آنقدر عیان شده که با چشم غیرمسلح و از زبان بیننده بدون تخصص و مخاطب عام هم می‌توان به آن پرداخت. دوران بی‌رقیبی سیما و مخاطبان بدون تفریح و سرگرمی مدت‌هاست به پایان رسیده و صداوسیما شبیه به پدر پیری شده که دیگر کنترلی روی فرزندان یا اطرافیانش ندارد و نمی‌تواند آنها را به چیزی وا دارد که خودش دوست دارد.

هومن جعفری، خبرنگار:نقد کردن تلویزیون ایران این روزها، آسان‌ترین کار دنیاست. ضعف‌ها آنقدر عیان شده که با چشم غیرمسلح و از زبان بیننده بدون تخصص و مخاطب عام هم می‌توان به آن پرداخت. دوران بی‌رقیبی سیما و مخاطبان بدون تفریح و سرگرمی مدت‌هاست به پایان رسیده و صداوسیما شبیه به پدر پیری شده که دیگر کنترلی روی فرزندان یا اطرافیانش ندارد و نمی‌تواند آنها را به چیزی وا دارد که خودش دوست دارد! بیایید کمی پیرامون برنامه‌سازی در سیما با هم گپ بزنیم خاصه در این عید حوصله‌سربر که تلویزیون نتوانست سرگرمی مخاطبان باقیمانده خود را رقم بزند. موافقید که؟
1. شبکه‌ها برنامه‌ها را می‌سازند و برنامه‌ها را برنامه‌سازان جمع‌وجور می‌کنند اما درنهایت، پای یک کلمه به میدان می‌آید که جور همه اینها را باید بکشد؛ «ایده»! اگر دوست دارید بدانید چرا سیما نمی‌تواند وظایفی را انجام بدهد که باید، یک بخشش به ایده برمی‌گردد. بر این باورم که آدم‌هایی که تحت عنوان مدیران شبکه و مدیران گروه‌های مختلف، ایده‌پرداز استخدام می‌کنند یا مقابل ایده‌پردازان دیگر می‌ایستند و حذف‌شان می‌کنند، در درجه اول نه ایده را می‌شناسند نه رسانه را، نه افکار عمومی را و نه هیچ کدام از عوامل تاثیرگذار دیگر در ساخت یک برنامه یا شبکه موفق! آنها آنجایند چون لابی دارند، می‌توانند از جایی پول اضافه جمع کنند و باید آنجا نقش مدیر یا ناظم بداخلاق را بازی کنند. آنها آنجایند تا اگر لازم شد یک برنامه موفق را حذف کنند و برایشان مهم نباشد که افکارعمومی چه واکنشی نشان می‌دهد!
2. شبکه‌ها، برنامه‌ها و زیرمجموعه آنها، نیاز انکارناپذیری به «برند» دارند. تلویزیون خودش یک برند است و باید برندپروری کند. برندهایی که باید محتوا باشند یا محتوا تولید کنند. منظور؟ هرسریال تلویزیونی محبوبی که در سال‌های اخیر ساخته شده یک برند است. آدم‌هایی که در این سریال‌ها چهره شده‌اند هم برند هستند. برند هم محتواست هم محتواساز. صداوسیما در سال‌های اخیر به اشتباه برندها را با سلبریتی‌ها تاخت زد تا رویشان پول آگهی بگیرد و این اشتباه، بسیار به کاهش کیفیت برنامه‌ها منجر شد. جای آدم‌هایی که در حوزه و حرفه خودشان برند هستند و حرف‌های خوبی برای گفتن دارند که می‌تواند مخاطب را همزمان، هم سرگرم کند و هم آموزش دهد، سلبریتی‌هایی وارد برنامه‌ها شدند که دانش ذهنی آنها به اندازه اسم و رسم‌شان بزرگ نبود. به‌تدریج کیفیت برنامه‌ها اندازه سلبریتی‌هایشان کاهش پیدا کرد و نتیجه‌اش کاهش بار اطلاع‌رسانی تلویزیون و افزایش وجه سرگرمی شد. اتفاقی که به‌تدریج منجر به خالی شدن شبکه‌های مختلف تلویزیون از برنامه‌های پرعمق و محتوامحور شد! مدل جدید برنامه‌های گفت‌وگومحور با حضور سلبریتی‌های سطحی‌تر وارد بازار شد. تلویزیون بار آموزشی خود را به‌صورت کامل از دست داد. 
3. محبوب‌ترین برنامه نوروز «نون. خ» بود که سریال بسیار جذاب و پرطرفداری است که چند سال است در حال تماشای آن هستیم. به لطف خلاقیت تیم تولید و بازی‌های بسیار تماشایی، این سریال چند سال است پخش می‌شود و همه از آن لذت می‌برند. سوال؟ بقیه برنامه‌های چندفصلی سریال یا به‌اصطلاح فرنچایزها کدامند؟ «دورهمی»؟ «خندوانه»؟ «ماه عسل»؟ «پارک ملت»؟ «کتاب‌باز»؟ «کلاه قرمزی»؟ «فرمول یک»؟ اینها فقط بخشی از برنامه‌های تعطیل‌شده در سال‌های اخیر است. «پایتخت» سریال دیگری بود که چندین فصل دوام آورد و هر سال عید شاهدش بودیم. دو سال است از پایتخت هم خبری نیست. برنامه «زندگی پس از زندگی» در چهارمین سال تولید خود است و اتفاقا هم پرطرفدار شده. به نظرتان دکمه این برنامه را کی می‌زنند؟ این برنامه قرار است کی تعطیل شود؟ 
کاری که تلویزیون با برنامه‌های تکرارپذیر خود انجام داده این است که عمده آنها را بسته و فرصت بزرگی را از خود و مخاطبان خود دریغ کرده. چرا؟ خدا می‌داند. تا امروز در تاریخ شبکه‌های تلویزیونی دنیا دیده نشده بود که در یک مدت زمانی کوتاه، تقریبا هر برنامه موفق و هر سریال محبوب و هر مجری چهره‌شده‌ای را حذف کنند اما در سال‌های اخیر همه اینها را با هم اینجا تجربه کردیم. دلیل؟ چیزی اعلام نشده اما اصل قصه اینجاست که از «شاخ شدن» آدم‌هایی که خود تلویزیون بزرگ‌شان کرده، می‌ترسند!
