ایران و عربستان سعودی روز گذشته درباره ازسرگیری روابط سیاسی توافق کردند. این توافق که در پکن صورت گرفت با میانجیگری و حضور اعضای دولت چین همراه بود. گفته میشود منشا توافق صورتگرفته، سفر سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران در بهمن ماه گذشته به چین و دیدار با مقامات عالیرتبه این کشور است. به دنبال این سفر، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی از روز دوشنبه ۱۵ اسفندماه مذاکرات فشردهای را با مساعد بنمحمد العیبان، وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی صورت داد که درنهایت روز گذشته (19 اسفند) به امضای توافقی با حضور «وانگ یی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین، انجامید.
در بیانیه صادرشده پس از امضای توافق آمده است: «در نتیجه گفتوگوهای انجامشده، جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانهها و نمایندگیها را بازگشایی کنند.»
روابط تهران و ریاض قرار است با میانجیگری و نظارت پکن، براساس موافقتنامه همکاریهای امنیتی امضاشده در سال 1380 و همچنین موافقتنامه عمومی همکاریهای اقتصادی، بازرگانی، سرمایهگذاری، فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان، امضا شده در سال 1377، پیگیری شود. در پایان بیانیه روز جمعه آورده شده است: «سه کشور اراده قاطع خود را جهت بهکارگیری تمامی تلاشها برای تقویت صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی اعلام میکنند.»
توافق ازسرگیری روابط میان ایران و عربستان سعودی که طی 5 دور گفتوگو با میانجیگری عراق و عمان درجریان بود، با منعقد شدن در پکن از ابعاد و پیامدهای بینالمللی گستردهتری برخوردار شد.
مارک دابوویتز، مدیر لابی ضدایرانی اف. دی. دی که در آمریکا مستقر است و نقشی اساسی در اعمال و تشدید تحریمها علیه تهران دارد بلافاصله پس از توافق در حساب توییتری خود نوشت: «احیای روابط ایران و سعودی در نتیجه میانجیگری چین، باخت برای منافع آمریکا است. این نشان میدهد که سعودیها به حمایت واشنگتن اعتمادی ندارند و ایران، فرصت را برای دور کردن متحدان آمریکا و پایان دادن به انزوای بینالمللیاش مهیا میبیند و اینکه چین دارد به بازیگر اصلی سیاست خاورمیانه تبدیل میشود.»
شبکه عبری کان 11 رژیم صهیونیستی نیز در سایه ابعاد بینالمللی بیانیه پکن اعلام کرد: «بلایی که امروز سر ما آمده است تقصیر آمریکاست. زمانی که انصارالله یمن به آرامکو [در سال 2019] حمله کرد آمریکاییها هیچ کاری نکردند. عربستان هم متوجه شد که تنها راه امنیت کشورش توافق با ایران است؛ بدترین اتفاقی که میتوانست در این زمان رخ دهد همین توافق است.»
ابعاد توافق
جمعه نوزدهم اسفندماه نمایندگان کنگره ملی خلق چین به اتفاق آرا شی جین پینگ را برای سومین دوره پیاپی بهعنوان رئیسجمهور این کشور برگزیدند. تنها چند ساعت بعد، بیانیه شگفتآور اعلام توافق میان ایران و عربستان در پکن اعلام شد تا رئیسجمهور چین در نخستین روز سومین دوره ریاستش بر این کشور بهطور علنی از اهداف جهانی خود رونمایی کند.
او نخستین سال حکمرانیاش بر چین را نیز طوفانی آغاز کرده بود. شی جین پینگ پس از راهیابی به ساختمان ریاستجمهوری در مارس 2013، 6 ماه بعد در سپتامبر از طرح «کمربند جاده» رونمایی کرد. این طرح آشکارکننده نیات جهانی پکن برای تبدیل شدن به قدرتی همتا با آمریکا بود. آنچه پکن را به این طرح رساند، ضعف واشنگتن در جریان بحران مالی 2009-2008 بود که باعث شد چینیها از بند مهار آمریکاییها بگریزند.
