مسعود اسداللهی، پژوهشگر علوم اجتماعی و مدیر مرکز مطالعات فرهنگی تیام:هر از چند گاهی برخی از مساله های اجتماعی به دلایل مختلف موردتوجه رسانه ها، اندیشمندان و تریبوندارها قرار میگیرد. «آمار بالای بدحجابی نشان میدهد مردم ایران خواستار آزادی در حوزه پوشش هستند و صرفاً از سوی اجبار حجاب را پذیرفتهاند.»، «حجاب نه ملاک دینداری و بیدینی است و نه ملاک اینکه کسی از حقی برخوردار باشد یا نباشد. حجاب یک بحث ارزشی است که هرکس بخواهد آن را میپذیرد و هرکس نخواهد نمیپذیرد.» این گزارهها بخشی از دیدگاه های رسانهای در این حوزه است که توانسته افکار عمومی جامعه اعم از مذهبی و غیرمذهبی و حتی حاکمیت را تا حد زیادی با خود همراه کند.
نسبت بدحجابی با حاکمیت سیاسی نیز یکی از بزنگاههای اصلی دعوا است؛ برخی آن را اعتراضی سیاسی قلمداد میکنند و برخی با آن مخالفاند. این امر آنجایی پیچیده میشود که جریانات سیاسی و فکری برای اثبات مواضعشان، گزینشی عمل کرده و یکی از خوانشها را میپذیرند. مثلاً گفته میشود «اعتراضات خیابانی، ضد حجاب است پس اعتراضات، ضد دین است» یا معتقدند «آمار بالای بدحجابی نشان میدهد زنان ایرانی با حاکمیت دین مخالفاند یا زندگی غیردینی را ترجیح میدهند». این نتیجهگیریها موجب میشود کل افراد این گروه بهصرف یک رفتار مشابه (بدحجابی) در یک دسته گنجانده شوند تا مصادره به مطلوب آنها راحتتر صورت بگیرد. حالآنکه ندیدن تکثرات اجتماعی و فرهنگی و یککاسه کردن کل افراد، اغلب موجب فهم غلط از مردم و درنهایت منجر به تصمیمات غلط دربارۀ آنها شده است.
اما واقعیت چیست؟ کدامیک از گزارههای فوق تصویر درستی از وضعیت موجود بانوان بدحجاب را ترسیم میکند؟
مرکز مطالعات فرهنگی تیام وابسته به پژوهشکده باقرالعلوم (ع) برای فهم بهتر این موضوع سراغ بانوانی در شهر تهران رفته که از منظر عرف، حجاب کامل ندارند و نمونه خود را از بین خانمهایی با آرایش غلیظ تا آرایش ملایم، پوشش با مانتوهای کوتاه و جلو باز، هودی، پافر، کاپشن، پالتو، شال و روسری و مانند آنکه بخشهایی از بدن و موی آنان پیدا بوده، انتخاب کرده است. در این پیمایش با نمونه 1033 نفری از بانوان بالای 18 سال بهصورت حضوری در مناطق 22 گانه شهر بهصورت تصادفی ـ خوشهای در بازه زمانی 15 تا 20 بهمن سال 1401 مصاحبه صورت گرفته و اعتبار محتوایی و صوری پرسشنامه با دریافت نظر کارشناسان و پایایی آن با آلفای کرونباخ 7/0 مورد تأیید قرار گرفته است.
چگونه نمونهگیری کردیم؟
نمونه گیری در پیمایش از اهمیت بالایی برخوردار است. بهترین روش نمونهگیری بهمنظور تعمیمپذیر نتایج، انتخاب تصادفی و مصاحبه حضوری با افراد است. در مورد پیمایش حاضر، چون جامعه آماری آن تهران است، باید اقتضای کلانشهر بودن در انتخاب نمونه رعایت میشد. لذا نمونه بهصورت خوشهای، در مناطق 22 گانه تهران که همه شهر را پوشش دهد و در میدانهای اصلی شهر بهصورت کاملاً تصادفی انتخاب شد. تعداد افراد نمونه مطابق فرمول کوکران حدود 385 نفر است؛ اما برای اطمینان بیشتر نمونه را به 1033 نفر رساندیم. تصادفی بودن هم به این صورت بود که قاعدهای قرار دادیم و گفتیم با دهمین خانم بدحجابی که از این مسیر عبور میکند مصاحبه میکنیم. ممکن است فردی بگوید تمایلی به مصاحبه ندارم، برای اینکه تصادفی بودن اتفاق بیفتد صبر میکردیم تا نفر دهم بعدی بیاید. این روند باید ادامه یابد تا تعداد نمونه در آن منطقه به تعدادی که قرار است برسد. مثلاً اگر تعداد 15 نمونه برای میدان ونک داشتیم باید این فرآیند انجام میشد تا کاملاً تصادفی نمونه کامل شود. در انتخاب نمونه هم دو طیف از بانوان را خارج کرده و سراغ آنها نرفتیم؛ یکی کسانی که حجاب کامل داشتند و طیف دوم کسانی که کشف حجاب کرده بودند. پرسشگران سراغ کسانی رفتند که در عرف به آنها بدحجاب گفته میشود.
