زیبا محمدزاده:معرفی صنایع دفاعی و تسلیحات نظامی در دنیا همیشه با ادبیات خاص صورت میگیرد. جذاب، سرگرمکننده، قصهگو و حتی راوی محور. در ایران اما طی سه دهه گذشته این معرفی فقط در قالب رزمایشها و به صورت کاملا احساسی، حماسی، شدیدا شعارزده و فقط از درگاه بستههای خبری صداوسیما بوده است.
البته چندماهی است که بخش دفاعی ِ اخبار صداوسیما متحول شده و با آمدن جوانان جدیدالورود به عرصه خبرنگاری، مفهوم «روایتگری» بهجای شعار و هیجانزدگی جانشین شده است. یعنی در بخش دفاعی صداوسیما حداقل آن جملات شاذ دیگر دیده نمیشود که خبرنگار سیما مقابل فرزند شهید معظم موشکی بنشیند و بپرسد: «دوست داشتی موشک نداشتیم اما پدرت زنده بود!» و با آنکه این تیپ گزارشها ضبط شده و از قبل آماده بود، احدی در صداوسیما اصلاحی به این تیپ جملات شاذ که کم نبوده و هنوز هم گاهی هست، نمیگرفت.
سلاح ایرانی قلم بطلانی بود بر این سبک عجیب روایتگری. به اینکه خبرنگار برای پلاتو خواندن برود روی بالگرد وسط دریا! بدون دلیل منطقی. یا زیر موشک بایستد و با شلیک موشک درحالیکه ذهنش مشوش است و معلوم نیست تپق بزند یا نه یک چیزی به اسم پلاتو سرهم کند و بگوید که ظاهر مثلا قشنگی پیدا کند. با این نوع نگاه سلاح ایرانی واقعا امیدوارمان کرد.
مستند سلاح ایرانی چه ویژگیهایی دارد که آن را خاص کرده:
اول: هنر روایتگری!
ساخت و تولید سلاح بر مبنای دانش بومی و نیاز بومی دقیقا معادل واژه فتح است! ایران مرزهایی از دانش را فتح کرده تا به حکم قرآن به «وَأَعِدّوا لَهم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهبونَ بِه عَدُوَّ اللَّه وَعَدُوَّکم» برسد. یعنی آیهای که روی سینه همه پاسداران نقش بسته است. رسیدن به چنین توانی «فتح است» و شبکه مستند سیما، به درستی فهمیده است روش درست «روایت فتح» استفاده از خود «بنیاد فرهنگی روایت فتح» است! بنیادی که به صورت فیزیکی عضوی از نیروهای مسلح ایران بهشمار آمده و طبعا میتواند رابط درستی بین صداوسیما و نیروهای مسلح باشد. اما مهمترین ویژگی بنیاد، تخصصی بودن آن است. گروه مستند روایت فتح بهعنوان مجری طرح و شریک در ساخت این مجموعه نشان داده هم میتواند درست ارتباط بگیرد و هم درست روایت کند. به همین دلیل در میان ۶۳ دقیقه مدت زمان هر قسمت پخش شده، با حداقلی از اغراق مواجهیم. کار به وضوح داستان تعریف میکند و با لحنی آرام به روایت یک فتح علمی و نظامی میپردازد. مثلا برای اثبات تاثیرگذار بودن موشکهای کروز ایرانی ترجیح میدهد داستان موشکهای هدایتشونده در دنیا را تعریف کند. مخاطب که چشمش به داستان گرم شد حالا درباره توان دفاعی ایران برایش بگوید. این روش ِمستندسازی «اقناعی» است نه «تبلیغی» این یعنی «روایت ِفتح» کردن باید متفاوت باشد از «روابط عمومی» بودن.
«سلاح ایرانی» روابطعمومی هیچ نیروی مسلحی نیست، «روایت فتح » علمی کشوری به نام ایران است.
دوم: قیاس محور بودن
سلاح ایرانی هیچ ابایی ندارد تجهیزات ایرانی را در بوته قیاس قرار دهد! یعنی مثل سبک خبر تلویزیونی که سعی میکند جوری از سلاح و رزمایش صحبت کند که گویی همین است و دیگر نیست، سلاح ایرانی واضح میگوید مسیر علمی ایران از مهندسی معکوس و گاهی انتقال تکنولوژی، تغییر و بررسی آن توسط مغزهای ایرانی است که به هدف رسیده است.
وقتی میدانیم موشک خلیج فارس، مشابهی مثل دانگ فنگ چینی دارد بهمان برنمیخورد، چون دیدهایم در مستند که چگونه موشک آمریکایی هم براساس دانش آلمانی شکل گرفته است. معلوم است ایران هم مثل همه دنیا براساس تجربیات انسانهای دیگر جلو رفته و همین سلاح ایرانی را شیرین میکند.