حالا یک دهه بعد، شی درحال برداشت میوههای گرفتاری جدید غرب در جهان است. چین پس از آنکه روسیه از فوریه 2022، با حمله به ساختارهای ناتو در خاک اوکراین، غرب را با چالشی جدی مواجه کرد، در اوایل دسامبر به عربستان سفر کرده و با کشورهای جهان عرب 34 توافق مهم اقتصادی به امضا رساند.
این سفر چالشی جدی برای آمریکا بود زیرا دیدارهای تدارکدیدهشده برای رئیسجمهور چین، همانند سفر مشابه جو بایدن در تابستان سال 2022 بود. بااینحال میزان استقبال از شی بسیار با کیفیتتر از بایدن بود.
امضای توافق از سرگیری روابط میان تهران و ریاض در پکن، دارای ابعاد و پیامدهای گستردهایست که در ادامه به برخی از آنها اشاره شده است:
1- آسیا نقطه ثقل مناسبات
هنگامی که اروپا و بهعبارتی موسعتر، غرب درگیر جنگ است و دیگر مناطق جهان از صلح بهره میبرند، نقطه ثقل مناسبات جهانی نمیتواند همچنان در غرب باقی بماند. در این میان وضعیت آمریکا اسفبار است. اوکراین درگیر جنگ شده و اروپا را گرفتار خود ساخته، رژیمصهیونیستی در حال فروپاشی است و بخش دیگری از متحدان در حال چرخش و قرار گرفتن در آغوش رقیبند. در این شرایط چین و دیگر رقبای آمریکا آزادانه درحال معماری روابط آینده خود هستند.
2- احساس خطر اعضای جبهه غرب
در شرایطی که غرب آسیا جولانگاه قدرتهای شرقی شده است، دیده شدن تعدادی از کشورهای منطقه در محور غربی میتواند مخاطراتی جدی برای آنها داشته باشد. از این رو آنان مطابق با وضعیت جدید درحال بازآرایی سیاستها و رفتارهایشان هستند تا با خطرات ناشی از رقابتهای سهمگین جهانی جان سالم بهدر برند. سفرهای پیاپی مقامات عربی به سوریه برای عادیسازی روابط با این کشور که متحد چین، روسیه و ایران است نشان میدهد آنها تغییرات صورت گرفته را مورد پذیرش قرار داده و در حال انطباق با آن هستند.
اعراب در جریان جنگ اوکراین تحت فشار سیاسی و رسانهای غرب مبالغی اندک در سطح رقمهایی مانند 4 میلیون دلار در امور بشردوستانی به کییف کمک کردهاند درحالیکه همزمان با تفاهمات نفتی پشتپرده با روسیه، از طریق افزایش قیمتها میلیاردها دلار به جیب مسکو ریخته و همزمان به محلی برای دورزدن تحریم برای روسها تبدیل شدهاند.
3- معادله قدیمی «نفت در برابر امنیت» با قدرتی جدید
عربستان روابط امنیتی خود را براساس نفت پایهگذاری کرده است. عربستان به یک قدرت جهانی نیازمند انرژی، نفت میدهد و در مقابل از آن امنیت وارد میکند. با انقلاب شیل و کاسته شدن از نیاز مستقیم آمریکا به نفت منطقه، و در مقابل افزایش مصرف انرژی در چین، عربستان برای معادله قدیمی به دنبال قدرتی جدید است. به میزانی که روابط واشنگتن-ریاض کمرنگ شده روابط پکن-ریاض پررنگتر شده است. چین در این راستا به عربستان موشک بالستیک سوخت جامد، کارخانه تولید سوخت جامد و تاسیسات فراوری کیک زرد فروخته است؛ فناوریهایی که غرب هیچگاه در اختیار ریاض قرار نمیدهد.
4-چو صد آمد نود هم باید نزد ما باشد
با ورود جدی عربستان به مناسبات شرقی، کشورهای دیگر منطقه راه آسانی برای همگامی با این جبهه خواهند داشت. آنها اگر در تردید به سر میبرند، امروز این تردیدها کمتر دردسر ساز هستند.