شما نحوه برخورد با مجریان و چهره‌های تلویزیونی خود را بلد نیستید و نتیجه این بلد نبودن می‌شود حذف شدن یک یک آنها! مهران مدیری حذف! رامبد جوان حذف! ایرج طهماسب حذف! سروش صحت حذف! علی ضیا حذف! صالح اعلا حذف! احسان علیخانی حذف! فرزاد حسنی حذف! علی درستکار حذف! رضا رشیدپور حذف! محمدرضا شهیدی‌فرد حذف! رضا عطاران حذف! محسن تنابنده حذف! خیلی از ریزودرشت‌های دیگر هم حذف! آیا قرار است برنامه سال نو را با حضور ایرج ملکی به‌عنوان میهمان برنامه به خورد خلایق بدهیم و از سقوط آمار تماشای برنامه‌ها و رضایت بینندگان، تعجب کنیم؟ آیا شکاندن شاخ آنهایی که برای شاخ ‌شدن‌شان سال‌ها هزینه شده، کار عاقلانه‌ای است؟ همین چند وقت پیش بی‌بی‌سی که قبلا جرمی کلارکسون را به‌راحتی کنار می‌گذاشت مقابل گری لینه‌کر کوتاه آمد! ما کی قصد داریم از شکاندن شاخ سرمایه‌های رسانه‌ای خود دست بر داریم؟ 
4. ما چیزی داریم به نام برنامه‌های مناسبتی که در دهه هشتاد در اوج خود قرار داشتند. برنامه‌های ویژه برای ماه رمضان، برنامه‌های ویژه برای محرم، برنامه‌های ویژه برای دهه فجر و برنامه‌های ویژه برای نوروز. امسال نوروز و ماه رمضان همزمان شدند و این یعنی شما هم فرصت دارید مردم را بخندانید و هم فرصت دارید که آنها را متحول کنید یا دست‌کم از فرصت معنوی ایجادشده بهره لازم را ببرید. سوال؟ کدامش را انجام دادند؟ غیر از برنامه زندگی بعد از زندگی، برنامه شاخص دیگری بوده که پرطرفدار شود؟ برنامه‌ای که رکوردی بزند، ساعت پخشش خیابان‌ها را خالی کند و کلیپ‌هایش فضای مجازی را به تسخیر خود در بیاورد؟ از شما سوال می‌کنم. در ایام عید در شبکه‌های اجتماعی داخلی و خارجی، مسدودشده و مسدودنشده، چقدر محتوا در مورد «برادران لیلا» دیدید و چقدر محتوا پیرامون برنامه‌های مذهبی ایام ماه رمضان به چشم‌تان خورد؟
5. ایام عید، من و همسرم اگر تلویزیون را روشن کردیم، صرفا برای سریال‌های قدیمی طنز بود. «لیسانسه‌ها» یا «فوق لیسانسه‌ها»! «متهم گریخت» و «پژمان»! من اینها یادم مانده. اگر فراغتی بود خودم هم می‌نشستم و دقایقی با شیرین‌کاری‌های مرحوم سیروس گرجستانی و علی صادقی می‌خندیدم. جدا اگر این سریال‌های قدیمی نبودند چیزی برای پخش موجود بود؟ چیز دیگری دیدیم؟ نه! خدا را شکر به بیماری تلویزیون دیدن اجباری مبتلا نیستیم!
6. بارها و بارها نوشته‌ام و از نوشتنش خسته هم نمی‌شوم. دنیای جدید دنیای انتخاب است نه اجبار! من مجبور نیستم تلویزیون ببینم. می‌توانم شبکه‌های نمایش خانگی را انتخاب کنم. می‌توانم از ماهواره برنامه‌های ایرانی و خارجی ببینم. می‌توانم از اینترنت هرچیزی را دانلود کنم و ببینم. من مجبور نیستم سال تحویل پای تلویزیون باشم. مجبور نیستم لحظه اذان پای تلویزیون باشم. برای دریافت اخبار نیازی ندارم منتظر برنامه‌های خبری رسمی باشم. برای سرگرم شدن نیازی به تلویزیون ندارم. حتی اگر خواستم تلویزیون را روشن کنم مجبور نیستم آنتنش را بدهم دست شما! می‌توانم «پوست شیر» ببینم یا برادران لیلا یا «آکتور» یا بی‌شمار سریال‌های بین‌المللی را! می‌توانم برای عید یک سریال ایسلندی ببینم! می‌توانم یک سریال کره‌ای تماشا کنم. می‌توانم یک سریال آمریکایی یا فرانسوی نگاه کنم. می‌توانم «هزاردستان» را نگاه کنم. می‌توانم سریال‌های قدیمی را بازبینی کنم. انتخاب با من است! چیزی که در دهه هفتاد وجود نداشت! به‌روز شو آقای تلویزیون! این تلویزیون نه زنده می‌کشد نه مرده شفا می‌دهد! همه از تو عبور کرده‌اند! به خودت بیا مرد!

مرتبط ها