کد خبر: 78593

در شرایطی که حتی آمریکا قادر به ایجاد ضربه موثر علیه تاسیسات غنی‌سازی ایران نیست، صهیونیست‌ها درباره آن لاف‌زنی می‌کنند

لاف معکوس نتانیاهو

نتانیاهو پس از آنکه رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز شنبه 13 اسفند در تهران اعلام کرد حمله به تاسیسات هسته‌ای هرکشوری اقدامی غیرقانونی است، روز یکشنبه در جریان برگزاری جلسه هیات دولتش به وی تاخت و تاکید کرد تل‌آویو حق خود می‌داند که درصورت لزوم به تاسیسات ایران حمله کند. 

 بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی در دل طوفانی کم‌سابقه در داخل رژیم قرار گرفته است. این وضعیت به اندازه‌ای دشوار است که اسحاق هرتزوگ رئیس این رژیم هر هفته درباره فروپاشی قریب‌الوقوع هشدار می‌دهد. او با وجود هشدارهای متعدد و پی‌در‌پی‌اش طی هفته‌های اخیر، روز گذشته (دوشنبه) بار دیگر دراین باره گفت: «اسرائیل با بحران تاریخی روبه‌روست که آن را به نابودی از درون، تهدید می‌کند. ما با دشوارترین لحظاتی روبه‌رو هستیم که اسرائیل تجربه کرده است.» 
سید‌حسن نصرالله دبیرکل نیروهای مقاومت لبنان نیز شامگاه دیروز در جریان سخنرانی خود به وضعیت این رژیم اشاره کرده و گفت: «هر اتفاقی که در اسرائیل رخ می‌دهد نشانه پایان این موجودیت است.» پیش از این نیز افرادی مانند نفتالی بنت و یائیر لاپید نخست‌وزیران پیشین این رژیم درباره فروپاشی به دفعات هشدار داده‌ بودند.  در این وضعیت به‌شدت بغرنج، نتانیاهو اما درحال تبلیغ و فضاسازی پیرامون حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران است. نتانیاهو پس از آنکه رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز شنبه 13 اسفند در تهران اعلام کرد حمله به تاسیسات هسته‌ای هرکشوری اقدامی غیرقانونی است، روز یکشنبه در جریان برگزاری جلسه هیات دولتش به وی تاخت و تاکید کرد تل‌آویو حق خود می‌داند که درصورت لزوم به تاسیسات ایران حمله کند. 
اصرار نتانیاهو بر نشان دادن آمادگی خود برای آغاز یک ماجراجویی نظامی که بیشتر برای تصویر‌سازی جهت نشان دادن اقتدار صورت می‌گیرد، خشم مخالفان وی را برانگیخته است. این مخالفان به‌زعم خود در حال مبارزه‌ای تاریخی در برابر نتانیاهو و راست‌گرایان افراطی همراهش هستند تا دموکراسی و آزادی در فلسطین اشغالی را حفظ کنند. 
بر همین اساس «یائیر لاپید» نخست‌وزیر سابق رژیم‌صهیونیستی و یکی از سران احزاب اپوزیسیون در فلسطین اشغالی، پس از اظهارات نتانیاهو در حساب توئیتری خود، آمادگی رژیم برای هرگونه حمله به ایران را دروغ خواند. لاپید در این خصوص نوشت: «اگر نتانیاهو از دروغ گفتن درباره آمادگی در موضوع ایران دست برندارد، من مجبور خواهم بود تمام شکاف‌ها و غفلت‌هایی را که او مسئول آن بود، توضیح دهم تا زمانی که او را جایگزین کنیم.» او در ادامه به نخست‌وزیر رژیم توصیه کرد کمتر صحبت کند. لاپید در موضع‌گیری خود ضد نتانیاهو، عدم توانایی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را محصول عملکرد وی می‌داند که از سال 2009 تا 2021 در مقطعی بسیار حساس به صورت پیوسته ریاست دولت رژیم را برعهده داشت. او پس از وقفه‌ای تقریبا یک سال و نیمه بار دیگر تنها سه روز مانده به پایان سال 2022، به قدرت بازگشت. 
مخالفان می‌گوید وضعیت وخیم رژیم حاصل مدیریت فاجعه‌بار و همچنان در جریان نتانیاهوست به‌گونه‌ای که تل‌آویو نه علیه ایران، بلکه ضد دیگر تهدیدات نیز قادر به تحرک نیست. 
پیش از لاپید، افراد دیگری مانند ایهود اولمرت، نخست‌وزیر سال‌های 2006 تا 2009 نیز درباره عدم امکان حمله به ایران صحبت کرده بودند. اولمرت در 9 آوریل 2018 (9 اردیبهشت 1397) در جریان یک کنفرانس خبری در نیویورک تاکید کرده بود تل‌آویو قادر نیست حمله‌ای موفقیت‌آمیز را به برنامه هسته‌ای ایران ترتیب دهد.  ایهود باراک نظامی و سیاستمدار سرشناس صهیونیست فرد دیگری‌ست که به این مساله اشاره داشته است. باراک از 1999 تا 2001 نخست‌وزیر و سپس از سال 2007 تا 2013 وزیر جنگ رژیم بوده است. 
باراک در مقاله‌ای با عنوان «ایران در آستانه تبدیل شدن به کشور هسته‌ای» که در تاریخ 25 ژوئیه 2022 (3 مرداد 1401) در نشریه تایم منتشر شد آورده بود حمله هوایی و موشکی اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران در دوره‌ای که تهران در آستانه تبدیل به قدرتی هسته‌ای است دیگر منجر به تاخیر در برنامه‌های ایران نخواهد شد.  امروز در شرایطی که سیاستمداران رژیم از ناتوانی و ناکارآمدی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران سخن می‌گویند، تل‌آویو البته با چراغ سبز و همراهی آمریکا به دنبال افزایش تنش‌های روانی پیرامون ایران است تا بتواند فضای فشار ایجاد‌شده بر اثر اغتشاشات 1401 را از محیط خارجی ایران ادامه دهد. 
شخصیتی مانند لاپید نیز از نتانیاهو نسبت به فرامین آمریکا خاضع‌تر به حساب می‌آید اما به دلیل شدت اختلافات داخلی و جلوگیری از کسب وجهه توسط نتانیاهو، به دنبال سرکوفت به وی است. با این وجود چنین اظهاراتی از سوی وی، همزمان دستان خالی تل‌آویو را نیز آشکار می‌سازد. چه اینکه با شواهد نیز تطابق دارد. 