در این میان کشورهایی مانند قزاقستان و حتی آذربایجان با برداشتی ناصحیح از جنگ اوکراین و کاهش قدرت شرق، به دنبال همکاری با ناتو هستند. این تغییرات بزرگ و پیوستن ریاض به قطار شرق، به قزاقها و باکوییها گوشزد میکند آنها که برخلاف سعودیها قدرت چندانی نداشته و تحت محاصره قدرتهای شرقی هستند، نباید به همگامی با ناتو روی آورند.
خم شدن کمر رژیم
بنیامین نتانیاهو پنجشنبهشب در رم، هنگامیکه درحال گوش دادن به سخنرانی در یک مراسم بود و همزمان برای آغاز سخنرانی خودش آماده میشد، از عملیات خیابان دیزنگوف با خبر شد. نخستوزیر رژیم در جریان سخنرانیاش به این واقعه اشاره کرده و آن را عملیاتی سخت توصیف کرد. در این عملیات که توسط معتز الخواجا جوان ۲۳ فلسطینی انجام شد تاکنون یک نفر به هلاکت رسیده و 4 نفر دیگر زخمی شدهاند.
این حمله البته خاطرهای ویژه را برای نتانیاهو در زمان رهبریاش بر اپوزیسیون زنده کرد. «رعد فتحیحازم» جوان 29 ساله فلسطینی شامگاه پنجشنبه 18 فروردین سال جاری در همان خیابان دیزنگوف، صهیونیستها را به گلوله بست که در جریان آن 2 نفر به هلاکت رسیده و 16 نفر دیگر زخمی شدند. سازمان رادیو و تلویزیون رژیم اندکی بعد اعلام کرد بنیامین نتانیاهو در هنگام عملیات در این خیابان بوده و نیروهای دستگاه امنیتی عمومی (شاباک)، مجبور شدهاند وی را در ساختمانی به مدت 4 ساعت تحت حفاظت قرار دهند. در آن شب به دلیل خروج موفق عامل عملیات از صحنه، تلآویو شب سختی را گذراند تا آنکه فتحی عازم پس از اقامه نماز صبح و جنگیدن با نیروهای رژیم، در ساعت 6 صبح 19 فروردین به شهادت رسید.
عملیات در خیابان دیزنگوف، که منطقهای مشهور و البته حفاظتشده در پایتخت رژیم است، یک سرشکستگی بزرگ برای تلآویو به شمار میرود که طی یکسال اخیر، دستکم دوبار شاهد وقوع عملیات و در مجموع کشته شدن 3 صهیونیست و زخمی شدن 19 نفر دیگر بوده است. تکرار عملیات در دیزنگوف ضمن تحمیل سرشکستگی دیگر به رژیم، با توجه به گرفتاری چندی پیش نتانیاهو در این خیابان، تهدیدی آشکار علیه وی بود.
نخستوزیر رژیم علیرغم مواجهه با نیروهای محور مقاومت در داخل سرزمینهای اشغالی و پیرامون آن، در جبهه داخلی رژیم نیز با مخالفانی روبهروست که برای چندمین هفته پیاپی، دهها هزار نفر را به خیابان کشاندهاند. او پشت کرده به این مشکلات، صدور بحران داخلی به سمت سیاست خارجی را راهحل بحران دیده و با بزرگنمایی درباره مبادرتش به جنگ با ایران به دلیل پیشرفت برنامه هستهای تهران، میکوشد اتحاد را به صهیونیستها بازگرداند.
نتانیاهو بر مبنای این نقشه و برای تبلیغ علیه ایران از روز چهارشنبه هفته گذشته راهی توری اروپایی شده است. این درحالیست که اروپا هرآنچه در چنته داشته در حداکثر توان در جریان اغتشاشات پاییز 1401 به میدان آورد و امروز ظرفیت استفادهنشدهای ندارد تا با ترغیب تلآویو به میدان آورد. نتانیاهو بدون وجود افقی قابل دسترس برای اعمال فشار بر ایران، درحال روبهرو شدن با ناکامیها و وقایعی دردناک است. در ادامه ضرباتی که رژیم از توافق پکن متحمل شده، مورد اشاره قرار گرفتهاند.
