برای سرزمینی که وطن ماست؛ جانِ ماست اما این روزها حال خوشی ندارد. روزهایی را سپری میکند که اندک آب انتهای چاه نیمه ها تا مدت بسیار کمی کفاف زندگی مردمانش را میدهد... سرزمینی که مردمانی نجیب و صبور دارد که از سر نجابت؛ صدا ندارند، رسانه ندارند و برای همین حالا که امروز دریاچه ی هامون، بزرگترین دریاچه ی آب شیرین؛ خشکِ خشکِ خشک است از هیچ کس صدایی بلند نمیشود هیچ سلبریتی موج سواری نمی کند هیچ اهل رسانه ای صدایش در نمی آید که به داد سیستان برسید.
در این میان غم و اندوه بسیار است و شاید ما نتوانیم برای خیلی از دردهایشان دوایی پیدا کنیم اما می توانستیم کنارشان، هم قصه غصههایشان باشیم و به قدر وسع خویش برای دقایقی لبخند روی لب بچهها بیاوریملبخندی که میدانستند برای میلاد مهدی موعود است، همو که امید مستضعفان عالم است و کجا را بهتر از اینجا میشد برای امام مستضعفان جشن میلاد گرفت تا امید را در میان مردمانش زنده نگه داشته باشد که زین پس توجه افکار عمومی، رسانه ها و مسئولین معطوف به سیستان باشد و تک تک ما صدای نجابتِ این مردمان و محرومیتشان باشیم.
پ.ن: اگر هشت سال دفاع مقدس مهم است چون مردانِ مردی از سرزمینمان دفاع کردند باید بدانیم که امروز سرزمین سیستان همان جایی است که انسان هایی از خودگذشته میطلبد تا از سرزمینمان دفاع کنند و آن را زنده نگه دارند.
از صفحه مریم کثیری