  هدف چیست؟ کانون کجاست؟ حمله تا چه میزان دشوار است؟
هدف از حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران، جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای است. مغز این برنامه به‌زعم غرب، در چرخه غنی‌سازی قرار دارد. ایران در مسیر خود برای ساخت سلاح هسته‌ای نه به رآکتور آب سنگین دسترسی دارد تا مستقیما به پلوتونیوم دست یابد و نه فناوری و دسترسی‌ای به سوخت مصرف‌شده یک رآکتور آب‌‌سبک دارد تا با بازفرآوری سوخت مصرف‌شده آن به پلوتونیوم دست یابد. از این رو نه رآکتور آب‌سنگین اراک که هنوز تکمیل نشده و نه رآکتور هسته‌ای بوشهر نمی‌تواند به پلوتونیوم دست یابد. 
از این رو از نگاه غرب، چرخه غنی‌سازی ایران حلقه اصلی و تاسیسات غنی‌سازی کانون اصلی این حلقه برای انباشت مواد شکافت‌پذیر است، بنابراین دو تاسیسات غنی‌سازی فردو و نطنز نقطه تمرکز هستند. تاسیسات فردو در دل کوهستان قرار دارد و تاسیسات نطنز نیز در حاشیه کوه و در زیرزمین احداث شده است. به‌عبارتی دیگر نابودی این تاسیسات مانند آنچه روی زمین ساخته می‌شود به‌طور کامل ممکن نیست، بلکه درنهایت می‌توان امیدوار بود برخی انفجارها به این تاسیسات آسیب وارد سازد. 
استحکام بالای این دو مرکز نشان می‌دهد دشمن برای حمله به این تاسیسات نیازمند حجم بالایی مهمات ویژه، نسبت به زمانی است که تاسیسات روی زمین قرار دارند. صرف استفاده از حجم بسیار بالای بمب‌های معمولی موثر نیستند. این بمب‌ها باید حتما از انواع خاص سنگرشکن باشند. 
سنگرشکن بودن بمب‌های مورداستفاده نیز خود محدودیت‌هایی را به برنامه‌ریزی چنین حمله‌ای تحمیل می‌کند، زیرا با توجه به عمق تاسیسات، تنها استفاده از سنگرشکن‌های معمولی و کم‌وزن کارآمد نیست، بلکه باید بمب‌های سنگرشکن سنگین مورداستفاده قرار گیرند که رژیم اساسا به آنها دسترسی ندارد. 
تل‌آویو اگر به این بمب‌ها دسترسی یابد، همچنان با مشکل مواجه خواهد بود، زیرا در این صورت بمب‌افکن‌ها مانند پرتاب موشک‌های کروز که می‌توانند 300 تا 600 کیلومتر قبل از آنها جدا شوند، باید در فاصله چند کیلومتری یا نهایتا 30 کیلومتری هدف رها شوند. این به آن معناست که جنگنده‌ها ناگزیر از ورود به رینگ‌های پدافندی متعدد، به‌ویژه برفراز تاسیسات به‌شدت محافظت‌شده هسته‌ای ندارند. معضل بعدی فاصله بسیار زیاد میان مبدا عملیات با اهداف است. به‌دلیل قرار داشتن تاسیسات غنی‌سازی در مرکز ایران که دست‌کم 1600 کیلومتر با خاک رژیم فاصله دارد، دسترسی به آنها بسیار دشوار است. 
جنگنده‌های رژیم باید 3600 کیلومتر را برای رفت‌وبرگشت به ایران طی کنند. تل‌آویو تاکید دارد می‌تواند با استفاده از سوختگیری هوایی سوخت لازم برای طی کردن این مسیر را تامین کند؛ موضوعی که به‌نظر نمی‌رسد تل‌آویو درحال‌حاضر به‌دلیل تعداد ناکافی سوخت‌رسان‌هایش امکان آن را داشته باشد، حتی اگر از سوخت‌رسان‌ها بهره گرفته شود، جنگنده‌های موجود رژیم، قابلیت حمل بمب به میزان کافی برای آسیب حداقلی موثر به تاسیسات هسته‌ای را نخواهند داشت. رژیم امروز دست‌کم به 100 جنگنده اف-16 سوفا، 25 اف-15‌ای و تا 35 جنگنده اف-35‌ای در دسترسی دارد که درمجموع 160جنگنده می‌شوند. 