1- از بین رفتن مغز طرح «عادیسازی»
کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات هیچگاه نقشی جدی در مقابله با صهیونیستها نداشته و حتی در بسیاری از مواقع به تقویت غیرعلنی جایگاه آنها در منطقه پرداختهاند. از این رو عادیسازی روابط با آنها برای جلوگیری از وقوع جنگ یا اقدام این کشورها علیه تلآویو نیست. طرحهای عادیسازی به دنبال چهار هدف هستند که اساسیترین مورد آن، ایجاد ائتلاف علیه ایران است.
عادیسازی در وهله نخست باعث شکلگیری ائتلافی منطقهای شامل اعراب خلیج فارس و رژیمصهیونیستی شد که احتمال داشت از سوی دیگر کشورهای عربی و حتی ترکیه مورد همراهی قرار گیرد. اگر اعراب روابط خود با ایران را به روال سابق بازگردانند، دیگر شکلگیری ائتلاف علیه ایران بیمعنا خواهد بود.
در وهله دوم هدف عادیسازیها به فراموشی سپردن قضیه فلسطین در جهان اسلام و عرب است. با این وجود به دلیل اصالت محور مقاومت به رهبری ایران در پیگیری آرمان فلسطین، باقی ماندن این محور در مسیر مبارزه، عملا مانع از فراموشی قضیه فلسطین در جهان اسلام و عرب میگردد. به عبارتی دیگر، شرط موفقیت هدف دوم، موفقیت هدف اول است. اگر کشورهای عربی در ائتلاف با رژیم علیه ایران صفآرایی کنند، در سایه این تقابل، قضیه فلسطین به حاشیه میرود و اگر وارد ائتلافی ضد ایرانی نگردد، محور مقاومت با حداکثر توان بر فلسطین متمرکز میشود.
در وهله سوم عادیسازیها به دنبال برقراری روابط میان رژیم و ملتهای منطقه است تا تجربه تلخ عادیسازیها با دولت مصر و اردن که به میان ملتها راه نیافت، تکرار نشود. با تقویت روابط بین ملل اسلامی و برتری عملیاتی محور مقاومت در مسدود ساختن روابط میان رژیم و اعراب که در هدف قرار گرفتن کشتیهای تجاری تلآویو هویداست، احتمالا اعراب از خیر روابط سطح بالا با صهیونیستها بگذرند؛ چه اینکه جام جهانی قطر با رویگردانی و ابراز تنفر اعراب و حتی دیگر ملل جهانی علیه صهیونیستها نشان داد هیچ اقدامی راهگشای تلآویو در منطقه نیست.
در وهله چهارم، رژیم به دنبال برقراری روابط تجاری با اعراب بود تا بتواند با فروش سلاح و دیگر تجارتهای مرسوم، سودهای کلانی به دست آورد. وقتی اعراب وارد ائتلاف با رژیم علیه ایران نشوند، سلاحی از تلآویو خریداری نخواهند کرد. همچنین در سایه هدف قرار گرفتن کشتیهای تجاری صهیونیست در آبهای نزدیک به منطقه و فشار همهجانبه محور مقاومت، دیگر عایدات اقتصادی نیز اندک خواهند بود.
2- سرگردانی رژیم در دوره تغییرات بینالمللی
اگر عربستان و کشورهای عربی همراهش به مدت چند دهه بخشی از غرب به نظر میآمدند و امروز فرمان سیاست خارجی خود را به سمت شرق نیز گرداندهاند، رژیم قادر به انجام اقدامی مشابه نیست. تلآویو نه میتواند خارج از قاعده غرب عمل کند و نه اگر در این مسیر گام بردارد، با توجه به عمق وابستگیاش، این اقدام رژیم جدی گرفته شده و مورد پذیرش شرق قرار میگیرد.
3- محور مقاومت متمرکز بر رژیم
با اجرای سیاست همسایگی توسط ایران و کاهش التهابات پیرامونی که بر اثر فعالیتهای آمریکا ایجاد شدهاند، محور مقاومت میتواند بهطور ویژهای بر رژیم تمرکز کند. در اینصورت ضلعهای مختلف محور مقاومت مانند یمن و عراق نیز بهطور کامل وارد معادله ضدصهیونیستها میشوند.