شاخصههای پرسشنامه چیست؟
دینداری یک مفهوم بسیار گسترده است و سنجش آن در یک پرسشنامه امکانپذیر نیست. این تحقیق مدعی نیست که تمامی ابعاد دینداری را سنجیده است. در این نظرسنجی شاخصههای مناسکی دینداری مانند نماز خواندن، ذکر خدا در طول روز، شرکت در مناسک مذهبی جمعی و مانند آنکه بخشی از دینداری را نمایش میدهد، موردسنجش قرار گرفته است و وارد مباحث عمیقتر نشده است. همچنین مؤلفههایی مخصوص دینداری خانمها مانند حفظ حریم زنانگی افراد که درواقع نوعی تقوای زنانگی است مورد سؤال قرار گرفته است. همچنین به دلیل اهمیت خانواده، پایبندی به حریم خانواده نیز بهعنوان یک شاخص مستقل دیده شده است. یک بخش هم در مورد اغتشاش و اعتراض بود و میخواستیم بدانیم خانمهای بدحجاب چقدر با فضای اغتشاش همراه هستند، لذا آن را هم مورد سؤال قرار دادیم.
چه کردیم تا نمونهها خودشان را کمتر سانسور کنند؟
در پیمایشها حدی از خودسانسوری وجود دارد و اینگونه نیست که با اطمینان کامل بگویید فردی که در معرض شما قرار میگیرد و قرار است با آن مصاحبه کنید ملاحظاتی نداشته است. این حد از خودسانسوری در همه پیمایشها مخصوصاً در کشور ما وجود دارد. بااینحال افراد مصاحبهکننده میتوانند در کاهش خودسانسوری مؤثر باشند. لذا مصاحبهکنندگان پوشش چادر نداشتند و از نظر ظاهری، همسانی ظاهری با نمونه آماری داشتند تا بهواسطه ارتباطی که برقرار میشد این خودسانسوری به حداقل برسد.
تحلیل واقعیت چگونه محقق میشود؟
رفتار افراد یک جامعه تابع آگاهیهای فردی آنها نیست بلکه تابع آگاهیهای جمعی آنها است. بهعبارتیدیگر افراد جامعه بر اساس فرهنگی که در آن حضور دارند میاندیشند و سپس رفتار میکنند و در این میان رسانهها میتوانند نقش پررنگی در این آگاهی جمعی ایفا کنند. ازجمله نقشهای رسانهها ساخت کلیشه ذهنی برای مردم است؛ رسانهها بهواسطه نحوه بازنمایی که از واقعیت دارند و نیز بهواسطه تکرار آن بازنمایی کلیشههایی برای ذهن عمومی جامعه میسازند و افراد با آن کلیشهها به واقعیت نگاه میکنند. به نظر میرسد در کشور ما با توجه به ضعفهایی که در حوزه رسانه داشتهایم جامعه به سمتی سوق پیدا کرده که نمیتواند نقاط مثبت خود را ببیند و ذائقه مخاطب به نحوی ساخته شده که اساساً نمیخواهد داشتههای خود را ببیند و آنها را روایت کند.
بعد از حوادث امسال، کاری توسط همکاران ما انجام شد تحت عنوان «گونهشناسی معترضان بازداشت شده». در آن زمان بازار اظهارنظرها در خصوص معترضان داغ بود و عموماً با نگاههای جزئی، برچسبهایی روی معترضان میخورد و بر اساس همین برچسبها، شرایط تحلیل میشد. مثلاً توسط برخی گفته میشد که عموم معترضان نسل Z هستند یا گیمر هستند و غیره. وقتی کار به برچسب زدن رسید، تکثرات اجتماعی و فرهنگی دیده نمیشوند و کل افراد بهصرف یک رفتار مشابه در یک دسته گنجانده شده و مصادره به مطلوب میشوند؛ لذا راه برای توصیف دقیق پدیده نیز بسته میشود و درنهایت منجر به تصمیمگیریهای غلط میشود. تحلیل دقیق یک پدیده اجتماعی قبل از هر چیز نیازمند توصیف دقیق آن پدیده است.