این میزان جنگنده حتی در بهترین حالت، به‌صورت صددرصد قابلیت عملیاتی ندارند. در یک سناریوی خوشبینانه ‌تنها 120 جنگنده برای حمله آماده خواهند بود. از این میان برخی جنگنده‌ها باید دارای سلاح‌های ضدرادار برای سرکوب سامانه‌های پدافند هوایی باشند. تعدادی از جنگنده‌ها نیز باید برای مقابله با شکاری‌های ایران تنها به تجهیزات رزم هوایی مانند موشک‌های هوابه‌هوا مسلح شوند، در این صورت تنها 100 جنگنده برای حمله باقی خواهد ماند. 
از سوی دیگر جنگنده‌ها برای چنین حمله‌ای باید دارای مخازن سوخت خارجی، غلاف‌های نشانه‌گیری و غلاف‌های جنگ الکترونیک باشند؛ تجهیزاتی که نصب آنها مستلزم کاستن از حجم بمب‌هاست. در این شرایط جنگنده‌ها با توجه به فاصله طولانی و نیاز به سوختگیری می‌توانند هرکدام نهایتا تا 4 تن بمب با خود حمل کنند که با توجه به 100 جنگنده حاضر در عملیات، درمجموع شامل 400 تن بمب خواهد شد. این میزان بمب بر فرض سالم رسیدن تمام جنگنده‌ها بر فراز هدف، برای وارد آوردن آسیب به یک تاسیسات زیرزمینی کافی نیستند. 
باید توجه داشت پدافند چندلایه، حتی پس از آنکه بمب‌ها رها شدند، می‌تواند به شکار آنها پرداخته و از سوی دیگر دستگاه‌های جنگ الکترونیک نیز برای منحرف ساختن بمب‌های نقطه‌زن با هدایت ماهواره‌ای وارد کار خواهند شد. 
تاسیسات هسته‌ای فردو دارای 90 متر پوشش کوه بوده و 40 متر زیرزمین قرار دارد، به‌گونه‌ای که مجموع حفاظت از آن به 130 متر می‌رسد. تاسیسات هسته‌ای نطنز که تقریبا اندکی بیش از 100 کیلومتر در یک خط مستقیم با فردو فاصله دارد، در عمیق‌ترین بخش‌های خود 40 متر زیرزمین است. نطنز برخلاف فردو که از پوشش کامل کوه بهره‌مند است، در حاشیه کوه قرار دارد و از پوشش مستقیم آن بهره‌مند نیست. بااین‌حال ایران پس از خرابکاری در این تاسیسات و همچنین حمله به کارخانه‌های ساخت سانتریفیوژ در کرج، «فردوسازی» در نطنز را آغاز کرد. مانند فردو، ایران اندکی آن‌سوتر از تاسیسات قدیمی، کندن دل کوه را آغاز کرد. علی‌اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی در گفت‌وگویی که مهر سال‌جاری در سایت منیبان منتشر شد درباره اهمیت و بزرگی این تاسیسات جدید گفته بود: «وقتی برای بار دوم زدند [برای دومین‌بار در نطنز خرابکاری کردند] ما زیرکوه رفتیم و الان زیرکوه امکانات عظیمی درحال ساخت داریم که فردو را می‌توانیم داخل آن ببریم؛ فردو دربرابر آن چیزی نیست.» گفته‌های صالحی نشان می‌دهد تاسیسات نطنز که تا پیش از این اندکی دربرابر حملات هوایی آسیب‌پذیر به‌نظر می‌رسیدند، دیگر از دایره تهدید خارج شده‌اند. 
استحکام تاسیسات هسته‌ای و امنیت ذاتی‌شان دربرابر حملات هوایی به اندازه‌ای است که اگر بر فرض، ایران برای تحقیر رژیم داوطلبانه اعلام کند حمله به آنها برای تل‌آویو آزاد است و حتی از پدافند برای جلوگیری از حمله استفاده نمی‌کند، آنها قادر به حمله‌ای موثر نخواهند بود.

