کد خبر: 78658

او پرسشگری می‌کرد...

دین‌داری در شیعه اگر یک شاخصه مهم داشته باشد که بتواند اهل تشیع را متفاوت و متمایز کند، «پرسش‌گری» است. مسلمان شیعه اهل پرسیدن است، کنکاش در دین می‌کند و از دل عمیق شدن در دل معارف دینی رشد فردی و اجتماعی می‌یابد.

میکائیل دیانی، خبرنگار:دین‌داری در شیعه اگر یک شاخصه مهم داشته باشد که بتواند اهل تشیع را متفاوت و متمایز کند، «پرسش‌گری» است. مسلمان شیعه اهل پرسیدن است، کنکاش در دین می‌کند و از دل عمیق شدن در دل معارف دینی رشد فردی و اجتماعی می‌یابد.  تفقه در دین از این جهت است که امری است مهم و فقیهان به‌واسطه آنکه از دل مباحثه و پرسشگری به حقیقت دین می‌رسند، دینداری‌شان ارج و قربی والا پیدا می‌کند. بی‌شک «هویت پایدار دینی» که به معنای دستیابی به تعریف منسجم دینی از خود و انتخاب آگاهانه و آزادانه ارزشـها، باورهـا و هدف‌های زندگی است محصول ذهنی پرسشگر، منطقی و اهل حلاجی داده‌ها و اطلاعات است. ذهنی که می‌تواند سره از ناسره، صواب را از خطا و راست را از ناراست سنجه کند.
پرسشگری و پرورش روحیه جست‌وجوگری و پذیرش قدم‌به‌قدم دین در دل پاسخ به سوالات و مسائل اساسی اما کیفیتی از دینداری را در انسان ایجاد می‌کند که معرف آگاهی، تعلق خاطر، غلیان احساسات و دلبستگی‌های عاطفی، پایبندی، تقید و تعهد نسبت به مجموعه‌ای از اعتقادات و اعمال دینی می‌شود. به‌گونه‌ای که انسان مومن و دین‌دار از دریچه پرسشگری قدرت کشف و طرح مساله، فرضیه‌سازی، گردآوری اطلاعـات، توانایی تجزیه‌و‌تحلیل یافته‌ها و نتیجه‌گیری از آنها را پیدا می‌کند و متناظر با آن به مجموعه‌ای روشـن و نظم‌یافته و پایدار از ارزش‌ها و هدف‌ها دست‌یافته و به آن ارزش‌ها و هدف‌ها و باورهایی که خود انتخاب کرده و به آن رسیده است متعهد می‌شود و گذر نسبتا موفقی از «است»ها به «باید»ها خواهد داشت. این مقدمه بالنسبه طولانی برای آنکه بخواهیم در‌مورد عرضه شناختی که از مرحوم حجت‌الاسلام مسعود دیانی داشتیم لازم بود. مسعود دیانی در نظرگاه نگارنده از جهت آنکه پرسشگری و جست‌وجوگری برای رسیدن به حقیقت دین را سرلوحه قرار داده بود محترم است. او دین‌‌پژوه بود و هیچ‌گاه در فرآیند کارهایش پرسشگری را رها نکرد. ندیدم از او که خود را مستغنی از دانستن بداند و ندیدم که در پرسش خجول و شرمنده باشد. او در «سوره» راوی دین شده بود از همین جهت که پرسشگر خوبی بود، می‌دانست که هویت پایدار دینی برای جامعه حاصل نمی‌شود الا به این مهم که مردم در جایگاه پرسشگر به پاسخ‌های روشن، هدایت‌گر و قابل اتکای دینی برسند و اینگونه معارف دینی را در باطن خود بپذیرند، نه آنکه انسان‌هایی باشند که ظاهر دینی اما باطنی ناپایدار داشته باشند. مسعود دیانی نه دچار تعلیق در دینداری بود بدان معنا که هیچ‌گاه به یک فهم پایدار از و جهت‌یابی مشخص دینی نرسد و مدام در یک لوپ قرار گیرد، نه دچار توقف بود که ناآگاهانه و بدون رسیدن به پاسخی مشخص باور یا ارزشی را بپذیرد و بدون آنکه از طریق بررسی و جست‌وجوگری و پرسشگری انتخاب‌گرایانه نکـرده و بدیل‌ها یا گزینه‌های مختلف را مورد بررسی و مقایسه قرار نداده باشد. اینها را بگذارید کنار آنکه مسعود دیانی اهل جزمیت نیز نبود؛ بدان معنا که اگر در مسیر پرسشگری به خطایی کارکردی یا نظری برخورد می‌کرد، شجاعت بیان آن را داشت و مفهوم انقلابی‌گری و قرار گرفتن در فرآیند مستمر و همیشگی رفتن از وضع موجود به وضع مطلوب را درک کرده بود. به‌واسطه این شناختم از او فکر می‌کنم در این چندین ماه پایانی عمر او، هر‌آنچه از او می‌خواندیم مصداقی بود از یادداشت‌های یک مومن و معتقد که به پختگی دینی رسیده بود. انسانی که حالا فهم دقیق‌تری از مرگ‌آگاهی داشت. او چندین‌ماه بود که با قلمش ذره‌ذره آب شدنش را روایت می‌کرد؛ او تجربه مواجهه مستقیم با مرگ را با ما به اشتراک می‌گذاشت تا ما به خودمان بیاییم و الا او که می‌دانست اوضاعش چگونه است و آگاهی از آنچه در انتظارش بود را کامل درک کرده بود. مسعود دیانی یکی از مصادیق آن مقاله سیدمرتضی آوینی است که در باب مرگ‌آگاهی می‌گفت «مرگ آغاز حیاتی دیگر است؛ حیاتی که دیگر با فنا و مرگ در‌آمیخته نیست. حیاتی بی‌مرگ و مطلق. زندگی این عالم در میان دو عدم‌ معنا می‌گیرد؛ عالم پس از مرگ همان عالم پیش از تولد است و انسان در بین این دو عدم، فرصت زیستن دارد. زندگی دنیا با مرگ در‌آمیخته است؛ روشنایی‌هایش با تاریکی، شادی‌هایش با رنج، خنده‌هایش با گریه، پیروزی‌هایش با شکست، زیبایی‌هایش با زشتی، جوانی‌اش با پیری و بالاخره وجودش با عدم. حقیقت این عالم فنا است و انسان را نه برای فنا، که برای بقا آفریده‌اند» ‌مرگ‌آگاهی کیفیت حضور مردان خدا را در دنیا بیان می‌دارد.
تا آنجا که هر‌که مقرب‌تر است مرگ‌آگاه‌تر است و مسعود دیانی یکی از همان مردان خدایی بود که به‌واسطه همین روحیه پرسشگری و جست‌وجوگری‌اش در دین می‌دانست کجاست؟! برای چه اینجاست؟! و ماموریتش در این عالم چیست؟! او وقتش را غنیمت دانست و برای ما روایت‌گر سوره‌ها شد؛ حلاجی دین کرد و آن زمان که دید دارد رابطه‌اش با این حیات مادی منقطع می‌شود تلاش کرد ما را بیدار کند؛ چنانچه هنوز هم نوشته‌های یک سال اخیرش آگاهی‌بخش است! روحش شاد... 

مرتبط ها