از سوی دیگر وقتی مخاطب امکان قیاس داشته باشد میتواند آن را در ذهن تعمیم بدهد و درنتیجه به تصور کاملی از امنیت خودش برسد. مثلا در قسمت پدافندی خیلی واضح مستند از قدرت بینظیر ایالات متحده در سرکوب سامانههای نسل قدیم پدافندی عراق در نبرد خلیج فارس حرف میزند. قدرت حریف ابدا در مستند سلاح ایرانی نادیده گرفته نمیشود اما وقتی کار به معرفی گنبد پدافندی ایران میرسد مخاطب به این نتیجه میرسد که خب ایران که عراق نیست. بر لبه تکنولوژی پدافندی حضور داریم. یا وقتی میبینیم استراتژی آمریکاییها به سمت طراحی برای مقابله با قایق تندرو رفته احساس خوبی میکنیم. قطعبهیقین فقط ایران نیست که قایق تندرو میسازد. در مستند میبینیم نمونه نروژی هم قایق موفقی است اما ایران چه فرقی دارد که ایالات متحده برای مقابله با شناورهایش باید استراتژی یکصدسالهاش را تغییر دهد؟
هیچ شعاری هم داده نمیشود. در مستند میبینیم وضع دستگیری نیروهای آمریکایی را یا نور سرچ و جستوجوی یک شناور ساده ایرانی بر یک شناور سرتاپا مسلح آمریکایی را. این هول، ترس و هراس در شناورهای سرتاپا مسلح آمریکایی از کجا میآید؟
سوم: گمشده روایت فتح!
مجری طرح مجموعه سلاح ایرانی روایت فتح است. همین دلیل اصلی تفاوت جدی این مجموعه با دیگر همنوعان خودش است تا آنجا که سلاح ایرانی را به یک نمونه خاص تبدیل کرده است. اگرنه از همین تهیهکننده سابقا مجموعه «رسام» هم دیده شده. اما چه چیزی سبب شده که مرادیان وقتی در قامت مدیر روایت فتح قرار میگیرد، مستند نظامی تولید شده زیر دستش هم عمق بیشتری میگیرد؟ این راز روایت فتح است. از آخرین مجموعه روایت فتح که در آن از انسان حرف زده شده سالها گذشته است. سلاح ایرانی دستاورد است اما دستاورد انسانهای مومن. چنانکه خود آیتالله خامنهای در تصاویر ناب و دیده نشده در همان روزهای نخست جنگ میگوید: «کار پرداختن به سازندگی با مغزهای مبتکر، دستهای پرتوان و دلهای دردمند اما امیدوار ممکن است.» آیتالله صحبت از انسان میکند نه ماشین و نه ابزار!
واضح است آنچه ناو بزرگ آمریکایی را میترساند شناور ایرانی نیست. «رزمنده ایرانی» است. این لایه دوم مستند سلاح ایرانی است که بدون شعار، درشتگویی و اغراق در جان مخاطب مینشیند و حس افتخار به ایرانی بودن را ایجاد میکند.
چهارم: جرقه یک روایت خاص! آیتالله!
مستند سلاح ایرانی چون به تاریخ دائما ارجاع میدهد و از عمق تاریخ حرکت کرده و به جلو میآید سبب میشود تا همانطور که بین نوع تسلیحات قیاس صورت گیرد، بین نوع «تفکر حکمرانی» نیز قیاس صورت گیرد. تصاویر ناب مستند از آیتالله خامنهای در کارخانه الحدید، آیتالله روی ناو ارتش در دهه شصت، آیتالله در میان مهندسان نیروی دریایی سپاه و سخنان شگفتآور او که: «سلاح را در زمان حکومت قبل ساختند پولش را گرفتند اما به ما نمیدهند. چه باید کنیم؟ عجز و لابه کنیم؟ اگر عجز و لابه کردیم دیگر جمهوری اسلامی نیست، یک حکومت دیگر است. من هم مثل شهید رجایی معتقدم، ما باید با سلاح خودمان بجنگیم و این سلاح از خمپاره تا فانتوم میشه. اینکه ما اینقدر روی جهاد خودکفایی تاکید داریم برای اینه!»
چنین ادبیاتی را در کوران جنگ از کدام حکمران ایرانی دیدهایم؟ وقتی فرماندهان نیروی دریایی ارتش بهوضوح میگویند با صدور فرمان ساخت شناور بالگرد بر همه لبخند زدیم که مگر میشود! حتما حرف رهبری یک توصیه است!
مستند سلاح ایرانی از حکمرانی هم حرف میزند. از «باور». از باور مسئولان عالی رتبه به مغزهای دانشگاهی و متعهد اما دردمند! و این اتفاقا نقطه ضعف سلاح ایرانی هم هست.
مستند میتواند در یک قسمت مجزا به نقش امام و رهبر انقلاب در ایجاد تحول علمی در نیروهای مسلح بپردازد و نشان دهد تغییر در تفکر حکمرانی چگونه میتواند مسیری را مقابل یک ملت باز کند. مسیری که با عقل معمول صعب و طیناشدنی است.