یکی دیگر از مسائل فرهنگی که اخیراً در جامعه مطرح شد موضوع بیحجابی، بدحجابی و مشتقات مربوط به آن بود. ما باید به یک توصیف نسبتاً دقیقی از این موضوع میرسیدیم و نمیشد با بازنماییهای رسانهای که از واقعیت بود آن را تحلیل کرد. یکی از این اقدامات طراحی و انجام همین نظرسنجی از خانمهای عرفاً بدحجاب بود. پاسخها با آن چیزی که در فضای بازنمایی وجود دارد، متفاوت بود. بهعنوانمثال اینکه افرادی از جامعه هستند که عرفاً به آنها بدحجاب گفته میشود اما اینها دین و معنویت را در زندگی خود احساس میکنند، ذکر خدا میگویند و .... یا اینکه این افراد نسبت به خانواده حس تعلق دارند و خانواده برای آنها مهم است و برای حفظ حریم خانواده خود تلاش میکنند و درعینحال موافق اعتراض آشوبی هستند.
به نظر میرسد ما برای اینکه بتوانیم تحلیل دقیقی از وضعیت جامعه داشته باشیم تا جایی که میتوانیم باید به واقعیت جامعه نزدیک شویم و از زوایای مختلف با پدیده ارتباط بگیریم و ابعاد مختلف آن پدیده را ببینیم و اینکه بخواهیم صرفاً بر اساس توصیفهای تکخطی و کلیشهای که از پدیدهها داریم برای مشکلات جامعه نسخه بپیچیم دردی از جامعه درمان نخواهد شد.
نتایج نظرسنجی چیست؟
1 - پوشش و حجاب موجب حفظ حریم خانواده
نتایج نشان میدهد که 5/59 درصد بانوان حفظ حجاب و پوشش در محیط اجتماعی را موجب حفظ حریم خانواده میدانند. نتایج نشان میدهد بانوان ما پوشش گریز نیستند و اگر زمینههای مناسب فرهنگی و اقتصادی ترویج پوشش زیبا و کامل را در کشور فراهم کنیم، بانوان به آن گرایش مثبت دارند. در فرهنگ اصیل ایرانی، خانواده و حریم زنان ارزشمند است و علیرغم تصویرسازیها این اصالت همچنان پابرجاست.
2- همراهی بانوان بدحجاب با اغتشاشات و اعتراضات خیابانی
از نتایج قابلتوجه دیگر این نظرسنجی این است که 5/64 درصد آنان با اعتراض آشوبی در خیابان، بازار و دانشگاه موافق هستند؛ بنابراین نمیتوان نتیجه گرفت که اعتراضات خیابانی ریشههای ضد حاکمیت دینی و کشف حجاب دارد؛ بلکه همین بانوان علیرغم موافقت با اغتشاش نگاه متفاوتی با برساختهای رسانهای دارند. لذا به نظر میرسد تا زمانی که زمینه اعتراضات قانونی فراهم نباشد این گرایش برای رساندن صدای اعتراض وجود داشته باشد.
3 - حجاب و پوشش به نفع بانوان است نه به ضرر آنان
غالب زنان با پدیده کشف حجاب موافق نیستند و در عمل هم با آن همراه نبودهاند. 62 درصد معتقدند حجاب و پوشش بیشتر به نفع آنان است تا به ضررشان.
4 - بانوان بدحجاب به گزارههای دینی تعلقخاطر دارند
تعلق به امور مذهبی برخلاف آن چیزی است که از سوی مراکز مختلف تبلیغ میشود. 88 درصد خدا را در زندگی روزمره خود احساس میکنند. نمود رفتاری احساس خداوند در زندگی روزمره هم با انجام واجبات مثل نماز قابلتأمل است. 51.1 درصد بانوان اهتمام بیشتری به انجام نمازهای واجب روزانه دارند (15.8 درصد همیشه، 10.2 درصد اکثر وقتها، 25.2 درصد گاهی اوقات) و 21.5 درصد نیز بهندرت به انجام آن مبادرت دارند.