  اگر آمریکا مشارکت کند، حمله موفق می‌شود؟ 
اگر ایران همانند فضای فرضی قسمت قبل، به آمریکا اجازه دهد هرکاری که می‌تواند برای نابودی تاسیسات غنی‌سازی‌اش از راه آسمان انجام دهد، واشنگتن به شکل تحقیرآمیزی با هیچ‌کدام از بمب‌های متعارف و غیرمتعارف خود قادر به انجام حمله‌ای موفقیت‌آمیز به تاسیسات غنی‌سازی ایران نیست. بمب‌های سنگرشکن آمریکا نمی‌توانند به تاسیسات عمیق فردو و بخش‌های جدید نطنز آسیب برسانند. واشنگتن حتی اگر از تسلیحات هسته‌ای علیه آنها استفاده کند نیز ناکام خواهد ماند. به‌طور عمومی تسلیحات هسته‌ای روی سطح زمین تخریب دارند. با این وجود آمریکا به‌طور ویژه‌ای روی بمب‌های هسته‌ای سنگرشکن کار کرده است. این بمب‌ها می‌توانند به تاسیساتی در اعماق 100 متر یا اندکی بیشتر آسیب برسانند. این میزان از نفوذ با توجه به عمق تاسیسات غنی‌سازی جدید ایران، غیرموثر است. تاسیسات عمقی ایران در دل زمین، «باطل السحر» ظرفیت‌های انهدامی هرقدرتی به حساب می‌آیند. 

  اگر تاسیسات آسیب دید ایران چه راهی پیش رو دارد؟
ایران پس از وقوع خرابکاری در تاسیسات هسته‌ای نطنز در اوایل سال 1399، درحالی‌که غرب معتقد بود می‌تواند دست‌کم یک‌سال غنی‌سازی ایران را تعطیل کند، با ظرفیت خود ضمن جبران آسیب‌ها، میزان غنی‌سازی خود را بلافاصله از 20 درصد به 60 درصد رساند. 
تهران براساس توافقات صورت‌گرفته تاسیسات غنی‌سازی خود را به نطنز و فردو محدود ساخته اما اگر اراده کند می‌تواند ده‌ها فردو و نطنز دیگر را ایجاد و تجهیز کند. 
ایران با رونمایی از ده‌ها شهر موشکی، پهپادی و پایگاه‌های هوایی مانند عقاب 44، اثبات کرده به تعداد زیادی تاسیسات مستحکم، بزرگ و مخفی زیرزمینی دسترسی داشته و می‌تواند در مدت‌زمان کمی، نمونه‌های مشابهی را ایجاد کند. 

مرتبط ها